🌷شهید نظرزاده 🌷
خاطره شهید صدرزاده از #شهید_حسن_قاسمی_دانا🌷 #بخوانید👇👇 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
2⃣9⃣4⃣ #خاطرات_شهدا🌷
شهیدمدافع حرم حسن قاسمی دانا🌹
💠هنوز وقتش نشده
🍃🌹تعریف میکرد تو حلب شبها با موتور، حسن #غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش میرسوند.
🍃🌹ما هر وقت میخواستیم #شبها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش میرفتیم.
یک شب که با حسن میرفتیم غذا به بچه هاش برسونیم.
چراغ موتورش #روشن میرفت.
چند بار گفتم چراغ موتور رو #خاموش کن امکان داره قناص ها بزنند.
🍃🌹خندید.من #عصبانی شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم مارو میزنند .
دوباره خندید. و گفت:«مگر خاطرات #شهید_کاوه رو نخوندی.
که گفته شب روی خاک ریز راه میرفت و #تیر های رسام از بین پاهاش رد میشد
نیروهاش میگفتن. فرمانده بیا پایین. تیر میخوری .
🍃🌹در جواب میگفت. اون تیری که #قسمت من باشه هنوز وقتش نشده «حسن میخندید و میگفت #نگران نباش اون تیری که قسمت من باشه.
هنوز وقتش نشده.
و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاقهای براش افتاد. و بعد چه خوب به #شهادت رسید .
راوی:(شهیدمصطفی صدرزاده)
#شهید_حسن_قاسمی_دانا🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دلنـوشتـــــــه📝 همســر شهید قربانی 🌾هواي دلم ارديبهشتي است. گاهي ابري☁️ و گاهي آفتابي میشود. يا
وقتی می رفتیم #هیئت کسی که بیشتر از همه سینه می زد «روح الله» بود.
وقتی هیئت تموم میشد تنها کسی که #گریه هاش همچنان ادامه داشت «روح الله» بود.
موقع توزیع #غذا هم وقتی همه می نشستیم سر سفره تا غذا بگیریم کسی که می رفت پارچ رو #آب میکرد تا به عزاداران امام حسین(ع) آب بده «روح الله» بود.
اون کسی هم که از آخر #فدایی عقیله ی بنی هاشم(س) شد «روح الله» بود.
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سردار شهید حاج احمد #کاظمی : مرا در کنار #شهید_حسین_خرازی🌷 دفن کنید، از این مکان دری به سوی #بهشت ب
✍ به شدت عصبانی شد. لب هم به #غذا نزد☝️
گفت: دلیلی نداره برای ما که فرمانده ایم #چلوکباب بیارند و برای نیروها غذای دیگه❗️
بعد هم دستور داد غذاهارو #برگردونند عقب ...!
خیلی به فکر #نیروهاش بود😍
اگه هم بعضی وقتا دونوع غذا درست می کردن #بهترینشو می داد برای اونهایی که توی خط اند
بین بچه ها هم معروف بود(چلوکباب تو خط، ساچمه پلو تو #شهرک ) ☺️✋
#شهید_حسین_خرازی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گفتم که چرا دشمنت افکند به مرگ گفتا که چو دوست بود #خرسند به مرگ گفتم که وصیتی ندار
3⃣5⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
📚برشی از کتاب #سـربلنـد
📝سفر اولش طوری نبود که خیلی #بترسم. میدانستم داعش👹 آمده است و خطر دارد؛ اما ته دلم میگفت سالم میرود و #برمیگردد. خودم از زیر قرآن📓 ردش کردم و آب ریختم پشت سرش.
📝تا سرکوچه رفتم #بدرقهاش. از لحظهلحظهاش عکس و فیلم📹 گرفتیم. زهرا علی را #باردار بود؛ ولی از ما پنهان کرده بودند تا برود. #آقامحسن ترسیده بود جلوی سفرش را بگیریم.
📝زهرا خیلی رنج کشید. بااینکه نباید گوشی📞 دست میگرفت یکلحظه آن را از خود دور نمیکرد. بیستوچهارساعته چشم انتظار تماس☎️ آقامحسن بود. وقتی دیر میشد میریخت بههم. پرخاشگری میکرد. #غذا نمیخورد. تااین #چهلوپنج روز گذشت آب شد.
📝جلوی زهرا رعایت میکردم که #اذیت نشود. خودم را در خفا با اشک و گریه و ناله😭 سبک میکردم.روزی که خبرداد از #سوریه برمیگردد به شوهرم پیشنهاد دادم یک گوسفند🐏 جلوی پایش سر ببریم. زهرا به آقامحسن گفته بود که میخواهیم برایت #بنر بزنیم و گوسفند بکشیم.
📝شاکی شده بود که اگر بیایم ببینم بنر زدید #برمیگردم. چون تهدید کرد بنر نزنیم؛ ⚡️ولی گوسفند #قربانی کردیم.
از آن دوردورها دیدم یک کولهگشتی سنگین انداخته پشتش. #لاغر که بود حالا شده بود یک مشت پوست و استخوان😢.وقتی آمد داخل خانه شک برم داشت که گوشهایش👂 نمیشنود. کج و کوله جواب میداد.
📝میگفتم:خوبی مامان⁉️ همینطور الکی میپراند:منم #دلم براتون تنگ شده بود☺️! باید چنددفعه داد می زدی🗣 تا بفهمد.وقتی به زهرا گفتم:شوهرت یه چیزش شده،حاشا کرد که نه #خسته است و توی اتوبوس🚎 گوشش سنگین شده.
📝تااینکه یک شب #فرماندهش را دعوت کرد خانهاش🏡. آن بندهخدا خبر نداشت جریان #مجروحیتش را مخفی کرده. تا گفت:محسن یادته اونوقت که تانکت موشک خورد💥!همه جا خوردیم😦.
📝تازه فهمیدیم چرا توی این مدت جلوی ما #وضو نمیگیرد و دکمه آستینش را باز نمیکند🚫. آن شب دیدیم دستش #سوخته. ولی باز حرفی از سنگینی گوشش به میان نیاورد❌.
راوی:مادرشهید
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸من در مقطعی این توفیق و لیاقت را پیدا کردم که در جنگ با داعش👹 در عراق، همرزم شهید هادی #طارمی باشم. آنجا هادی را که دیدم، پرسیدم: از حاج قاسم چه خبر⁉️ گفت: "الحمدلله سالم و سلامت است."
🔹آن روز توانستم به #دستبوسی سردار بروم. به هادی گفتم: حاج قاسم اجازه میده باهاش عکس📸 بگیرم؟ گفت: "حاج قاسم بزرگتر از این حرفهاست. عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش #غذا بخوری."
🔸هادی مرا پیش #سردار برد و به عنوان یک مدافع حرم هم محلهای به ایشان معرفی کرد و حاج قاسم هم خوشحال شد😍 آن روز بیش از هر چیزی، به این افتخار کردم که یکی از بچههای شادآباد، #محافظ سردار سلیمانی است. شاید باورتان نشود، آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشستم و از #دست_خودش لقمه گرفتم.
🔹هادی میگفت: من هر روز از دست حاج قاسم، لقمه #متبرک میگیرم. این بهجای خود اما نکته مهم، صمیمیت سردار با نیروهایش👥 بود. سردار حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش میگذاشت👌
✍به روایت همرزم شهید
📎محافظ رشید حاج #قاسم_سلیمانی
#شهید_هادی_طارمی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹دستمال کوچیک جیبی داشت که تو همه مراسم #عزاداری ائمه، گریه هاشو😭 با اون پاک میکرد و میگفت: این اشکه
#زندگی_به_سبک_شهدا🌷
🔸عباس نصفي از حقوق ماهانهاش💰 را صرف امور #خيريه ميكرد، در واقع او بخشي از حقوقش را به دو خانوادهاي ميداد كه يكيشان بيمار سرطاني و ديگري بچه #يتيم داشتند
🔹باقي حقوقش را هم بخشي صرف امور روزمرهاش و بخشي را خرج #هيئات و مراسم مذهبي ميكرد.
🔸در طول ماه شايد 20 روزش را #روزه ميگرفت و غذايي🍝 كه محل كارش به او ميدادند، به خانوادههاي مستمند ميداد
🔹يكبار كه ميخواست به #مأموريت برود دو، سه غذا توي خانه🏡 گذاشت و به پدرمان گفت شما براي فلان خانواده ببر، بابا گفت: من خجالت ميكشم دو #غذا دستم بگيرم و ببرم اما عباس اصرار داشت كه اگر كم هم باشد بايد به مردم كمك كرد و باري از دوش كسي برداشت.
#شهید_عباس_آسمیه
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
2⃣1⃣ #قسمت_دوازدهم
📝اوایل ک زیاد هم بلد نبودم غذا درست کنم😁 بیشتر از پدرم که توی این چیزها وارد بود دستور پخت غذاهای مختلف را میگرفتم گاهی هم از حوری میپرسیدم. یادم هست اولین باری که تاس کباب پختم سیب زمینی ها را خیلی زود با گوشت ریختم. نزدیک ظهر که یوسف اومد رفتم #غذا رو بکشم دیدم آش شده، سیب زمینی ها له شده بودن و پیدا نبودند. خیلی ناراحت شدم و بغض کردم😢
📝روزهای اول هم که رودربایستی داشتم با یوسف، رفتم توی دستشویی و در را بستم و زدم زیر #گریه. یوسف نگران شده بود و دنبالم می گشت. چند بار که صدایم کرد اومدم بیرون، چشم های پف کرده و قرمز بود، تـرسید. گفت: چیشده زهرا؟😧 من هم قضیه را برایش گفتم
هیچ بهم نخندید و خودش غذا رو کشید و خورد. آنقدر به به و چه چه کرد😋 که یادم رفت غذا چی شده. خواستم بروم ظرف ها رو بشویم که گفت: بشین برات از #آشپزی خودم تعریف کنم "یک روز با دوستهام رفته بودیم باغ گردش بچه ها گفتند غذا با کی باشه؟ من گفتم: من
کوکو سبزیش رو من میپزم، گفتند: بلدی؟ منم که دیده بودم مادرم تو کوکو چی میریزه گفتم #آره که بلدم😎
📝سبزی را شستم و خُرد کردم، فکر کردم سبزی را باید سرخ کرد. نمیدونستم سبزی سرخ کرده برای خورشت قرمه سبزیه🤦♂ سبزی ها که سرخ شد هفت هشت ده تا تخم مرغ تویش شکستم و حسابی هم زدم ولی هرچی صبر کردم دیدم شکل کوکو نمیشه😬 گفتم بچه ها بیاید ناهار حاضره. دوستهام گفتند: این دیگه چه جور کوکوییه؟ من هم گفتم چه فرقی می کنه؟ فقط شکلش فرق داره مزه اش همونه اسمش #کوکوی_یوسفه
📝شاید علاقه اش را خیلی به من نمیگفت ولی در عمل خیلی به من توجه می کردبا همین کارهایش غصه دوری خانواده ام یادم می رفت. #حقوق که میگرفت می آمد خانه و تمام پولش را می گذاشت توی کمد من، میگفت: هرجور خودت دوست داری خرج کن. خرید خانه با من بود اگر خودش پول لازم داشت💰
می آمد و از من میگرفت.
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌹✨خــــــــدمت به خــــــــانواده
✨🕊🍃✨✨🕊🍃✨✨🕊🍃✨
🌸🍂خانه ی پدر که می آمد، بیکار نمینشست.
اول از پدر شروع میکرد، موها و محاسنش را #اصلاح میکرد.
ناخن هایش را میگرفت و لباس تمیز به بابا می پوشاند.😍
🦋بعد هم میرفت سراغ خانه.اگر کاری روی زمین مانده بود،انجام میداد☝️
#به_نقل_ازمادر_شهید.
همیشه درخانه درکارها خیلی کمک میکرد،
🌼🍃وقتی هم که مهمان داشتیم بیشتر خودش پذیرایی میکرد ✅
وقتی که #غذا آماده میشد در پهن کردن وچیدن سفره و بعد هم کمک میکرد سفره راجمع کنیم و داخل آشپزخانه می امد ومی گفت خانمم شما خسته شدی من همه ی کارهارا انجام میدهم
#نقل_ازهمسرشهید
#شهید_حسن_احمدی🕊🍁
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 5⃣1⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨ 🔻 #پاتکِ_شیطان🔻 ✍ ما انسانها یه دشمن زخم خورده داریم به اسم #شیطان 👿
❣﷽❣
6⃣1⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨
🔻 #خوردن، #مسئولیت_داره.🔻
👌👌 یکی از دستورات قرآن، که بدون استثناء، همهمون بهش عمل میکنیم دستور خوردنه:😂😉😜
"کُلُوا" 👈 بخورید.
✔ همهمون این قسمت آیه رو بلدیم و بهش عمل میکنیم:
"کُلُوا وَاشْرَبُوا..." 👈 بخورید و بیاشامید.
🍉🍳🍗🍦🍺
📣📣... امّا یادمون باشه که از نظر قرآن، خوردن مسئولیت داره.😟😕😩
⛔️ در قرآن چندین بار دستور "کُلُوا" اومده، ولی هیچ کجا نمیگه بخورید، و برید دنبال کارِتون.
☝️ هر کجا گفته بخورید، بعدش از ما یه چیزی خواسته.
با هم چند تا از این آیات رو مرور کنیم.
👌 دقّت کنید: در بسیاری از این آیات، رویِ حلال و طیّب و طاهر بودنِ #رزق_و_روزی هم تأکید شده:
👇️👇️👇️👇️👇️
🕋 کُلُوا وَاشْرَبُوا مِن رِّزْقِ اللهِ وَ لَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ (بقره/۶۰)
👈 بخورید، ولی #گناه نکنید.
🕋 کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّباً وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ (بقره/۱۶۸)
👈 بخورید، ولی بعدش دنبال #شیطان راه نیفتید.
🕋 کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ اشْکُرُوا لِله (بقره/۱۷۲)
👈 بخورید، ولی #شکر خدا رو بجا بیارید.
🕋 کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللهُ حَلَالًا طَیِّبًا وَ اتَّقُوا الله (مائده/۸۸)
👈 بخورید، ولی #تقوا هم داشته باشید؛ و خدا ترس باشید.
🕋 کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لَا تُسْرِفُوا (اعراف/۳۱)
👈 بخورید، ولی #اسراف نکنید.
🕋 کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ لَا تَطْغَوْا فِیهِ (طه/۸۱)
👈 بخورید، ولی #طغیان و سرکشی و پردهدری نکنید.
🕋 فَکُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ (حج/۲۸)
👈 بخورید، ولی #فقرا رو یادتون نره، اونها رو هم اطعام کنید.
🕋 کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحًا (مومنون/۵۱)
👈 بخورید، ولی #عمل_صالح هم انجام بدید.
❗️❗️ حتّی قرآن میفرماید، ما به زنبور عسل وحی کردیم:
🕋 کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا (نحل/۶۹)
👈 از شیره گلها بخور، ولی راه پرودگارت رو طی کن.
☝️یعنی خوردن، برای حیوانات هم مسئولیت داره.😯😳
حالا جا داره که بگیم، آدمهایی که #رزق_و_روزیِ خدا رو میخورن، و از زیر بارِ مسئولیت شونه خالی میکنند، از حیوانات 🐂🐑🐐🐪 هم کمتر هستند.
📣📣... از این به بعد، هر وقت خواستیم #غذا بخوریم، با دقّت بیشتری بخوریم.
☝️ با هر غذا خوردنی، یه مسئولیتی رو دوشمون داریم.
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃
🌸 الهـی بـه امیـد فـــــرج 🌸
ترک گناه ⇦نذر لبخند رضایت امام زمان
بیاییم زمینه سازی ظهور را از خودمان شروع کنیم
یا علی.....
┈┄┅═✾•🌸••✾═┅┄
💢 ياد مرگ عالي و سراسر فايده اس ؛
امام صادق (ع)میفرماید : ياد مرگ ؛ خواهشهاى نفس را مىميراند و غفلت را ريشه كن مىكند
آتش طمع را خاموش مىسازد و دنيا را در نظر كوچك مىكند
و پرچم هاى هوس را درهم مىشكند👊
💥رنجِ ترکِ گناه،اگر چه سخت هست اما وقتی واردش میشی و شروع میکنی
بعضی از لذت های حرام رو ترک کنی :👇
آروم آروم میبینی انگار زیاد هم سخت نیست!
انگار خیلی شیرین هم هست
➖یه مدت که شروع میکنی به مبارزه با هواهای نفسانیت↓
👈احساس میکنی که "در آغوشِ خداوند" وارد شدی...
🔶 اونوقتمیبینی کهخدا ، از مامانها هم مهربونتره
زندگیت میشه سراسر لذت!!
#راه میری لذت میبری!!
#غذا میخوری لذت میبری!!
#سکوت میکنی لذت میبری!!
#حرف میزنی لذت میبری!!
""#همش میشه لذت....""
حیفهههه که این همه لذت رو تجربه نکنی....
💎وقتی خداوند به انسان نگاه کنه، تک تکِ لحظات زندگیش میشه لذت
[ #تلنگر]
امام باقر (ع) فرمود:👇
بهشت🌸 آميخته به سختيها و صبر و بُردبارى است، پس هر كس در دنيا بر سختى ها شكيبا و صبور باشد، وارد بهشت مى شود،✅
و جهنّم🔥 آميخته به شهوات و خوشگذرانيهاست.🔞 پس هر كس خواسته ها و شهوات نفس خود را تأمين كند، وارد آتش مى شود.
😎خودسازی+دینداریِ لذت بخش✌️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh