eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
چه جمع عاشقانه ای💞 ست هر #صبــــح ! حضور من و خیالتان💭 در کنار آتشی که در #درونم به پاست ... #شهید_حاج_حسین_همدانی #سردار_حاج_قاسم_سلیمانی #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#همسر_شهید 🔸پنجشنبه 5 آذر #آخرین_شبی بود که با میثم حرف زدم. قرار بود جمعه جشن🎉 بگیریم و همه را دعوت کنیم💌 تا بیایند وسایل #نوزادمان را ببینند. اما از آنجا که #خبرشهادت میثم در فضای مجازی پیچیده بود و همه ی فامیل می دانستند، دعوت ما را قبول نمی کردند❌ و بهانه می آوردند‼️ ⚡️ولی ما بی خبر بودیم 🔹خانه🏡 را مرتب کرده بودم و میوه آوردم و با #مادر آقا میثم ذوق لباس های بچه را می کردیم😍 زمان زیادی نگذشته بود که برادرم آمد دنبالمان و گفت: باید برویم خانه #مادرشوهرم مهمان داریم 🔸وقتی رسیدیم #امام_جمعه شهرمان و همراه با یک نفر دیگر👥 داخل خانه نشسته بودند کسایی که می رفتن #سوریه حاج آقا به خانواده هاشون سر می زد. با خودم گفتم: دوماه #میثم رفته سوریه و حالا که داره بر می گرده اومدن سر بزنن😕 🔹رفتم و نشستم. حاج آقا احوال پرسی کردند و در مورد زمان #اعزام و از این دست سوال ها پرسیدند. بعد هم گفتند: شما از سوریه رفتن ایشون راضی بودین⁉️ گفتم: #بله 🔸آرام آرام سوال می پرسیدند و بعد از اینکه احساس کردند من #آمادگی پیدا کردم، گفتند: آقا میثم #مجروح شدن💔 آب دهانم را فرو بردم و با تعجب و حیرت به ایشان نگاه می کردم😥 نمی دانم چرا نتوانستم حرفی بزنم🚫 و همینطور ساکت بودم 🔹وقتی که دیدند هیچ #عکس_العملی نشون ندادم بلافاصله گفتند: خدا داده و #خداگرفته و من تازه فهمیدم که علت این سوال و جواب ها اینه که #میثم_شهید_شده😭 #شهید_میثم_نجفی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#دهه_هفتادی_ها نسل مدافعان انقلاب ✌️ دهه هفتادی ها با جانبازی های خود نشان دادند که انقلاب امام خمینی (ره) راهی است #ادامه_دار که باید تا جانـ❤️ از آن دفاع کرد👊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وصیت #شهید_محسن_حججی به بانوان: 🔰همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید، آن زمانی که #حضرت_رقیه (سلام الله) خطاب به پدرش فرمودند: 🔸غصه ی #حجاب من را نخوری بابا جان 🔹چادرم سوخته ⚡️اما به سرم #هست هنوز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وصیت #شهید_محسن_حججی به بانوان: 🔰همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید، آن زمانی که #حضرت_رقیه (سلام
🌸🍃 🌺خواهرم طبق نظر همه مراجع پوشاندن سر وبدن به جز گردی صورت😍 و دست ها تا و بدون داشتن آرایش و زینت⛔️ می باشد و اصل همین مقدار است که اگر همین مقدار به طور صحیح و کامل رعایت بشود صدق می کند 🌺پوشاندن بیش از این مقدار نیست❌ ولی ندارد که فردی بیش از این مقدار خود را بپوشاند😊 یا اصلا خود را به  نشان ندهد. مثلا کسی بخواهد ازدستکش استفاده نماید یا با زدن صورت خود را نیز ازنامحرم بپوشاند، این بستگی به  و خواست شخص دارد 🌺این کار از نظر  برتری هم دارد و به هیچ وجه افراط  و زیاده روی در حجاب محسوب نمی شود🚫 توجه داشته باشید همانی است که قسمت چشمها تورَک دارد‌ و چشم را محو می کند 💥(پوشیه ی تور دار که جلب توجه نمی کند "سلام الله علیها" از آن استفاده می کردند) 📝بنابر نظر  رهبری پوشیه زدن افراط در  نیست⛔️ بلکه مصداق رعایت  بیش تر است 📌البته بنابه نظر برخی   اگر زدن پوشیه در جایی موجب شود که این نوع پوشش،  محسوب گردد، به احتیاط واجب باید از آن  گردد📛 ✍پ.ن: با گذاشتن تصویر با نقاب و روبنده در موافق نیستیم⛔️ چون اولا نقاب چشمهارو👀 به نمایش میگذاره وحتی اگر اون خانم زیبا نباشه طرف مقابل باخودش تصور میکنه حتما و ایجاد میکنه. 👈ودرفضای هم به پوشیه زنها احترام میگذاریم🙏 ولی حکم همون حکم وجه وقرص صورت در ...✋🏻 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شما #رفتید ... و من چہ ڪنم با چہ کنم هاے دلِـ❤️ بے هدفم⁉️ چہ عاشقانه💖 فدای #حضرت_مادر شدید #شهید_احمد_عطایی #شهید_مصطفی_موسوی #شهید_محمدرضا_دهقان #شهید_مسعود_عسگری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مراسم جشن ولادت #حضرت_زهرا( سلام الله علیها) 💺سخنران:استادبنکدار 🎤مداح:کربلایی رضاشریفی کربلایی صادق احمدی ⌚️زمان:دوشنبه(6اسفند)ساعت20:30 🚪مکان:مشهد؛شریعتی40جنب مسجد ولیعصر(عج الله) خواهران برادران #هیئت_محبان_جواد_الائمه(علیه السلام) #مهمان_هیئت_بیت_الزهرائیم 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
5⃣0⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 💠کرامات شهید 🔰من امسال نا امید بودم ودل شکسته💔 مدتیه پدر و همسرم #اختلاف خ
🔹چند وقتی میشه که به خاطر کسادی کار همسرم، اوضاع خوبی نداشتیم. حالا که دیگه دم عید شده و خرج ها چند برابر. خیلی ناراحت بودم😔 و از طرفی هم دوست نداشتم همسرم شب عید بشه. 🔸دیروز که پست رو گذاشتین، مطالعه کردم. دلم شکست💔 همینجور که اشک میر یختم😭 باهاش حرف میزدم. گفتم من یقین دارم هستین چون کلام خداست. نمیدونم لایق هستم بهم کمک کنین یا نه⁉️ ولی بهتون امید دارم، به خاطر بچه هام به همسرم کمک کن که شرمنده نشه😞 🔹من زمان زیادی نیس که با آشنا شدم، جز شرمندگی هم چیزی واسشون ندارم😔 همیشه به چندتا از شهدایی که میشناسم میشم. اما اینبار اصلا برای مشکلم یادم نبود🗯 که ازشون کمک بگیرم. 🔸ظهر که این اتفاقات افتاد، همسرم اومد و گفت: کار خوبی واسش پیدا شده😃 همون لحظه یاد این شهید عزیز افتادم. من کم کاری کردم ولی ایشون خیلی کردن. ❣امیدوارم ادامه دهنده ی باشیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂هادی به همراه دیگر #مدافعان_حرم، حدود بیست کیلومتر جلوتر از حرمین عسکریین در سنگرها حضور داشتند.
🔰این کمتر حرف می‌زد. زمانی که از تهران برگشته بود بیشتر مشغول بود. از خودش کمتر می‌گفت. به توصیه‌های کتب اخلاقی📚 بیشتر عمل می‌کرد. 🔰 عبادت‌ها و مسائل دینی را به گونه‌ای انجام می‌داد که در خفا🌚 باشد. کمتر کسی از حال و هوای او در خبر داشت. او سعی می‌کرد خلوت خود را👤 با مولای متقیان (ع) حفظ کند. 🔰هادی حداقل هر هفته🗓 با تهران و دوستان و خانواده تماس☎️ می‌گرفت و با آنها بگو بخند داشت، اما در روزهای آخر خاصی در او دیده می‌شد. شماره‌ همراه📱 خود را عوض کرد. 🔰 بار چند روز قبل از ، با یکی از دوستانش تماس گرفت📲 هادی پس از صحبت‌های معمول به او گفت: نمی‌خوای صدای من رو ضبط کنی⁉️ دیگه معلوم نیست بتونی با من حرف بزنی! بعد گفت: 😔 🌷 پیشاپیش روز مادر مبارک🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠 💠 #پیامبران و #مهدویت(68) در جریان جنگ بزرگ احزاب چند نکته قابل تأمل است که اهمیت و نقش آن ر
❣﷽❣ 💠 💠 و (69) در این جنگ داستانی مبنی بر مسموم شدن پیامبر به دست زنی یهودی نقل شده که کاملاً تأمل برانگیز می نماید. در بررسی اسناد به نظر می رسد که این ماجرا از ترکیب دو داستان، یکی احتمالاً واقعی و مربوط به پیش از جریان خیبر و دشمنی های مستقیم یهود، و دیگری ساختگی و مربوط به همین ماجرا، بازسازی شده باشد. طراحی داستان به حدی مضحک است که این حد از بی احتیاطی شایسته فرمانده ساده ای در جنگ نمی باشد، چه رسد به شخصیت بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و دشمنی ای که از این قوم لجوج سراغ داشت. در این داستان تلاش شده تا مسموم شدن پیامبر را در این واقعه-که سرانجام چهار سال بعد به شهادت ایشان انجامید-از طریق مسموم نمودن کتف گوسفندی بریان شده و به حس انتقامجویی زنی نسبت دهند که شاهد کشته شدن قوم و قبیله خود به دست پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده است تا بدین شکل موضوع را کاملاً عاطفی جلوه داده و حقیقت بزرگتری را پنهان نمایند. این حقیقت بزرگتر از آن است که اگر وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شهید شده باشند، این واقعه تلخ به دست منافقان تاریخ اسلام صورت گرفته است. امام صادق علیه السّلام در ذیل آیه 144 سوره آل عمران و در تفسیر آن به این حقیقت اشاره می کنند. پس از خیبر و شکست کامل یهودیان در منطقه، اینک نوبت روم است که خود وارد صحنه شده و مدیریت مقابله با پیشروی اسلام را برعهده گیرد. جنگ موته که در جریان آن اصحاب بزرگی چون زیدبن حارثه، جعفر بن ابی طالب و عبدالله بن رواحه به شهادت رسیدند، نخستین شاهد بر این مدعا است. در پی جنگ موته و در همین راستا جنگ تبوک رخ می دهد که نقش منافقان با محوریت برخی یهودیان در کارشکنی در جریان این جنگ در تاریخ ذکر شده است. در جریان همین جنگ است که حدیث منزلت در شأن امیرالمؤمنین علیه السّلام از سوی پیامبر بیان می شود. در بازگشت از جنگ تبوک-یا به احتمال قوی تر در بازگشت از حجة الوداع و پس از معرفی امیرالمؤمنین علیه السّلام به عنوان ولی و جانشین پیامبر در جریان غدیر خم-است که حادثه ترور پیامبر در عقبه به دست منافقان پیش می آید. این توطئه با إخبار جبرئیل و تدبیر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خنثی شد، اما مدت کوتاهی پس از آن و درست در لحظه ای که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سپاه اسامه را برای نهایی کردن کار و جنگ با روم تجهیز کرده بود، با توطئه دیگری از سوی منافقان، در بستر بیماری افتاده و با مسمومیت ناشی از زهر در سال یازدهم به شهادت رسیدند. 🔻🔻🔻 . . . 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
سفر پرماجرا_48.mp3
6.54M
۴۸ 💠باطن ما؛ تعیین کننده تموم چیزاییه که بعداز تولد به برزخ خواهیم دید! بجای پرداختن به عبادات بی معرفت که اثری در سلامت اخلاقمون نداشتن؛ باید روی باطن مون کار کنیم👆👆 🎤🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
و #شهید چه زیباست این نامـ😍 و چه گوش‌نواز یعنے کسی که #شهادت می ‌دهد با خویش❤️ به درستی #راهی_که_رفته است ... #شهید_مصطفی_صدرزاده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بدون #شرح نیست ناتوانم در شرح ڪودڪے هایم پاے #قاب تو.. دارند #بزرگ می شوند.. فاطمہ و ریحانہ خانم ن
کمی که فکر میکنم میبینم #شهادت همچون رویای پرواز🕊 است شما رسم بندگی آموختین و #عاشقانه پرکشیدین ولی دنیـ🌍ـا بال و پر مارا بسته است ... 😔 #شهید_مدافع_حرم #شهید_محمد_پورهنگ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 9⃣3⃣ #قسمت_سی_ونهم 🔻شرمندگی ✨شب چهارم محاصره هم داشت
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 0⃣4⃣ 🔻اسارت ✨صبح پنج شنبه 21 بهمن فرا رسید. پاتک دشمن و حمله بالگردها به کانال بسیار زیاد شده بود. اما با این حال هم بچه ها نگذاشتند کانال سقوط کند، هر ساعت بر آمار مجروحان و شهدا اضافه می شد. در روز پنجم، بلندگوهای عراقی، با فارسی فصیح و با وعده های آب و غذا و جای مناسب و اینکه ما برای شما از صدام امان نامه گرفته ایم تا بعد از تسلیم شدن به هر کجایی که می خواهید بروید از بچه های کانال می خواستند تا تسلیم شوند. اما بچه ها در گوشه کانال بر سر ادامه مقاومت گفت و گو می کردند. ✨یکی از نیروها که رمقی در بدن نداشت گفت: حالا که دیگر آب و غذا و مهمات نداریم و تصمیم گرفته ایم با مجروحان تا آخر بمانیم، تکلیفی برای مقاومت کردن بر گردنمان نیست. می توانیم با اسارت، مجروحان و خودمان را نجات بدهیم. دیگری گفت:مگر ندیدی، آنها به همه ی مجروحان تیر خلاص زدند. یکی دیگر خاطره ی سینه زدن های پرشور و عاشقانه کودکی را برای بچه ها زنده کرد و گفت: از کودکی در مجلس عزای ابی عبدالله علیه السلام آموختیم که حسین علیه السلام زیر بار ذلت نرفت. اکنون چگونه ما تسلیم شویم و تن به ذلت اسارت بدهیم!؟ ✨یکی دیگر از بچه ها فریاد زد: ما در کانال مانده ایم که دیگر صدای سیلی نشنویم، همان سیلی که مادرمان را پرپر کرد و داغی سنگین بر سینه ی علی علیه السلام نشاند. ما پرپر می شویم، اما اجازه نمی دهیم تاریخ تکرار شود و نامردی پیدا شود و به امام ما سیلی بزند! یک نوجوان که سن و سالش از بقیه کمتر بود، در گوشه ای نشسته و صحبت های ما را گوش می کرد. رنگ صورت او به زردی می گرایید، او چیزی گفت که همه را در بهت فرو برد و حجت را تمام کرد. ✨او بلند شد و گفت: بچه ها اگر تسلیم شدیم و بعثی ها ما را در تلویزیون نشان دادند و امام هم ما را ببیند، آیا می تواند به خاطر داشتن چنین رزمندگانی افتخار کند؟! اگر حضرت امام از ناراحتی سر خود را پایین بیندازد، فردای قیامت با چه رویی به صورت او نگاه کنیم؟! همه ساکت شدند. سرها را به زیر انداختند. سکوت همه جا را فرا گرفت. با آمدن اسم امام، دل ها لرزید. آنها می خواستند در قیامت همانند یاران حسین علیه السلام مایه ی افتخار و مباهات امام خود باشند نه مایه ی شرم ایشان! بالاخره تصمیم آخر گرفته شد. مقاومت تا رسیدن نیروهای کمکی و آزادسازی کانال و جنگیدن تا آخرین قطره های خون. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 1⃣4⃣ 🔻یا زهرا ✨جراحت، تشنگی و گرسنگی در زیر آفتاب، دیگر رمقی برای بچه ها نگذاشته‌ بود. مقداری نخود و کشمش که بچه ها از کوله پشتی یکی از شهدای میدان مین آورده بودند، دست به دست در بین مجروحان می چرخید. سالم ترها لب به هیچ چیز نمی زدند. همه دیگری را گرسنه تر از خود می دیدند. در این زمان سید رضا قدیری، بی سیم چی گردان، هم شهید شد. ابراهیم لحظه ای آرام نداشت. گاهی به مجروحان سر می زد و گاهی اوضاع دشمن را رصد می کرد. هر از گاهی هم به طرف دشمن تیراندازی می کرد تا به دشمن بفهماند بچه های کمیل هنوز زنده هستند. او لحظه ای بر زمین نمی نشست و دائما در تکاپو بود. ✨اما همیشه و همه وقت به یاد حضرت زهرا سلام الله علیها بود. ارادت خاصی به مادر سادات داشت. با اینکه خود سید نبود اما در آن روزهای کانال، بی بی دو عالم را مادر می خواند و برایش اشک می ریخت. پیش از عملیات هم دیده بودم که روضه های جان سوزی از مصائب ام الائمه علیه السلام می خواند. شاید به خاطرش می آمد که در سومار شبی بعضی از دوستانش به خاطر اینکه صدایش گرفته بود، با تقلید صدایش او را دست انداخته بودند. ابراهیم از اینکه آنها مجلس حضرت زهرا سلام الله علیها را به شوخی گرفته اند خیلی ناراحت شد و قسم خورد که دیگر مداحی نکند. همان شب مادر سادات را به خواب دیده بود که فرمودند: «ما تو را دوست داریم. برای ما بخوان.» ✨او شیفته و دلداده ی مادر بود. همه ی آرزویش این بود که همانند مادر، غریب و بی نشان بماند. او همیشه آرزو می کرد گمنام شود. چون شنیده بود شهدای گمنام مهمان مادر سادات در برزخ هستند. آرزو داشت آنقدر گمنام بماند که مادر بخاطر همین مظلومیت و گمنامی اش دست از او برندارد و به او محبت کند. شاید آن شب ابراهیم بیش از هر کس دیگری دلتنگ مادر سادات شده بود. ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬نماهنگ فوق العاده زیبا 🎤با اجرای #حامد_زمانی در خصوص #شهید_ابراهیم_هادی🌷 #علمدار_کمیل 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نمیدانمـ #میدانید یا نه⁉️ ولی دلمـ❤️ـان تنگ شده اگر وقت ڪردید به #خوابمان بیایـد..! شاید آرامـ شود این دل ما ڪه #هر_شب سراغتان را میگیرد💗 #شهید_ابراهیم_هادی #شبتون_شهدایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ در تلاطم زمان⏱ بر #دل_سیاه خویش با مُرڪّب سفید #مي_نویسمت✍ اے روشنی و گرمی #قلبهاے سرد💙 و یخ زده❄️ #السلام_علیڪ_یااباصالح_المهدے 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#صبح هجوم چشم های شماست😍 وقتی ناگهان💥 در من شعری می شوید به وسعت #طلوعـ🌤 یک زندگی #صبح را دوست دارمـ❤️ وقتی سرآغازش شما #شھیدان باشید🙂👌 #سلام_برمردان_بی_ادعا #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_721038705925555363.mp3
4.44M
🎤سخنرانی #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی_ره 📝موضوع: سه خصلت که بنده را به #خدا نزدیک مےکند💞 #پشنهاد_میکنم_گوش_کنید🎧🎧 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🗓یکم آذر ۱۳۳۴، در شهرستان #میاندوآب چشم به جهان گشود. پدرش فیض اله و مادرش اقدس نام داشت که وقتی حمید یک سالش بود، در اثر سانحه رانندگی💥 فوت کرد. وی تا پایان دوره منوسطه تحصیل کرد📚 و موفق به اخذ #دیپلم شد. 🗓سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد💍 که ثمره آن یک #پسر و یک #دختر بود. با آغاز جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران🇮🇷، همگام و همراه با برادر بزرگوارش #مهدی، به عنوان پاسدار عازم میدان نبرد حق علیه باطل گشت و جانفشانیهای بسیاری از خود به نمایش گذارد تا اینکه #ششم_اسفند سال ۱۳۶۲ با سمت معاون لشکر ۳۱ عاشورا در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به #شهادت رسید🌷 💢اما تاکنون اثری از #پیکر مطهر ایشان به دست نیامده است😔 #شهید_حمید_باکری #سالروز_شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🗓یکم آذر ۱۳۳۴، در شهرستان #میاندوآب چشم به جهان گشود. پدرش فیض اله و مادرش اقدس نام داشت که وقتی حمی
6⃣0⃣0⃣1⃣ 🌷 💠نحوه ی شهادت 🔰 این طور شروع شد که ما باید از چند کیلومتر آب🌊 عبور میکردیم، هور را پشت سر گذاشته، وارد جزیره میشدیم، میجنگیدیم💥 عبور میکردیم و میرفتیم طرف و طرف هدفهایی🎯 که مشخص شده بود. 🔰بیشتر این نیروها را باید در شب🌙 اول وارد میکردیم تا بروند برای پاکسازی. بخشی از این نیرو باید با قایق🚤 میآمد و بخشی دیگر در روزی که شبش میشد و بخشی هم اول تاریکی شب🌚 که این بخش آخر باید با هلیکوپترها🚁 هلیبرد میشدند. 🔰آن پل باید گرفته میشد تا نتوانند وارد جزیره بشوند🚷 سریع به هدف هایش رسید✌️ و از آنجا مدام گزارش میداد. ما وارد جزیره شدیم. با حمید تماس گرفتیم📞 گفت دستش است. گفت: «اگر میخواهید بیاورید مشکلی نیست. بردارید بیاورید.» 🔰با حمید تماس گرفتم📞 گفتم آماده باشد برای بعدی. خبر رسید با مشکل جدی مواجه شده و عملیات نتوانسته در آنجا پیش برود. حالا ما باید توقف میکردیم⛔️ تا وضع سمت چپمان مشخص شود. شب شد. سر و سامانی به امکانات دادیم و استراحتی هم به بچه ها. 🔰مجبور شدیم برویم طلایه، نزدیک آن پلهایی که عراقیها طلایه را از آنجا پشتیبانی👥 تدارکاتی میکردند. بیشتر قوای آن طرف پل بود. ما ماندیم و جزایر و فردا صبح☀️، که جنگ توی جزیره ها شروع شد. 🔰روز اول پاتک آنها شکست خورد✌️ دنیای آتش🔥 روی متمرکز بود و ما دست بسته و تنها👤 جزیره منتهی میشد به چند جا. اطراف جزیره آب بود و وسطش و همه مجبور بودند از جاده عبور کنند و جاده هم بلند بود و هر کس، چه پیاده چه سواره، از آنجا میگذشت هدف تیر مستقیم💥 تانک قرار میگرفت. 🔰نزدیک صبح🌥 هنوز مشغول درگیری بودیم که خبر رسید عراق رفته را پشت سر گذاشته، دارد می آید توی جزیره. سریع یکی از مسئولان لشکر را (شهید مرتضی یاغچیان🌷 معاون دوم لشکر عاشورا) فرستاد برود پیش . که تا رفت خبر آوردند توی جاده، دویست متر جلوتر از ما، 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh