🌷شهید نظرزاده 🌷
#فقط_خدا♥️ 💠باهم رفتیم محل تولدش همه جا را نشان مان دادوگفت: اگه روزی اقا به من اجازه بدهند از شغلم
🔸از اصول #مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این #حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان،
🔹معرفت؛"خامنهای عزیز را #عزیزِ جان خود بدانید."
حرمت او را #حرمتِ مقدسات بدانید.
فرازی از وصیت
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻
#کلام_شهید🥀🌱
🍃دنيا بداند به همه #مقدسات عالم سوگند براي نان و مسکن و آزادي حيواني و $دمکراسي و خاک حرکت نمي کنم تنها هدفم اين است #آئين رهائي بخش اسلام که فقط آنرا راه نجات مستضعفان و محرومان ميدانم بر دنيا حاکم شود که اين تنها راه #فلاح است.✔️
🍀به امام #عزيزمان به اين اسوه بحق الهي و الگوي مجسم اسلام بگوئيد تا آخرين #قطره خون💔 دست از او و راهش بر نخواهيم داشت زيرا راه او راه مهدي است و فرياد او فرياد #امام زمان و حسين است بگوئيد به اممان تا جان در بدن داريم با هر نداي مخالف راهت خواهيم جنگيد.⚡️
🌿ملت مسلمان و #قهرمان ايران بداند بايد قاطعانه در همان مسيري که تاکنون ما را از زير بار اسارتها و بردگيها نجات داده و ميرود تا #حکومت عدل جهاني امام زمان را محقق سازد يعني راه #خدائي امام عزيزمان گام بردارند که هر فريادي غير آن خيانت به قرآن📖 و اسلام و پايمال کردن خون پاک شهدا است. ما در آرزوي #شهادتيم ما شهادت را سرآغاز زندگي واقعي مي دانيم از آن هراسي نداريم...❌
#شهید_محمداسماعیل_اسکندری🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊 #افلاکیان_خاکی 31 📖 گفتم حاجی چقدر حقوق میگیری؟ حاجی مبلغی را گفت که من خیلی تعجب کردم. گفتم حاجی
🕊#افلاکیان_خاکی32
📖لحظه ی جاری شدن خطبه ی عقدمان مقارن با اذان ظهر شده بود. عاقد خواندن خطبه ی عقد را اغاز کرده بود ولی.......
#شهید_سعید_حسینی🌷
#مناسب_انتشار_دراینستاگرام
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 2⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨ 🔻اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیم🔻 منظور از «صراط مستقیم» که در سوره حمد می
❣﷽❣
3⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨
🔻ترس موت! دست خالی!🔻
🔮آنکه حال و روز نماز و اعمالش، روبراه و مرتب باشد، عاشق ملاقات خدا و موت است؛ همین علاقه به موت و ملاقات خدا، نشانه صداقت در ایمان است👈 «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ»⚰
🚶ولی خیلی از ما هرگز علاقه و محبتی به موت که نداریم، بلکه از آن فراری هم هستیم! چون تمام عمر به فکر دنیا بوده ایم و قبر و قیامت مان را آباد نکرده ایم!
چون از اعمال سیاهی که پیش فرستاده ایم، ترس و دلهره داریم به دل! برای همین است که آرزوی موت و ملاقات خدا را نداریم
👈 «وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِين»📖[جمعه/۶و۷]
⚖ملاک خوبی است الحق!⬆️ تا وقتی فراری هستیم از موت، یعنی که هنوز آباد نکرده ایم قبر و قیامت مان را؛
🚑 زودتر جمع و جور کنیم دست و پایمان را و آباد کنیم چاردیواری آن طرف را !
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
راضی به رضای تو_16 - @ostad_shojae.mp3
6.67M
#راضی_به_رضای_تو ۱۶
🌸حتماً امتحان میشی!
درست بعد از زمانی که اقرار به ایمان کردی
و گفتی؛ اللّهُ ربّی ... خدا مربی من است!
🍃آیا حاضری به تمریناتِ مربی ات تن بدی
و به تموم تمرینای سخت و آسونش راضی باشی؟
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂🌼🍂 🔹در همین ایام #دشمنان این مرز و بوم چشم طمع😈 به ثمرات انقلاب و جایگاه ولایت دوخته بودند. آنها ب
#کلام_شهید
🌿این مملکت، این #نظام، الان به
💥 حبیب_ابن_مظاهر، به
🌿#قیس_ابن_مسهر_صیداوی، به
💥#قاسم_ابن_الحسن، نیاز دارد.
🌿این انقلاب، دیگر به #مختارهای
💥سقفی نیاز ندارد...
دانشجوی بسیجی
#مدافع_حرم
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 7⃣2⃣#قسمت_بیست_وهفتم 💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم
❣﷽❣
📚 #رمان
💥 #تنها_میان_داعش
8⃣2⃣#قسمت_بیست_هشتم
💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن حلیه #وحشت کنم.
در هیاهوی بیمارانی که عازم رفتن شده بودند حلیه کنارم رسید، صورت پژمردهاش به #شوق زنده ماندن یوسف گل انداخته و من میترسیدم این سفرِ آخرشان باشد که زبانم بند آمد و او مشتاق رفتن بود که یوسف را از آغوش لختم گرفت و با صدایی که از این #معجزه به لرزه افتاده بود، زمزمه کرد :«نرجس #دعا کن بچهام از دستم نره!»
💢 به چشمان زیبایش نگاه میکردم، دلم میخواست مانعش شوم، اما زبانم نمیچرخید و او بیخبر از خطری که #تهدیدشان میکرد، پس از روزها به رویم لبخندی زد و نجوا کرد :«عباس به من یه باطری داده بود! گفته بود هر وقت لازم شد این باطری رو بندازم تو گوشی و بهش زنگ بزنم.»
💠و بغض طوری گلویش را گرفت که صدایش میان گریه گم شد :«اما آخر عباس رفت و نتونستم باهاش حرف بزنم!»
رزمندهای با عجله بیماران را به داخل هلیکوپتر میفرستاد، نگاه من حیران رفتن و ماندن حلیه بود و او میخواست #حسرت آنچه از دستش رفته به من هدیه کند که یوسف را محکمتر در آغوش گرفت، میان جمعیت خودش را به سمت هلیکوپتر کشید و رو به من خبر داد :«باطری رو گذاشتم تو کمد!»
💢 قلب نگاهم از رفتنشان میتپید و میدانستم ماندنشان هم یوسف را میکُشد که زبانم بند دلم شد و او در برابر چشمانم رفت.
هلیکوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزانمان را بر فراز جهنم #داعش به این هلیکوپتر سپرده و میترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پارههای تنمان باشیم که یکی از فرماندهان شهر رو به همه صدا رساند :«به خدا #توکل کنید! عملیات آزادی #آمرلی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده! به مدد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آزادی آمرلی نزدیکه!»
💠شاید هم میخواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمانمان کمتر دنبال هلیکوپتر بدود.
من فقط زیر لب #صاحبالزمان (علیهالسلام) را صدا میزدم که گلولهای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظهای که هلیکوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاریهای برادرم را به #خدا سپردم.
💢 دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدمهایم را به سمت خانه میکشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی میرفتم و باز سرم را میچرخاندم مبادا #انفجار و سقوطی رخ داده باشد.
در خلوت مسیر خانه، حرفهای فرمانده در سرم میچرخید و به زخم دلم نمک میپاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست #محاصره در حالیکه از حیدرم بیخبر بودم، عین حسرت بود.
💠به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد.
نمیدانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش #اسیر عدنان یا #شهید است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بیاختیار به سمت کمد رفتم.
💢 در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس #عروس آتشم زد. از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم.
حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس #انتظاری که روزی بهاریترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بیاختیار به سمت باطری رفت.
💠در تمام لحظاتی که موبایل را روشن میکردم، دستانم از تصور صدای حیدر میلرزید و چشمانم بیاراده میبارید.
انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست #دعا شده بود تا معجزهای شود و اینهمه خوشخیالی تا مغز استخوانم را میسوزاند.
💢 کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن #امام_مجتبی (علیهالسلام) شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم. چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کَند!
تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با #رؤیای شنیدن صدای حیدر نفسهایم میتپید.
💠 فقط بوق آزاد میخورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود. پرنده احساسم در آسمان #امید پر کشید و تماس بیهیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد.
پی در پی شماره میگرفتم، با هر بوق آزاد، میمُردم و زنده میشدم و باورم نمیشد شرّ عدنان از سر حیدر کم شده و #عشقم رها شده باشد.
💢دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه #خدا زار میزدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم. بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی میلرزید...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
★عید با نبض دقایــ⏰ـق زیباست
🌹عید با روح #شقایق زیباست
★عید با یاد #عزیزان زیباست😍
🕊☘🕊☘🕊☘🕊
💫و این حکایتی است زیبا از یک
#شهید، شهادتش🌷 در روزعید ولادت، ولادتش در روز عید ولایت
#شهید_علی_امدادی
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
صب🌤ح ها را بہ #سلامے بہ ت✨و پیوند زنم
اے سر #آغازترین روز خدا صبح بخیر
#بہ امیدی ڪہ #جوابے ز شما مےآید
گفتم از دور #سلامے بہ شما صبح بخیر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃🌸🍃
🥀بیهـوده نگردید به #تکراردر
این شهــــر
🍁او طرز #نگاهـش
به خـدا شعبه ندارد..
#شهید_ابراهیم_هادی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - زیارت امام حسین(ع) مشکلات راحل میکند - حجت الاسلام انصاریان.mp3
3.53M
♨️زیارت امام حسین(ع) مشکلات راحل میکند
👌#سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #انصاریان
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#لاله_های_زینبی🌷
🌀سال ۱۳۴۲ در #چالوس متولد شد. همزمانی دوران جوانیاش با جنگ تحمیلی باعث شد در جبهههای نبرد حضور پیدا کند و به #سپاهیان لشکر ۲۵ کربلا بپیوندد. او در این دوران در عملیاتهای متعددی از جمله عملیات #والفجر۸ و والفجر۲ شرکت کرد.
🌀حمله تکفیریها به #سوریه باعث شد تا بار دیگر این رزمنده کهنه کار تخریبچی عزم رفتن به جبهههای جهاد را کند، از این رو از #طریق تیپ۴۵ جوادالائمه در سمت معاون هماهنگ کننده تیپ۴۵ و تخریبچی حرفهای به سوریه رفت. او در طی سالها جنگِ سوریه بارها برای نبرد با #تروریستهای تکفیری و دفاع از حرم عمه سادات به این ڪشور رفت و از دیماه سال ۱۳۹۵📅 چندین بار به به جبهههای سوریه اعزام شد.💥
🌀او سرانجام در #مرداد سال ۹۶ پس از پاکسازی سه منطقه درگیر جنگ در حین پاکسازی مقری که #شهید محسن حججی در آن به شهادت رسیده بود ، نزدیک مرز سوریه و عراق به درجه شهادت رسید . پیکر مطهر این شهیدِ اهل مازندران و ساکن گرگان پس از تشییع در زادگاهش؛ در #شهر گرگان به خاک سپرده شد.
#رزمنده_دیروز_مدافع_امروز
#شهید_مصطفی_خوشمحمدی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌺🍃 #هدف شما از زندگی چیست⁉️
👈 اگر دقیقاً بدانید در زندگیتان چه میخواهید، ناگهان راحت میشوید.
🍀انسانهای #پرانرژی و شاد و سرحال، آدمهای هدفمندی هستند.
🍁 افرادی هستند که با #خودشان آشتیاند.
از خود و دیگران گِله و #رنجشِ زیادی ندارند و وقت و فکرشان را زیاد صرف کارهای بیهوده نمیکنند....
✅ زندگی هدفمند ، با #خودشناسی آغاز میشود...
#تلنگر
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
Page298.mp3
910.8K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه کهف✨
#قرائت_صفحه_دویست_نودو_هشتم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣0⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷 🔰علیرضا دبستان را در #مدرسه عصر انقلاب عصر پهلوی آن زمان گذراند. بسیار #تیز
⚜♥️⚜♥️⚜♥️⚜
🔆وقتی #دیپلم گرفت و خدمت سربازیاش را گذراند,دانشگاه هم قبول شد. اما #دانشگاه نرفت و با برادرش محمدقاسم به عضویت یگان #صابرین درآمدند.
🔆در دوره #آموزشیشان قاسم یک خطایی میکند و برای تنیبه به او میگویند: از بالای این بلندی به پایین غلت بزن، برادرش قاسم میگوید همینطور که #غلت میزدم وقتی به پایین رسیدم پشت من خورد به پشت یک پاسدار دیگری، بلند شدم تا ببینم چه کسی است که او را #تنبیه کرده اند،
🔆 یکدفعه برگشتم دیدم #محمدحسین است گفتم مگر تو را هم تنبیه کردند⁉️ گفت: نه من را تنبیه نکردند دیدم تو را تنبیه کردند #طاقت نیاوردم من هم با تو غلت زدم.
#شهید_محمدحسین_میردوستی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⚜♥️⚜♥️⚜♥️⚜ 🔆وقتی #دیپلم گرفت و خدمت سربازیاش را گذراند,دانشگاه هم قبول شد. اما #دانشگاه نرفت و با
0⃣1⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
♨️محمدحسین از همان #کودکی میگفت «هر کس #زیارت عاشورا بخواند شهید میشود» ولی نمی دانستم این #موضوع را از کجا میدانست. از بچگی آرزو داشت شهید شود و از بچگی کلمه #شهادت در ذهنش بود
♻️ و ما خیلی به او #توجه نمیکردیم، ما اصلا فکر اینکه محمدحسین یک زمانی بخواهد #رزمنده شود و جبهه برود و شهید شود را نمیکردیم و چنین چیزی به ذهنمان خطور نمیکرد ولی محمدحسین کلمه #شهادت از کودکی در ذهنش بود.
♨️از زمانی که #پدرش او را تشویق به نماز کرد، یک بار هم نشد من یا پدرش به او بگوییم #محمدحسین نماز بخوان یا روزه بگیر، همیشه خودش نماز اول وقت میخواند و روزه میگرفت. خیلی به انضباط و نظم اهمیت میداد و خیلی در لباس👚 پوشیدن منظم بود
♨️ و در یک کلمه خیلی #اخلاص داشت، یعنی بچه خالصی بود شاید من که مادرش بودم در این 24 سال او را نشناختم,کارها و #رفتارهای او را میدیدم و یک تفاوتی با سایر بچههای👥 من داشت ولی شاید مادر بین بچههایش تفاوت نمیگذارد
♻️و این ویژگی های #محمدحسین خیلی به چشم نمیآمد. از همان دوران دبستان , لوازم التحریر🖍📗 میخرید و در یکشنبهبازاری که در نزدیکی خانه ما بود#بساط میکرد و میفروخت.
♨️به او میگفتیم #محمدحسین تو که به پول 💶این کار نیاز نداری و ما به تو پول تو جیبی میدهیم، اما میگفت «اگر بیکار باشم بهتر است؟»
#شهید_محمدحسین_میردوستی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
💐🌾💐🌾💐
ایام #شهادت 💥
💠آخرین آزادهای که به میهن بازگشت ،
مردی با ۶۴۱۰ روز مقاومت در زندانهایِ
عراق که بهحق از سو#مقاممعظمرهبری
"سیدالاسرای ایران" لقب گرفت.
#سرلشکر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌾در همان سالی که #جنگ تحمیلی شروع شد در کوت#عبدالله به دنیا آمد.😍 کمسنتر از آن بود که بتواند در دفاع مقدس شرکت کند اما وقتی به سن جوانی رسید و #موسم دفاع از حرم را پیش رو دید،
🌾دیگر صبر نکرد و لباس رزم 🧥پوشید و بهعنوان یک فعال #فرهنگی در شهرستان کارون خوزستان فعالیت میکرد. سجاد بارها در جبهه مقاومت اسلامی حضور یافت تا اینکه روز پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶به فیض شهادت نائل آمد. 🕊✨
🌾از #شهید باوی دو فرزند به نامهای فاطمه ۱۳ ساله و #محمدعلی ۱۰ ساله به یادگار مانده است. مردی که بزرگ بود ولی دنیا را کوچک میدیدتو آسمانی و من ؛⚡️
ریشہ در زمین🌍 دارم
همیشہ #فاصلہای هست
داد از ایـن دارم . . .
#شهید_سجاد_باوی🌷
#ایام_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh