📜 تصویر دست نوشته شهیدی که رو سفیدی مادرش در برابر #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) آرزویش بود.
📝«خدایا هدایتم کن تا ازت دور نشم؛ خدایا یاریم کن همیشه یادت باشم، خدایا رهایم نکن که بدون تو هیچم، خدایم راضیم به #رضای_تو و از تو یاری میجویم، خدایا نادانم خودت راهنماییم کن، خدایا طلب آمرزش دارم و با دین کامل از دنیا ببر و شهادت را نصیبم گردان، خدایا کاری کن که سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار»🤲
🎤به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی #فاطمیون/ اینها، بخشی از دلنوشته یکی از تک تیراندازهای فاطمیون است.
📝تک تیراندازی که روزی گفت:
«میخواهم دفاع کنم از حرم خانم #زینب(سلام الله علیها) تا مادرم را پیش حضرت زهرا(سلام الله علیها) روسفید کنم؛ روح مادرم شاد شود.»✅
💢او نمیدانست فاصله گفتن این حرفها با زمان فرا رسیدن خواندن وصیت نامهاش📃 تنها #یک_روز است.
🌷سلیم اقبالی، #تک_تیرانداز فاطمیون که خواست مادرش، نزد حضرت زهرا سلام الله علیها روسفید شود✨روز بعد از گفتن این مطالب، به فیض شهادت نائل آمد🕊
🌷جالب اینجاست که این شهید #هجده ساله، در همان سن و سال مادر حقیقیاش به #شهادت رسیده و از آن جالبتر اینکه، سلیم عزیز♥️ مثل مادرش، بینشان به شهادت میرسد.
🌷از پیکر شهید اقبالی اثری در دست نیست و این #بیاثری، روسفیدی مادرش است در برابر حضرت زهرا(سلام الله علیها) حتی اگر معتقد باشیم این بیخبری و در هجده سالگی به شهادت رسیدن، اتفاقی است، چه اتفاق قشنگی، باشد که این اتفاق برای ما هم رخ دهد🙏
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 6⃣4⃣ #قسمت_چهل_وششم برگشتم بہ سمت صدا،👤حمیدے بود از دوست هاے سهیل
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
7⃣4⃣ #قسمت_چهل_وهفتم
همونطور ڪہ راہ میرفتیم گفت:
_اوهوم داشت با چند نفر حرف میزد تو و حمیدے رو دید، چنان بہ حمیدے زل زدہ بود شاخ درآوردم.☺️
با تعجب گفتم:
_وا!😟
سرش رو تڪون داد:
_والا!
رسیدیم جلوے ورودے دانشگاہ باشیطنت گفت:
_مبارڪہ خواهرم،هے از این عاطفہ بد بگو بیین بختتو باز ڪرد!
با خندہ زل 😄زدم بهش و چیزے نگفتم ادامہ داد:
_منو بگو ڪہ اون بنیامینشم سراغم...
نتونست حرفش رو ادامہ بدہ،دخترے محڪم بهش خورد و جزوہ هاش ریخت.😥📃📗📓
بهار با حرص گفت:😬
_عزیزم چرا عینڪتو نمیزنے؟
با تحڪم گفتم:
_بهار!😐
نگاهے بهم انداخت و با اخم گفت:
_یہ لحظہ فڪر ڪردم از این قضیہ ے عشق هاے برخورد جزوہ اے برام اتفاق افتادہ،میبینے ڪہ دخترہ!☹️😄
دختر هاج و واج زل زدہ بود بہ بهار، سرم رو انداختم پایین و ریز خندیدم.😄
خوابم پریدہ بود!
#ادامه_دارد ....
✍نویسنده: #لیلی_سلطانی
Instagram:leilysoltaniii
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
8⃣4⃣ #قسمت_چهل_وهشتم
روے مبل لم دادہ بودم،
ڪتاب رو ورق زدم و ڪمے از شیر ڪاڪائوم🍺 نوشیدم.
موهام ریختہ بود روے شونہ هام و ڪمے جلوے دیدم رو گرفتہ بود.
مادرم از آشپزخونہ وارد پذیرایے شد و گفت:😊
_خرس گندہ موهاتو ببند،ڪور میشے بچہ!
همونطور ڪہ سرم توے ڪتاب بود گفتم:
_بالاخرہ خرس گندہ ام یا بچہ؟😄
مادرم پوفے ڪرد و گفت:😬
_فقط بلدہ جواب بدہ!
لبخندے زدم 🙂و دوبارہ مشغول نوشیدن شیرڪاڪائو 😋شدم. مادرم با حرص گفت:
_واے هانیہ چقدر بیخیالے تو؟! الان شهریار و عاطفہ میرسن!
دستم رو گذاشتم روے دستہ ے مبل و سرم رو بہ دستم تڪیہ دادم:
_مامانے میگے شهریار و عاطفہ،نہ رییس جمهور! یہ شام میخواے بدیا چقدر هولے!😌
مادرم اومد ڪنارم
و لیوان شیرڪاڪائوم رو برداشت. ڪتاب رو بستم و زل زدم بہ مادرم ڪہ داشت میرفت تو آشپزخونہ.
_آخہ یہ پاگشاے دوتا عتیقہ انقدر مهمہ نمیذارے من استراحت ڪنم؟☺️
مادرم نگاہ تندے😠 بهم انداخت و گفت:
_میگم بچہ ناراحت میشے، حسودے میڪنے!
مادرم بے جا هم نمے گفت،نبودن شهریار تو خونہ آزارم مے داد و ڪمے حساسم ڪردہ بود!😕 از روے مبل بلند شدم و گفتم:
_وا چہ حسادتے؟!
صداے زنگ آیفون بلند شد،مادرم سرش رو تڪون داد و گفت:
_لابد فاطمہ اینان!
بہ من نگاهے ڪرد و گفت:🙁
_سر و وضعش رو!
بیخیال رفتم سمت آیفون و گفتم:
_مامان ساعت سہ بعدازظهرہ،شام میخوان بیان!
گوشے آیفون رو برداشتم:
_بلہ!
صداے زن غریبہ اے پیچید:
_منزل هدایتے؟
+بلہ.
_عزیزم مادر هستن؟
با تعجب بہ مادرم ڪہ هے میگفت ڪیہ نگاہ ڪردم و گفتم:
_بلہ!
دڪمہ رو فشردم و گفتم:😟
_غریبہ ست با تو ڪار دارہ!
مادرم بہ سمت در ورودے رفت، من هم رفتم پشت پنجرہ.
زن محجبہ اے وارد حیاط شد،مادرم بہ استقبالش رفت و مشغول صحبت شدن!
حدود پنج دقیقہ بعد مادرم با دست بہ خونہ اشارہ ڪرد و با زن بہ سمت ورودے اومدن.
سریع دویدم بہ سمت اتاقم، وضعم آشفتہ بود!😐
وارد اتاق شدم و در رو بستم،حدس هایے زدم حتما مادر حمیدے بود اما چطور آدرس خونہ مونو رو پیدا ڪردہ بود؟!😕 نشستم روے تختم و بیخیال مشغول بازے با موهام شدم.
صداهاے ضعیفے مے اومد.
چند دقیقہ بعد مادرم وارد اتاق شد و گفت:
_فڪرڪنم مادر همون هم دانشگاهیتہ ڪہ گفتے بدو بیا، لباساتم عوض ڪن!
از روے تخت بلند شدم،مادرم با صداے بلندتر گفت:😊
_ بیا هانیہ جان!
با چشم هاے گرد شدہ 😳نگاهش ڪردم، در رو بست.
مشغول شونہ ڪردن موهام شدم، سریع موهام رو بافتم.
پیرهن بلندے بہ رنگ آبے روشن پوشیدم،خواستم روسرے سر ڪنم ڪہ پشیمون شدم،مادر حمیدے بود نہ خود حمیدے!😌
نفس عمیقے ڪشیدم و از اتاق خارج شدم.
#ادامه_دارد ....
✍نویسنده: #لیلی_سلطانی
Instagram:leilysoltaniii
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
★یقین دارم
⇜اگر گناه🔞وزن داشت!
⇜اگر لباسمان را #سیاه میکرد!
⇜اگر چین و چروک #صورتمان را؛
زیاد میکرد!!! بیشتر از اینها #حواسمان به خودمان بود...
❣حال آنکه #گناه
↵قد روح😇 را خمیده!
↵چهره #بندگی را سیاه!
↵و چین و چروک به پیراهن #سعادت مان میاندازد😔
★چقد قشنگ بندگی💖کردی ابراهیم
#رفیق_شهیدم؛ حواسم پرته🗯 پرت چیزای بیخود و موقتی...
منو به خودم بیار😔✋
#شهید_ابراهیم_هادی
#شبتون_شهدایی 🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
havaye-in-ruzaye-man-havaye-sangare.mp3
9.48M
🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی
⭕️هوای این روزای من هوای سنگره
○ #امیری_حسین_ونعم_الامیر
🔺 #به_یادشهدا🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
حیف از این آقا
که #بی_یاور میان ما رهاست👤
بر دلش هر دم
هجوم غصہ ها💔 و #اشکهاست
خوش بہ حال آنکه
بااخلاص✨ گردد #نوکرش
بر لبش گوید #دمادم
حضرت مهدی کجاست⁉️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هر #صبح زنده می شوم
از خنده های دوست😍
لبخند دوست
ناب ترین👌 شکل گفتگوست ...
#شهید_حسین_مشتاقی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌺از پس شیب آسمان، پشت بوته پراکنده ابرها، ستاره ای🌟چشمک میزند. بندبند وجود آسمان و زمین، سرشار از یاد اوست. اویی که نامش، همیشه ستاره ممتدیست در امتداد آسمان #جهاد.
🌸حاج حسین همدانی، #دلیرمرد ملک پیکار و شیرمرد میادین عشق♥️ عاشقی که در تب و تاب رسیدن، طبیب خاکریز های #جبهه شد
🌺وجودش را در کنه حقیقت میجویم و #عند_ربهم_یرزقون بر چهره دلم تصویر میشود. وجودش را در قعر دقایق این روزها جستجو میکنم، روزهایی که دردمند فقدان #مالک و #عمارند
🌸روزهایی که در پی ستارگان زمین، آسمان شبانگاه🌃 را طی میکنند و خود را با خاطرات، زنده نگاه میدارند. خاطراتی از جنس #حاج_حسین.
🌺او نیز دست در دست دوست، روزی میخورد از بیکران #عشق و دست به دعای زمینیان برمیدارد، اما #جای_خالی اش با هیچ واژه ای، پر نمیشود😞
✍نویسنده: #مبرا_پورحسن
🕊به مناسبت سالروز تولد #شهید_حاج_حسین_همدانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❄️🥀❄️🥀❄️🥀❄️ #گمنامی☘✨ ☔️تنها برای #شهدا نیست میتونی #زنده باشی و #سرباز حضرت زهرا «سلام الله علیه
#سیره_شهدا
💢نصیحت های ابراهیم به مردی که #حجاب_همسرش برایش مهم نبود:
♦️دوست عزیز!
همسـ💞ـر شما برای #خود شماست،
نه برای #نمایش دادن جلوی دیگران❌
می دانی چقدر از #جوانان با دیدن همسر #بی_حجاب شما به گناه🔞 می افتد؟
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh