23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻مستند فرزند روحالله
🔹روایتهایی از زندگی و شهادت سید روحالله عجمیان به دست اغتشاشگران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
May 11
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🌼صبحی که شروعش
🍂زِ #سلامی به تـ♥️ـو باشد
🌼ای #جانِ_دلم
🍂صبح من آن روز به خیر است😍
✨السلام علیک یا صاحب الزمان✨
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☁️🌥⛅️🌤☀️
و سلام بر او که می گفت:
#عشق و عاشقی اونی نیست
که دو نفر👥 به هم نگاه کنن
عشق و عاشقی♥️ زمانی درسته که
دو نفر به #یه_نقطه نگاه کنن
#شهدا همشون نگاهشون
به یه نقطه👌 بود
اونم #قرب_الهی
#شهیدمحمدهادیامینی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_هادی_شجاع #سالروز_ولادت🎊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
*بسم الله الرحمن الرحیم*
🍂چیزی درباره اش نمیدانستم، تنها گه گداری نامش راشنیده بودم میان جستجوهایم چشمم به نامِ کتابش خورد «وهب زمان»!
🍂دروغ چرا؟! ترسیدم! قلمم لرزید و تا آخَر ماجرا را خواندم. دیگر دست و دلم به نوشتن نمیرفت اما دلِ کنار گذاشتنش را نداشتم. حیف میشد اگر شناختن #هادی_شجاع را از دیگران منع میکردم.
🍂کم کم کلمات را کنار هم جای دادم شروع به نوشتن کردم؛ از بچگی گفتم، همان وقتی که با دست هایی پر از تیله به خانه آمده بود و مردانه گفته بود میخواهد بچه مثبت شود😅
🍂از همان نه سالگی هم به دنبال بسیجی شدن بود ، به دنبال ادامه دادن راه ارباب بی کفن. مگر نه این که میگویند: «حسین! رفیق خوب زندگیمی #امام_حسینِ بچگیمی...»
🍂کم کم هادی قد کشید و مادر سر و جان را فدای قامت جوانش میکرد! دانه های اسپند بر روی ذغال بالا و پایین میپریدند تا هر چه بدی هست از #هادی دور کنند؛ مبادا چشم و چراغ خانه چشم بخورد!
🍂مادر هم میان روزمره های زندگی اش دعا برای هادی را از یاد نمیبرد! آنقدر برای عاقبت بخیری اش دعا میکند که خدا اسباب را برای پسر رشیدش👱♂ جور میکند.
🍂هادی، تحت نظارت فرمانده اش #محمد_ناظری و با رفاقت #محمودرضا_بیضائی عجیب با عمه سادات عجین میشود و اینجاست که همه شان تلمیحی میشوند برای: «شهیدان را شهیدان میشناسند»
🍂دلم نمیخواهد داستانش را به آخر برسانم، طولش میدهم اما دلم جایی میان دامادی و #شهادتش پرسه میزند. پر میکشم به شب خواستگاری، فاطمه هنوز هم نمیدانست پسر همسایه که تا به حال یکبار هم اورا ندیده چگونه اینجا آمده است⁉️
🍂اما خدا #رباب ها را خود برای حسین هایش انتخاب میکند، فاطمه رباب میشود برای #هادی؛ و هادی همان وهب نصرانی که عشق به حرم🕌خیال داماد بودن را از سرش پرانده و راهی معرکه کرده بود.
🍂فاطمه، عروس چهار روزه هادی بود، این را زمانی فهمیدم که با افتخار و سربلند اما با بغض😢 در گلویش میگفت: «ما فقط چهار روز زندگی کردیم»
🍂حال او با کمری خم شده بر روی ویرانه ی آرزوهایش ایستاده! همچنان عاشق♥️ و مجنونِ #هادی؛ چشم دوخته به گنبد طلایی #حضرت_زینب(س) و سربلند است که خدا فدایی اش را پذیرفته است.
🍂مبادا از یاد ببریم دلیل استواری الآن ما #عشقی است که هادی ها و فاطمه ها زیر پا گذاشته اند💔
✍نویسنده: #اسما_همت
#شهید_هادی_شجاع
📅تاریخ تولد: ۲۳ آبان ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت: ۲۸ مهر ۱۳۹۴
🥀مزار شهید: امامزاده عباس
🕊محل شهادت: سوریه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh