🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
#ادامه_مطلب 2⃣
علي در اصفهان با يافتن دوستان جديد مطالعات مذهبي 🗒خود را پي گرفت و شخصيت سياسي خويش را در اين دوره قوام بخشيد. او در نامهاي✉️که براي سرگرد محمدمهدي کتيبه- يکي از افسران مذهبي- ارسال کرد اين جمله را نوشت: "در مورد برنامههاي مذهبي بحمدالله پيش ميرويم مخصوصاً در آن قسمت که ميدانيد." اين جمله حساسيت ضداطلاعات را برانگيخت و از آن پس وي تحت مراقبت قرار گرفت.🤔آنها پس از تحقيق و مراقبت متوالي، او را "متعصب مذهبي" معرفي کردند و مراقبت از وي را شدت بخشيدند. جالب اين است که هرکس از افسران را به مراقبت وي ميگماردند يا تحت تأثير روحيه ی او قرار ميگرفت و گزارش مثبت براي او رد ميکرد يا صياد را از مراقبت و مأموريت خود خبر ميداد و يا ازاول باچنين مأموريتي مخالفت⛔️میکرد
دوره ی دوم زندگي سرهنگ صياد بعد از پيروزي انقلاب اسلامي آغاز ميشود: او پس از پيروزي انقلاب اسلامي با برادر رحيم صفوي و حجةالاسلام سالک آشنا ميشود و با يکديگر پيمان ميبندند که از پادگانهاي اصفهان حفاظت نمايند. اختلاف سروان با فرماندهان ارتش موجب آشنايي وي با حضرت آيت الله خامنهاي ميگردد🙂و از اينجا سرنوشت صياد به کلي تغيير پيدا کرد. پس از حوادث کردستان، صياد با درجه سرگردي به همراه سردار صفوي به غرب اعزام ميگردد🛫 و با هماهنگي ارتش و سپاه سنندج را آزاد ميکنند. لياقتهاي سرگرد در کردستان موجب ميگردد تا با درجه ی سرهنگي به فرماندهي عمليات غرب منصوب گردد. اختلافات سرهنگ با بنيصدر اولين رئيسجمهوري اسلامي موجب برکناري وي و خلع دو درجه ترفیع ميگردد. اما ديري نپاييد که بنيصدر سقوط کرد و شهيد رجايي به رياستجمهوري رسيد😃و سروان مجدداً با دو درجه به غرب کشور اعزام ميشود. سرهنگ با تأسيس قرارگاه حمزه سيدالشهداء، لشکرهاي 64 اروميه و 28 کردستان و تيپهاي 23 نيروي ويژه هوابرد و تيپ 30 گرگان، شهرهاي بوکان و اشنويه را آزاد کرد.
🆔 @Shahid_Alamdar
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌹
#ادامه_مطلب 3⃣
در هفتم مهرماه 1360 به خاطر رشادتها و لياقتها توسط رهبر معظم انقلاب؛ امامخميني به فرماندهي نيروي زميني منصوب شد. او با هماهنگي
با سپاه قهرمان پاسداران انقلاب اسلامي در عمليات طريقالقدس، فتحالمبين، بيتالمقدس، رمضان، مسلمبنعقيل، مطلعالفجر، محرم، والفجر 1، 2، 3، 4 و 8 و 9، عمليات خيبر و بدر و قادر 🗺شرکت نمود و پيروزيهاي بزرگي را براي ايران اسلامي به ارمغان آورد😃
که بيشک در تاريخ امت اسلامي به عظمت خواهد ماند. سرهنگ در مرداد سال 1365 از فرماندهي نيروي زميني استعفا داد و با پيشنهاد آيت الله خامنهاي و تصويب رهبر انقلاب به سمت نمايندگي امام در شورايعالي دفاع⚔ منصوب شد. در سال 66 به درجه ی سرتيپي نايل آمد. سرتيپ صيادشيرازي در سال 67 در عمليات مرصاد که مرزهاي غرب ايران مورد هجوم منافقين قرارگرفته بود، شرکت و با روحيهاي بسيجي ضربات محکمي را بر پيکر مزدوران منافق وارد کرد.🙂سرانجام صيادشيرازي در مقام جانشيني رياست ستادکل به خدمت مشغول شد.😌
اميرسپهبد علي صيادشيرازي پس از عمري تلاش و مجاهدت به دست منافقان به شهادت رسيد و موجي از دينخواهي را برانگيخت😞
🆔 @Shahid_Alamdar
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
#ادامه_مطلب
با شروع جنگ تحمیلی⚔ به تقاضای خودش راهی خطه جنوب شد و در اولین خط دفاعی مقابل عراقیها در منطقه دارخوین مدت نه ماه، با تجهیزات جنگی و امكانات تداركاتی بسیار كم استقامت كرد😌و دلاورانی قدرتمند تربیت نمود. در سال 1360 پس از آزادسازی بستان تیپ امام حسین (ع) را رسمیت داد كه بعدها با درخشش او و نیروهایش در رشادتها و جانفشانیها، به لشگر امام حسین (ع) ارتقا یافت.💪حسین شخصاً به شناسایی میرفت و تدبیر فرماندهیاش مبنی بر اصل غافلگیری و محاصره بود حتی در عملیات والفجر 3 و 4 خود او شب تا صبح در عملیات خاكریزش شركت داشت و در تمامی عملیاتها پیشقدم بود.🙂حسین قرآن را با صدای بسیار خوب تلاوت میكرد و با مفاهیم آن مأنوس بود.😁او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت كمنظیری داشت. معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و در آموزش نظامی و تربیت نیروهای كارآمد اهتمام میورزید. حساسیت فوقالعاده و دقت زیادی در مصرف بیتالمال و اجرای دستورات الهی داشت.😇
از سال 1358 تا لحظه آخر حضورش در صحنه مبارزه تنها ایام مرخصی كاملش هنگام زیارت خانه خدا🕋بود. (شهریور ماه سال 1365) در سایر موارد هر سال یكبار به مرخصی میآمد و پس از دیدار با خانواده شهدا و معلولین، با یاران باوفایش در گلستان شهدا به خلوت مینشست و در اسرع وقت به جبهه باز میگشت. در طول مدت حضورش در جبهه 30 تركش میهمان پیكر او شد و در عملیات خیبر دست راستش را به خدا هدیه كرد.😭اما او با آنكه یك دست نداشت برای تامین و تداركات رزمندگان در خط مقدم تلاش فراوان مینمود. در عملیات كربلای 5 زمانی كه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشكل مواجه شد حاج حسین خود پیگیر این امر گردید و انفجار خمپارهای این سردار بزرگ را در روز جمعه 8/12/1365 به سربازان شهید لشگر امام حسین (ع) پیوند داد و روح عاشورایی او به ندبه شهادت،😭 زائر كربلا گشت و بنا به سفارش خودش در قطعه شهدا و در میان یاران بسیجیاش میهمان خاك شد.😇
🆔 @Shahid_Alamdar
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
#ادامه_مطلب
– همرزم شهید : بعد عملیات رمضان برایم تعریف کرد موقعی که عملیات لو رفت و در آن شرایط سخت، گیر کردم، شما هم که گفتی برگردیم، ناامیدیم بیش تر شد. تنها راه امیدی که مانده بود توسل به واسطه های فیض الهی بود. توی همان حال صورتم را گذاشتم روی خاک و متوسل شدم به وجود مقدس حضرت زهرا (س) و با حضرت راز و نیاز کردم. یکدفعه صدای خانمی به گوشم رسید. صدایی ملکوتی که به من فرمودند. این طور وقت ها که به ما متوسل می شوید ما هم از شما دستگیری می کنیم ناراحت نباش…
چیزهایی را که دیشب به نیروها گفتم و دستورهایی که برای حرکت نیروها دادم، همه اش از طرف خانم بود.
خبر آن عملیات مثل توپ صدا کرد خیلی زود خبرش به پشت جبهه رسید و سؤال همه این بود آقای برونسی شما چطور این همه تانک و نیرو را منهدم کردین؟ آن هم با کمترین تلفات؟! خونسرد جواب داد من هیچ کاره بودم.
– همرزم شهید: برونسی از آنهایی بود که از مرز خودیت گذشتند. در سخنرانی صبحگاهی پیش از عملیات گفت دیگه نمی تونم در این دنیا طاقت بیاورم. و در جمع خصوصی تر گفت اگر من توی این عملیات شهید نشدم به مسلمانی خودم شک می کنم. در این عملیات دیدار یار است. امیدوارم گمنام شهید شوم جنازه ام به یاد سالار شهیدان، کنار آب فرات و کنار او بماند.
– همسر شهید: شب آخر گفت امشب سفارش شما رو خدمت امام رضا (ع) کردم از آقا خواستم که گاهی لطف بفرمایند و بهتون یک سری بزنند شما هم اگر یک وقت مُشکلی داشتین فقط برین خدمت حضرت. بعد عملیات بدر بالاخره هم آن خبر آمد، به آرزویش که بابتش زجرها کشیده بود رسید. جنازه اش مفقود شده بود… همیشه آرزویش بود که به تبعیت از مادرش حضرت زهرا (س) قبرش بی نام و نشان باشد.
🆔 @Shahid_Alamdar
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹