eitaa logo
شہید مدافع حرمـ امیر لطفے🇵🇸
755 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
61 فایل
کانال "❤️شهید امیر لطفی❤️" مدافع حرم حضرت زینب سلام الله متولد:1365/7/27 تهران شهادت:1394/9/29 حلب مزار:بهشت زهرا قطعه ۲۶ ردیف ۷۲ شماره ۲۰🕊 کپی مطالب با ذکر صلوات برای ظهور امام زمان "عج" جایز است💚
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔰او 27 سال داشت و اهل همدان بود. از آن بچه های دوست داشتنی که هر پدری آرزوی آن را دارد. ، متین، خوش رفتار، درسخوان و ... به تازگی هم ازدواج💍 کرده بود. 🔰هر سال در ایام محرم به مناسبت سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین🚩 در منزل پدری‌اش مراسم برپا میکردند تا اینکه بنا بر گفته خودش:↯↯   🔰یکی از همان روزها (محرم 1388)، بعد از مراسم خیلی خسته شده بودم آخرشب بود خوابیدم کمی قبل از اذان صبح بود که در خواب شهید چیت سازیان را دیدم، چند نفری👥 هم همراه ایشان بودند که من نشناختم. ایشان رو به من کرد و گفت: حتما به مراسم شما می آیم👌 و به شما سر می زنم.   🔰درحالیکه قشنگی روی لبانش نقش بسته بود که زیبایی و چهره اش را دو چندان می کرد. دلتنگی شدیدی💔 مرا احاطه کرد و دوست داشتم که با آنان باشم، موقع خداحافظی گفتم: علی آقا من میخواهم همراه شما بیایم😢 گفت: شما هم می آیی اما هنوز نرسیده است! 🔰برادرش می گوید: محمد اصلا آدم گوشه نشین و اهل نشستن و یک جا ماندن نبود🚫 حتی اگر یک روز می آمد همدان، آن روز را هم مدام در عجنب و جوش بود. برای مثال همین ، شب 21 ماه مبارک آمد همدان، با هم رفتیم گنج نامه و نشستیم چای☕️ خوردیم که شروع کرد به کردن من که مواظب پدر و مادر باش. 🔰این آمدن و رفتن من به همدان فقط به خاطر پدر و مادر است اما این بار که دارم میرم ، دیگر پدر و مادر را به تو می سپارم♥️ عادت داشت می خواست داخل اتاق من بشود در می زد. این آخرین بار نیمه شب در زد🚪 و داخل شد و گفت: اگه میشه مقداری بزار تا توی حال خودم با شم. 🔰من رفتم. شروع کرد به خواندن. برگشتم و گفتم: محمد چقدر نماز می خوانی؟😳 کمرت درد می گیرد، خسته میشی. گفت: امیر می خواهم توی این ماه رمضان شوم. 🔰خانه شان را بنده رنگ کردم، در کمدش را باز کردم و دیدم تمام در کمدش را با عکس های شهدا📸 پر کرده است و بالایشان نوشته بود: ای سر و پا! من بی سر و پا، خود را کنار عکس شهدا🌷 پیدا کردم. 🔰خوب که دقت کردم یک جای روی در کمدش بود، گفتم: محمد عکس یکی از شهدا🌷 رو بزن اینجا، این جای خالی قشنگ نیست😬 گفت: آنجا، جای عکس است. راوی: برادر شهید 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: @Shahid_Amir_Lotfi_313
نحوه شهادت و غسل و کفن شهید محمد غفاری همیشه می گفت: من در بین دوستانم اضافه ام. اینها در یک سطح بالایی از تقوا هستند. ولی من به او می‌گفتم یک کاری بکن که اگر اتفاقی برایت افتاد، پیش خدا روسفید باشی.   شب ۲۱ ماه رمضان سال ۹۰ به همدان آمد، شب احیا بود. من و محمد ساعت یک و نیم رفتیم به مادرم سر زدیم. کمی طول کشید، گفتم : احیا دیر نشود، گفت : مادر احیای من تویی، من به خاطر تو آمدم همدان. تنم لرزید، پیش خودم گفتم : محمدم شهادتش نزدیک است. ساعت دو من را گذاشت خانه و رفت احیا و با همه دوستانش هم خداحافظی کرد. آن شب هم ظرفهای افطاری را شست و هم ظرفهای سحری را، اذان صبح را که می گفتند، وقتی در صورتش نگاه کردم و فهمیدم که این پسر ماندنی نیست. همیشه می گفت : جای ماندن در این دنیا نیست، سرم را بالا و یا پائین بگیرم همه می شود گناه،  ساعت ۲۰ دقیقه به هشت به من اطلاع دادند که محمد پر کشیده است، خوشبختانه هیچ کس در خانه نبود و من تنها بودم. راستش من پنهان کردم و به خانمم نگفتم تا روز دوشنبه. دوشنبه عصر آهسته شروع کردم به گفتن. چون به من هم گفته بودند سه شنبه جنازه را می آورند و من هم دیدم روز سه شنبه خودشان می فهمند. گفتم یک دفعه مطلع بشوند، پس می افتند. خلاصه آهسته آهسته شروع کردیم که همسرم هم بی تابی می‌کرد می‌گفت : هرچه زنگ می زنیم گوشی را بر نمی دارد. به باجناقم که پدر خانم محمد است بنده خدا زنگ زدم گفتم : اینطور شده. گفت : من نمی توانم بگویم. گفتم: خب بالاخره تهران با شما، همدان هم با من. شروع کن ۵ درصد، ۵ درصد برو جلو تا برسیم به یه جایی خلاصه مثل این عملیات ها. او می گفت من ۴۰  تا را رفتم من می گفتم من ۶۰تا را رفتم تا اینکه نهایتا رسیدیم به آنجا که فامیل کامل بهشان گفتند. روز سه شنبه جنازه آمد تهران، تهران هم خودشان یک شب نگهش داشتند و چهار شنبه ساعت چهار و پنج صبح جنازه را فرستادند همدان که ما رفتیم فرودگاه حدود ساعت نه جنازه را تحویل گرفتیم. مردم هم آمدند به استقبال پیکر شهید. جنازه را آوردیم خانه چند دقیقه ای مادرش درد دل کند و دوباره آن را برداشتیم بردیم سردخانه. آنجا هم شلوغ شده بود. بحث روی غسل و کفن ایشان بود که گفتند نه غسل داره نه کفن چون در معرکه شهید شده نیازی نیست، البته متاسفانه لباس نظامی‌اش را درآورده بودند که وقتی گله کردیم گفتند وضع خیلی خراب تراز این حرفا بوده و لباس ها را در آورده بودند خون ها را شسته بودند ولی گرد و خاک روی سرش بود. خلاصه دوستان روحانی بودند و گفتند که شهید معرکه است و نیازی به غسل و کفن ندارد و جلوی آفتاب هم مانده بود و بدنش سوخته بود. به حاج خانم و فامیل ها و دوست و آشنا گفتیم شما حالا تشریف ببرید تا ان شاءالله بعد از ظهر. خودم که رفته بودم نجف از کنار حرم حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) یک کفن برای خودم گرفته بودم گفتم این هم هدیه محمد. یک بیست لیتری گلاب هم تهیه کردند، غسلش دادیم و کفنش هم کردیم. 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
شھید محمد غفارے: چشم و گوش بفرمان ولایت فقیه باشید و پشتیبانی از آن كنید و گفته‌های مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله خامنه‌ای عزیز را با جان و دل گوش كنید و به آن عمل كنید كه اگر در این راه قرار بگیرید به حمد خدا سعادتمند و رو سفید خواهید بود Martyr Mohammad Ghaffari: Be the eyes and ears of Velayat-e-Faqih and support it, and listen to the words of the great authority of Ayatollah Khamenei with all your heart and act on it, that if you are on this path, you will be happy and in way of God. طرح از 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
☘شهید محمد غفاری☘ در 30 دی ماه سال 63 در همدان متولد شد. او پس از اخذ دیپلم  در کنکور سراسری در رشته داندانپزشکی قبول شد. از آن‌جا که عشق به شهادت در وجود او موج می‌زد, از تحصیل در رشته داندانپزشکی صرف نظر کرد  و پس از شرکت در آزمون ورودی دانشگاه امام حسین(ع) و قبولی در آن, به یادگیری علوم و فنون نظامی و درس ایثار و از خودگذشتگی مشغول شد. سپس وارد یگان ویژه صابرین شد و سرانجام  در 13 شهریور 1390 در ارتفاعات جاسوسان در درگیری با تروریست های پژاک به همراه 12 نفر از همرزمانش  به آرزوی دیرینه خود رسید و به فیض شهادت نائل شد. 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
معرفی کتاب پرواز در سحرگاه؛ زندگی‌نامه و خاطرات شهید محمد غفاری «پرواز در سحرگاه» زندگینامه و خاطرات شهید محمد غفاری است که انتشارات شهید ابراهیم هادی آن را به چاپ رسانده است. شهید محمد غفاری از یگان صابرین نیروی زمینی سپاه، در عملیات علیه گروهک منافق پژاک در سال ۱۳۹۰ به شهادت رسید. در این عملیات یازده تن از مجاهدین ایرانی به شهادت رسیدند. پژاک، شعبه‌ای از گروهک تروریستی پ.ک.ک است. این گروهک برای اقدام ضد امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. و حدود سال ۱۳۸۳ توسط آمریکایی‌ها از بدنهٔ پ.ک.ک جدا شد. آن‌ها در ایران فعال بودند و جذب داشتند. اما نیروهای این گروه، عمدتاً از کشورهای سوریه، ترکیه و عراق هستند. شاید بتوان گفت حدود بیست درصد نیروهای آن ایرانی است. تمام فعالیت‌های آن‌ها با اجازه و فشار مستقیم آمریکا است. پ.ک.ک از سال ۱۳۶۰ در شمال غرب کشور دارای مقرهایی بود. اما فعالیت نظامی نداشتند. اما بعد از پایان جنگ، وارد فاز دیگری شد. سال ۱۳۸۳ با شهادت سردار شهید قهاری، سپاه به طور مستقیم با این گروهک درگیر شد تا این که در سال ۱۳۹۰، سپاه ریشه این گروهک را خشکاند. چریک‌های پ.ک.ک همان کسانی هستند که ارتش ترکیه را با آن عظمت به زانو درآورده‌اند. اما آن‌ها در مقابل فرزندان انقلاب و یاوران رهبر، این‌گونه شکست را قبول کردند. 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت @Shahid_Amir_Lotfi_313 《کانال رسمی شهید امیر لطفی》