eitaa logo
🌹سردار شهید حمید قبادی نیا(شهید مستجاب الدعوه)🌹
3.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
5.7هزار ویدیو
16 فایل
ا﷽ا 🌻ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون﴿۱۶۹ آل عمران﴾🌻 و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند ✅️ پیامهای مذهبی،شهدایی،قرآنی ادمین: @Sardar_Ghobadinia
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ بسیار خواندنی 💐 تفسیر صحیح شعر حافظ در ! 👤 آیت آللَّه سید ضیاالدین دری یکی از وعاظ وارسته و برجسته تهران بود، در شبهای دهه آخر محرم در یکی از مساجد تهران منبر می رفت، ❄️ روزی جوانی از او پرسید: منظور حافظ در این شعر معروفش چیست که می گوید: ♦️غلام پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ ♦️چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد 🦋 مرحوم دوری پاسخ داد: حضرت آدم علیه السلام از خوردن گندم در بهشت منع شد، وعده داد از آن نخورد، ولی به وعده خود وفا نکرد و از آن خورد و از بهشت رانده شد، 💚 ولی حضرت علی (علیه السلام) در تمام عمر از گندم غذایی تهیه نمود، با این که خداوند او را منع نکرده بود اما از آن نخورد 🌾 پیر مغان در شعر مذکور، حضرت علی (علیه السلام) است، و منظور از شیخ ،آدم (علیه السلام) است . 📝 یعنی: غلام علی علیه السلام هستم، ای آدم از من نرنج، زیرا تو وعده نخوردن گندم به خدا دادی، ولی علی علیه السلام به آن وعده وفا کرد . 🦋 مرحوم سید ضیاء الدین در آخر همان سال از دنیا رفت، 🌸 درست در سال بعد در همان شب از شبهای دهه آخر محرم، همان جوان سؤال کننده، در عالم خواب مرحوم سید ضیاء الدین را دید که نزد آن جوان آمد و گفت، تو در سال گذشته از من در مورد شعر معروف حافظ پرسیدی ، و من آن گونه پاسخ دادم ولی وقتی که به عالم برزخ آمدم فهمیدم معنی دیگری داشت و آن اینکه: 🌤 مراد از شیخ، حضرت ابراهیم علیه السلام است، و مراد از پیر مغان امام حسین علیه السلام است، و منظور از وعده، ذبح اسماعیل علیه السلام فرزند ابراهیم علیه السلام است، که حضرت ابراهیم علیه السلام وعده وفای قربان کردن اسماعیل علیه السلام را به خدا داد، ولی حقیقت وفا را امام حسین علیه السلام) در کربلا با شهادت فرزندش حضرت علی اکبر علیه السلام متحقق نمود... 👌 بنابراین معنی شعر چنین است : 🍀 غلام امام حسین (علیه السلام) هستم ای ابراهیم از من نرنج، زیرا تو وعده قربان دادی اما امام حسین به آن وعده تحقق بخشید... 💐 آن جوان فردای آن شب، به مجلس سوگواری امام حسین (علیه السلام) آمد و خواب خودرا برای مردم بیان کرد، شور و هیجان شدیدی در آن مجلس پدیدار شد... 📘اقتباس از کتاب روح مجرد، نوشته مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، ص 455 و 457.
⭕️ بسیار خواندنی 💐 تفسیر صحیح شعر حافظ در ! 👤 آیت آللَّه سید ضیاالدین دری یکی از وعاظ وارسته و برجسته تهران بود، در شبهای دهه آخر محرم در یکی از مساجد تهران منبر می رفت، ❄️ روزی جوانی از او پرسید: منظور حافظ در این شعر معروفش چیست که می گوید: ♦️غلام پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ ♦️چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد 🦋 مرحوم دوری پاسخ داد: حضرت آدم علیه السلام از خوردن گندم در بهشت منع شد، وعده داد از آن نخورد، ولی به وعده خود وفا نکرد و از آن خورد و از بهشت رانده شد، 💚 ولی حضرت علی (علیه السلام) در تمام عمر از گندم غذایی تهیه نمود، با این که خداوند او را منع نکرده بود اما از آن نخورد 🌾 پیر مغان در شعر مذکور، حضرت علی (علیه السلام) است، و منظور از شیخ ،آدم (علیه السلام) است . 📝 یعنی: غلام علی علیه السلام هستم، ای آدم از من نرنج، زیرا تو وعده نخوردن گندم به خدا دادی، ولی علی علیه السلام به آن وعده وفا کرد . 🦋 مرحوم سید ضیاء الدین در آخر همان سال از دنیا رفت، 🌸 درست در سال بعد در همان شب از شبهای دهه آخر محرم، همان جوان سؤال کننده، در عالم خواب مرحوم سید ضیاء الدین را دید که نزد آن جوان آمد و گفت، تو در سال گذشته از من در مورد شعر معروف حافظ پرسیدی ، و من آن گونه پاسخ دادم ولی وقتی که به عالم برزخ آمدم فهمیدم معنی دیگری داشت و آن اینکه: 🌤 مراد از شیخ، حضرت ابراهیم علیه السلام است، و مراد از پیر مغان امام حسین علیه السلام است، و منظور از وعده، ذبح اسماعیل علیه السلام فرزند ابراهیم علیه السلام است، که حضرت ابراهیم علیه السلام وعده وفای قربان کردن اسماعیل علیه السلام را به خدا داد، ولی حقیقت وفا را امام حسین علیه السلام) در کربلا با شهادت فرزندش حضرت علی اکبر علیه السلام متحقق نمود... 👌 بنابراین معنی شعر چنین است : 🍀 غلام امام حسین (علیه السلام) هستم ای ابراهیم از من نرنج، زیرا تو وعده قربان دادی اما امام حسین به آن وعده تحقق بخشید... 💐 آن جوان فردای آن شب، به مجلس سوگواری امام حسین (علیه السلام) آمد و خواب خودرا برای مردم بیان کرد، شور و هیجان شدیدی در آن مجلس پدیدار شد... 📘اقتباس از کتاب روح مجرد، نوشته مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، ص 455 و 457.