❤️#هرروز_بایاد_شهداء
🌷#خانواده_ای_با۶_شهید_شهدای_انقلاب
طیبه واعظی دهنوی در سال 1337 در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن 7 سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال 1350 طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود، و این نقطه عطفی در زندگی او بود و همین ازدواج بود که مسیر زندگی او را به طور کلی دگرگون ساخت و او را وارد مرحله ای نوین نمودبه خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از۸ سال 1354 به زندگی مخفی روی آورد، به علت تعقیب ساواک با اتفاق همسر و کودک شیرخواره اش زندگی مخفی را انتخاب نمودند.صبح بر سر قرار با برادرش مرتضی می رود، غافل از آنکه مأموران در پی او هستند. در قرار با مرتضی ماجرای نیامدن ابراهیم را می گوید و بدین ترتیب، مرتضی هم شناسایی میشود. برادرش به خاطر دفاع از خواهر شهید میشود وزنش هم فاطمه جعفریان در همان جا شهید میشود.
وقتی ساواک طیبه را دستگیر و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود: مرا بکشید ولی چادرم را برندارید.
طیبه، ابراهیم و پسرشان محمدمهدی را پس از چند روز شکنجه از تبریز به کمیته تهران منتقل می کنند و یک ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند و سرانجام در سوم خرداد 56 زیر شکنجه به شهادت می رسند.
❤️❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️#هرروز_بایاد_شهداء
🌷#اولین_شهید_روحانی_دفاع #مقدس🌷
شهید شیخ محمد حسن شریفی قنوتی نخستین روحانی مجروح و اسیر جنگ تحمیلی، نخستین روحانی شهید دفاع مقدس، نخستین نماینده امام خمینی(ره) که در جنگ به شهادت رسید، نخستین فرمانده شهید جنگ های چریکی و پارتیزانی، تشکیل دهنده گروه های مسلح به امر امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ در سال 1342، نخستین برگزار کننده تظاهرات در شهرستان بروجرد تا جایی که به عنوان رهبر انقلاب بروجرد معرفی شد، نخستین تشکیل دهنده ستاد پشتیبانی از جبهه های جنگ و حمایت از جنگ زدگان در بروجرد، نخستین ارسال کننده محموله های تدارکاتی از بروجرد به مناطق جنگی به ویژه خرمشهر، نخستین گروه اعزامی از بروجرد به خرمشهر جهت دفاع ازشهر و نخستین گروه مدافع در خرمشهر به نام «لشکر الله اکبر» که همراه برادران ارتشی و سپاهی به مدت 35 روز مقاومت کردند.
❤️ّ#هر روز_با یاد یک شهید
❤️شادی روح شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️#هرروز_بایاد_شهداء
.#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری،🌷
در خانواده ای مذهبی در سال 1374 در تهران به دنیا آمد. حضوردر خانواده ای متدین و معتقد باعث شد تعصب و غیرت خاصی نسبت به اهل بیت (ع) و سیدالشهدا (ع) پیدا کند. نمی توانست ببیند خواهر و مادرش در امنیت زندگی کنند اما حرم خواهر سیدالشهدا (ع) مورد حمله ی دشمنان و متجاوزان قرار بگیرد و به همین خاطر راهی سوریه شد. او از پایان دوره ابتدایی وارد بسیج شد و با پدر خود در مجالس مذهبی و هیئت های عزاداری و اردوهای راهیان نور شرکت می کرد. علاقه به معارف و تحصیلات خوزوی باعث شد رشته معارف را انتخاب کرده و در دانشگاه عالی شهید مطهری ادامه تحصیل دهد و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق دانشگاه بود که عازم سوریه شد.
محمدرضا وصیت کرده بود او را در امامزاده علی اکبر (علیه السلام) چیذر دفن کند. از صفات بارز اخلاقی او می توان به خوش خلقی و خلوص نیت در انجام وظایف دینی و امور خیر اشاره کرد.
ایشان در بیست و یکم آبان ماه 94 به عنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روزهای ماه محرم در نبرد با تروریست های تکفیری در حومه حلب طی عملیات محرم به شهادت رسید.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️#هرروز_بایاد_شهداء
#شهید_محمدغفاری 🌷30 دیماه سال 63 در همدان به دنیا آمد. وی در سن 18 سالگی در رشته دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز قبول میشود اما به دلیل علاقه به سپاه پاسدارن پس از یکسال تحصیل در این رشته وارد سپاه پاسداران و یگان ویژه صابرین نیروی زمینی سپاه میشود. در نهایت 13 شهریور ماه سال 90 محمد غفاری به همراه 12 تکاور تیپ صابرین در درگیری با تروریستهای پژاک در ارتفاعات جاسوسان به شهادت رسید.❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️#هرروز_بایاد_شهداء
پدر شهید: اوستا ! محمد کاری کرده که گفتید دیگه نباید بیاد مغازه ؟!
+آقای جوکار ! بچه شما نیم ساعت قبل از اذان مسجده تا بعد از نماز . پنجشنبه و جمعه ها رو هم گذاشته برای شهدا و امام زمانش. شنبه عصر هم که مراسم کانونه .
- تازه فهمیدم که تقصیر پسرم عشق امام حسین(ع) است و بس !
ـ چند بار دیده بودمش که نصف شبها به شدت گریه می کنه . یه شب پرسیدم بابا محمد جاییت درد می کنه ؟! نه بابا جون ! توی حال خودم بودم ، شما بخوابید .
با نور موبایلش دعاهاش رو می خوند و نمازشبش رو تموم می کرد .
- محمد ! توی این عکست چقدر خندونی ؟! برای حجله امه . روزی که دلیل خنده ام رو بفهمید گریه می کنید.
- چند دقیقه قبل از شهادتش به خانمش که فقط ۱۵ روز از تاریخ عقدشان میگذشت تماس گرفت و گفت حلالم کن.🕊✨
#شهید_محمد_جوکار
#شادی_روح_پاکش_صلوات
ولادت: ۱۳۶۴
شهادت: ۱۳۸۷/۱/۲۴
مکان شهادت:حسینیه سیدالشهدای (ع) شیراز
عامل شهادت:
انفجار بمب توسط گروهک تروریستی تندر
(وابسته به انجمن پادشاهی)
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️#هرروز_بایاد_شهداء
#شهیدی_که_شهادتش_رو_امام #حسین_بهش_خبر_داد.
شهید #محمد_نامور در تاریخ پانزدهم بهمن ماه 1337 در شهرستان زابل دیده به جهان گشود. پدرش عباس نام داشت و نام مادرش فاطمه بود. وی تحصیلاتش را تا مقطع سیکل ادامه داد و سپس به عضویت بسیج درآمد.
شهید محمد نامور در شانزدهم خردادماه 1361 در روستای کوره موش گیلانغرب به درجه عظیم شهادت نائل آمد.
🌸🌸خواب شهید برای شهادتش
خواب امام حسین علیه السلام رو دیده بود
به حضرت علیه السلام عرض کرده بود:
کاش من هم در کربلا بودم و شما رو یاری می کردم
امام علیه السلام فرموده بود: ناراحت نباش
سیدی از نسل ما علیه کفر قیام می کنه
تو در اون جنگ شرکت می کنی و شهید میشی ...
۱۴ سال گذشت...
جنگ ایران و عراق شروع شد
باز هم خواب امام حسین علیه السلام رو دید
حضرت بهش فرموده بود: پسرم! وقتش رسیده که به آرزوت برسی
محمد علی هم عزمش رو برا رفتن به جبهه جزم کرد
چیزی از خوابش نگذشته بود که به آرزوش رسید
توی جزیره ی مجنون آسمونی شد...
خاطره ای از زندگی شهید محمد علی نامور
منبع: کتاب لحظه های بی عبور ، صفحه ۸۵
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️#هرروز_بایاد_شهداء
#شهیدی_که_شهادتش_رو_امام #حسین_بهش_خبر_داد.
شهید #محمد_نامور در تاریخ پانزدهم بهمن ماه 1337 در شهرستان زابل دیده به جهان گشود. پدرش عباس نام داشت و نام مادرش فاطمه بود. وی تحصیلاتش را تا مقطع سیکل ادامه داد و سپس به عضویت بسیج درآمد.
شهید محمد نامور در شانزدهم خردادماه 1361 در روستای کوره موش گیلانغرب به درجه عظیم شهادت نائل آمد.
🌸🌸خواب شهید برای شهادتش
خواب امام حسین علیه السلام رو دیده بود
به حضرت علیه السلام عرض کرده بود:
کاش من هم در کربلا بودم و شما رو یاری می کردم
امام علیه السلام فرموده بود: ناراحت نباش
سیدی از نسل ما علیه کفر قیام می کنه
تو در اون جنگ شرکت می کنی و شهید میشی ...
۱۴ سال گذشت...
جنگ ایران و عراق شروع شد
باز هم خواب امام حسین علیه السلام رو دید
حضرت بهش فرموده بود: پسرم! وقتش رسیده که به آرزوت برسی
محمد علی هم عزمش رو برا رفتن به جبهه جزم کرد
چیزی از خوابش نگذشته بود که به آرزوش رسید
توی جزیره ی مجنون آسمونی شد...
خاطره ای از زندگی شهید محمد علی نامور
منبع: کتاب لحظه های بی عبور ، صفحه ۸۵
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️#هرروز_بایاد_شهداء
مسلم در روز دوم شهریور ماه سال 1359 در شهر جهرم به دنیا آمد .مثل همه کودکان به مدرسه رفت وبعد از اخذ مدرک دیپلم در تارخ سی ام بهمن ماه سال 1379به استخدام سپاه پاسداران درآمد و در تیپ هوابرد 33 المهدی به فعالیت پرداخت.
در همین زمان در رشته جغرافیای دانشگاه پیام نور پذیرفته شد. او برای دفاع از حرم عمه سادات به سوریه رفت و در روز سی ام مهر ماه سال 1394 در سن 35 سالگی در شهر حلب سوریه به شهادت رسید و در زادگاهش روستای موسویه به خاک سپرده شد.
🌸 #نماز_شب 🌸
✨همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند، در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند، هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود، همیشه با وضو بود، به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش، آب وضویش را خشک نمیکرد، در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.
✨گاهی اوقات نمیگذاشت من متوجه کمکهایش شوم ولی به فکر همه بود، احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش میگذاشت، پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند، شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمعهای خانوادگی میگفتند مسلم خیلی به زن و بچهاش میرسد، اگر مبینا گریه میکرد تا نیمه شب بغلش میکرد و راه میرفت تا خوابش ببرد، هیچ موقع نمیگفت من خسته هستم، خیلی صبور بود.
💬به روایت همسر شهید
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️#هرروز_بایاد_شهداء
شهید حمید باکری🌷 از مشاهیر و مفاخر استان آذربایجان غربی است که در آذر سال 1334 در شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود.
در سال 1355 ظاهراً بهعنوان تحصیل به خارج از کشور سفر میکند، ابتدا به ترکیه و از ترکیه جهت گذراندن دوره چریکی عازم سوریه میشود و بعد به آلمان رفته و در دانشگاه اسمنویسی کرده و فقط یک هفته در کلاس درس حاضر میشود و با هجرت امام «مدظلهالعالی» عازم پاریس میشود و از آنجا همجهت آوردن اسلحه به سوریه میرود و با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران مراجعت کردند.
نظامی ایرانی بود، که در خلال جنگ ایران و عراق از فرماندهان میانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب میشد و جانشینی فرماندهٔ لشکر ۳۱ عاشورا را برعهده داشت.
او برادر کوچکتر علی باکری و مهدی باکری است.
وی در عملیاتهای رمضان، فتحالمبین، بیتالمقدس و والفجر ۲ حضور داشت و در حین اجرای عملیات والفجر ۱ به شدت مجروح گردید.
باکری در ۶اسفندماه ۱۳۶۲ در خلال انجام عملیات خیبر، بر اثر اصابت مستقیم گلوله آرپیجی، در جزیره مجنون شهید شد و پیکر او در میدان نبرد باقی ماند و هیچگاه به کشور بازگردانده نشد.😭
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._.