eitaa logo
شهید حمید قاسمپور 🇮🇷🇵🇸
138 دنبال‌کننده
429 عکس
65 ویدیو
0 فایل
🔺کانال ش‍ـھید مـُـدافـع حࢪم حـــمید قاسـمپور در ایتا 🔻تولـد:1372/2/16 🔺شھـادت:1395/1/13،سوریه خانطومان 🔸فرمانده گروهان و مسئول اطلاعات عملیات گردان عـمـار لشکر فاطمیون 🌴 برادر شهیدم راهت ادامه دارد...
مشاهده در ایتا
دانلود
📝روزنامه جوان، در جدیدترین مطلب مطلب خود در موضوع ایثار و شهادت و جدیدترین شماره خود، مصاحبه ای با پدر شهید قاسمپور در مورد شهید مدافع حرم حمید قاسمپور را، منتشر کرده است. 🔹مشاهده متن کامل مصاحبه در پایگاه اطلاع رسانی خاطرات شهدای آباده 🔺http://seddiqin.blog.ir/post/158 در این گفت و گو می خوانیم: ⭕️ سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: متولد سال ۱۳۷۲ و جزو اولین شهدای مدافع حرم استان فارس و است که سال ۱۳۹۴ به عنوان نیروی داوطلب به سوریه اعزام شد و طبق خوابی که دیده بود، در بیابان‌های خان‌طومان سوریه به شهادت رسید. از آنجا که تروریست‌های سلفی به پیکر بی‌جان حمید هم رحم نکردند و جگرش را از تنش بیرون کشیدند، شهید قاسم‌پور به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شده است. آنچه می‌خوانید حاصل همکلامی ما با مجید قاسم‌پور پدر شهید است که از نظرتان می‌گذرد. ◾️چند فرزند دارید و حمید فرزند چندم خانواده بود؟ چهار فرزند داشتم. حمید فرزند اولم بود که ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۲ به دنیا آمد. ▫️گویا خودتان هم سابقه جبهه دارید؟ بله. بنده در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو در واحد تخریب تیپ قمر بنی‌هاشم (ع) سه ماه حضور داشتم. آنجا به دشمن خیلی نزدیک بودیم و تیر مستقیم دشمن به پا و کتف دست راستم اصابت کرد. بعد از عملیات ماندیم تا جلوی تک دشمن را بگیریم. رفتیم پلی را منفجر کردیم تا ارتباط دشمن با نیروهای‌مان قطع شود. میدان مینی آنجا بود که من آنجا زخمی شدم. 🔺شغل حمیدآقا چه بود و چه سالی به سوریه اعزام شد؟ حمید دانشجوی ترم آخر کارشناسی حقوق بود. مثل خود من بسیجی‌وار به جبهه رفت. زمستان ۱۳۹۴ به اعزام شد و ۱۳ فروردین ۹۵ در خان‌طومان حلب شهید شد. پیکرش معجزه‌وار به‌دست ما رسید. ۱۳ فروردین ۹۵ که سقوط کرد، حدود یک ساعت دشمن به خاکریز ما ورود کرده بود. حرامی‌ها بالای سر حمید رسیده بودند و در حرکت خبیثانه‌ای جگرش را از بدنش بیرون کشیده بودند. همین باعث شد حمید در بین شهدای مدافع حرم به حمزه شهدای حرم معروف شود. کمی بعد نیرو‌های کمکی ما می‌رسند و دشمن دوباره عقب‌نشینی می‌کند و حتی فرصت نمی‌کند جنازه نیرو‌های خودش را که در چند متری پیکر حمید بودند به عقب برگرداند. کمی بعد خان‌طومان را بچه‌های مازندران از بچه‌های لشکر ۱۹ استان فارس تحویل می‌گیرند. طی آتش‌بسی که صورت گرفته بود و در واقع حیله دشمن بود، خان‌طومان به دشت کربلا تبدیل می‌شود و ۱۶ دلاور مازندرانی ۲۵ روز بعد از شهادت حمید در همین سرزمین به شهادت می‌رسند. ▪️چقدر طول کشید تا پیکر فرزندتان به ایران منتقل شود؟ ۱۳ فروردین که حمید شهید می‌شود، آن روز درگیری تا تاریکی هوا ادامه پیدا می‌کند. در تاریکی شب پیکر حمید را پیدا نمی‌کنند تا اینکه بعد از نماز صبح پیدا می‌شود و روز 19 فروردین ۹۵ در گلزار شهدای شهرستان آباده به خاک سپرده شد. 🔹اخلاق و رفتار حمیدآقا از بچگی چطور بود و چه شد که تصمیم گرفت به سوریه برود؟ اخلاق و معرفت حمید را باید از مردم بپرسید. واقعاً مرام و ادب حمید زبانزد خاص و عام بود. نه فقط ایشان بلکه شهدای دیگر هم این‌گونه بودند. فوق‌العاده ولایتمدار و مهم‌تر از همه ادبش نسبت به بزرگ‌تر‌ها و خانواده نمونه بود. انصافاً هرچه در سیره مردان نیک و اولیای خدا مطالعه کردم در وجود این بشر دیدم، چون من مجروح جنگ تحمیلی بودم حمید از خدمت سربازی معاف بود. از زمانی که وارد مقطع راهنمایی شد مرتب به بسیج می‌رفت و بسیجی فعال بود. کار فرهنگی در مدارس و یادواره برای شهدا را بر عهده می‌گرفت و به واسطه این کار‌ها شاخص شده بود. در حدی که دوره دبیرستان اکثر آموزش‌های بسیج را دیده بود. سال ۹۱ دوره را با موفقیت گذرانده بود. کارش به جایی رسیده بود که در به عنوان مربی اسلحه‌شناسی و تاکتیک نظامی فعالیت می‌کرد. گاهی اوقات می‌گفتم پسرم شما از دوستان پاسدار و نظامی بیشتر پوتین به پا داری. می‌گفتم چرا این‌قدر آموزش می‌بینی؟ می‌گفت لازم می‌شود. بعدها، یعنی یک‌سال قبل از شهادتش، زمزمه رفتن سوریه داشت. 🔸غیر از خود شما، در اقوام هم خط رزمندگی و شهادت وجود داشت؟ پدر همسرم از شهدای هستند. خانوادگی صابون جنگ به تن ما خورده بود. من و مادرش که در کودکی با شیون مردم متوجه شد پدرش به شهادت رسیده، خوب می‌دانستیم جنگ چیست. وقتی حمید حرف از رفتن به سوریه می‌زد ما می‌دانستیم کجا می‌رود و چه خبر است. گاهی مادرش می‌گفت حمید ما دینمان را به اسلام ادا کردیم، اما حمید می‌گفت مامان به‌خاطر اینکه آقاجان شهید شد و بابا مجروح شد شما حرف از ادای دین می‌زنید؟ نه این سعادتی بود که نصیب‌تان شد. دنبال این بود که دل ما را به دست بیاورد. چند ماه قبل از رفتنش متوجه شدیم رفتنش حتمی است. 🔳یعنی ابتدا مخفیانه اقدام به اعزام کرده بود؟