نیست مـࢪا جـز تـو دوا؛ اے تــو دواے دلِ من… :)❣✨ #شهید_احمد_مشلب🌱 ‹@Shahid_amir_soleimanii›

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•گاهۍ‌دل‌... •می‌مانددرجایی! •مثلا‌میان‌ِخنده‌های‌کسی!(:💔‌‌ ‌🥀‌⃟🕊๛@Shahid_amir_soleimanii

شهیدانه✨ آرزویِ شهادت را همه دارند! اما ...👇🏻 تنها اندڪی شهید میشوند(: چون تنها اندڪی شهیدانه زندگی میکنند!💔⁦🕊️⁩ #برادرشهیدم 『💚͜͡🌿』@Shahid_amir_soleimanii

🔹 متن دعای عرفه 🔺 همراه با ترجمه @Shahid_amir_soleimanii

‌‌‌‌‌﷽ 【🖇🖤】 - ـاعماݪ‌عرفـہ...💔 - 🌪‌⃟📓𖣐¦◖ #مݩاسبتے 🌪‌⃟📓𖣐¦◖ #عـرفہ اَللٰهُـمـ‌َعَجِݪِ‌اݪوَݪِیِڪَ‌اݪْفَرَجـٓ📓 ـ ـ ـ ــــــ◗‍❃◖ـــــــ ـ ـ ـ ༄𖣔|️ ‹𝐣ᴏɪɴ↷ ‹‹🌪‌⃟📓↬@Shahid_amir_soleimanii

ـاݪتمـاس‌دعـاے‌مخصـوصـ🥀✋🏻

#بیوگرافی 🌱✋🏻 گـر بپـرسـی:ڪۍ بمـیرم،با چـہ ذݣـرۍ، در ڪـجـآ!" پـاسـخ آیـد:"یا محـرم،یا حسـین، یا کـربــلـآ.. ﴾@Shahid_amir_soleimanii ﴿

.🎙📻. وقتے‌ڪہ‌خشمگین‌شد؎... بہ‌جا؎‌اخم‌ڪࢪدن‌ لبخند‌بزن...:))🤍🍓 ببین‌چقدࢪ‌باعث‌میشہ‌ ڪہ‌شخص‌مقابل‌ ا‌زحسن‌اخلاقت لذت‌ببࢪه‌...🥰🌱 با‌اینڪہ‌حق‌با‌خودتہ... دࢪ‌ࢪوایات‌داࢪیم‌ڪہ‌هࢪبنده‌ا؎ بعد‌ا‌زغضب‌بتونہ‌خودش‌ࢪو‌ڪنتࢪل‌ڪنہ... خدا‌آࢪامش‌و‌ایمان‌بہ‌او‌عطامیڪند...؛)🦋 💫 @Shahid_amir_soleimanii💫

🥀صَـدَقِھ هَمیشِـھ پـول و مٰـال نیـست! 🕊تَـبَسُّـم ڪَردَن بِـھ مَـردُم صَـدَقِھ اَست! 🥀سُخَـنِ خـوب گُـفتَن صَـدَقِھ اَست! 🕊پُختَـن‌غَـذابَرای‌عَـزیزانَت‌صَـدَقَھ‌اَست! 🥀مِھـرَبانۍ ڪَردَن صَـدَقِھ اَست! 🦋مِـھرَبـان‌بـاشیم ‹◌‹◌. @Shahid_amir_soleimanii ˹♥️.

#سبک_زندگی_شهدا 🕊 ‌ صلوات خیلی دوست داشت. پشت ماشینش🚙 نوشته بود. اسمش توی تلگرام صلوات بود. کلی از اسباب بازی های🏓 بچگی‌اش را نگه داشته بود. یک خرده از وسایلش را داد به پسر من و مقداری به بچه‌ی برادرم. انگشتر زیاد داشت. دُر و عقیق و فیروزه. رنگ روشن می‌پوشید. می‌خواست دل خانمش را به دست بیاورد. پسر خانه🏡 که بود سروسنگین تر می‌چرخید؛ ولی عقاید و مرامش مثل قبل بود. ماه رمضان 🌙 که تمام می‌شد خانمش می‌گفت:(( محسن گفته چندتا از روزه‌هام به دلم نچسبیده.)) دوباره می‌گرفت. کل محرم و صفر مشکی می پوشید و درگیر مراسم های مذهبی موسسه بود. در کودکی و نوجوانی هم قاتی دسته‌ها عزاداری می‌کرد. در دوران دانشگاه در دسته ها شیپور🎺 می‌زد. بچه‌تر که بود در دسته‌های عزا زنجیر می‌زد. زنجیر کوچکی داشت که خیلی حساس بود کسی بهش دست نزند. بچه‌ام کوچک بود. داشتم بهش آب می‌دادم. آمد کنارم ایستاد. گفت به سه نفس آب را بده‌بخورد. بعد هم گفت:(( دایی! بگو یاحسین.))❤️ ‌ #شهید_محسن_حججے ✨ •┈┈┈ᴊᴏɪɴ┈┈┈• ↳‌‌˹@Shahid_amir_soleimanii˼