eitaa logo
🇵🇸🔴کانال شهید امیࢪسلیمانے🔴
502 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
73 فایل
بسم رب امیر💔 رفیق شما از طرف‌داداش‌امیࢪدعوت شدے🌺 پس اگه میخوای با شهید آشنا بشی بسم اللّٰه😍 با حضوࢪ گࢪم مادࢪبزࢪگواࢪ شہید💚 ناشناسمون👇 https://harfeto.timefriend.net/17346375833662 بخوانید از شروط ما🙂👇 https://eitaa.com/shorotema24
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 امیر من 👨از همون بچگیش اروم بود🌱 و کلا وقتشو تو مدرسه و باشگاه ورزشی پر میکرد✨ از ۸ سالگیش میرفت کلاس تکواندو 🥋، و یه اخلاق خاصی که از همون بچگیش داشت این بود با بزرگتر از هم سن های خودش بیشتر گرم میگرفت کمتر با همسن و سال هاش دوست میشد🌸 و الانم این قضیه دوباره در گلزار شهدا خانه ابدیش تکرار شده هر دو طرف همسایه پسرم دو شهید بزرگوارن که از امیرم بزرگترن❤️ ❤️🖇 •----------------•🌿🌻•----------------• @Shahid_amir_soleimanii
همیشه با خضوع و ادب بود😍 ما توی ۲۰ عمرش ازش کاملا راضی بودیم انشاءالله که خدا هم کاملا ازش راضی باشه🌹 جز ما در مواقع خنده صدای بلندش رو نشنیدیم با همه فامیل و آشنایان همیشه رفتار مودبانه داشت🌺 @Shahid_amir_soleimanii
عاشق حضرت علی بود و خانوم فاطمه.😍 اهل هیئت بود چایی عزادارهای ارباباش رو هر سال میداد🙃 عاشورا تاسوعا و اربعین بساط چایی داشت نوکری ارباباش رو میکرد و این افتخارش بود و بهش میبالید شبها توی قطعه بندی مرغ کار میکرد و روزها دانشگاه میرفت با پول خودش و دسترنجش نذرش رو ادا میکرد.🍁 پرداخت 👁‍🗨@Shahid_amir_soleimanii👁‍🗨
فوق دیپلم گرفت و قرار شد به خدمت سربازی بره و برگرده ادامه تحصیل بده رشته مهندسی برق هواپیما میخوند ۳ ماهه آموزشش شهر اصلاندوز اردبیل بود و بعدشم خدمتش هنگ مرزی سرو ۶ ماهه بود که خدمت میکرد. @Shahid_amir_soleimanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پارسال ۱۷ فروردین اخرین مرخصیش اومد و ۱۵ روز پیشمون موند🌺 ۲ اردیبهشت رهسپارش کردم ۳ اردیبهشت ۹۹ ساعت ۱۱و نیم ظهر به علت اصابت گلوله به سرش تو رزمایش به اقا امام حسین ملحق شد و ۴ اردیبهشت به خونه ابدیش خاکپسار شد😔🥀 🌾@Shahid_amir_soleimanii🌾
پسر من عین همه جوونای دیگه بودخوش تیپ بود خوش پوش بود اهل خنده و شوخی بود جوون بود با کلی انرژی😍💫 @Shahid_amir_soleimanii
22.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره از مادࢪ بزرگوار↶ ده ࢪوز مونده بہ عید))): ما خواستیـم سنگ قبࢪ براے‌ امیࢪ🦋 بزاࢪیم، هنوز سیماטּ‌ بود نزاشته بودטּ‌ خودشوטּ‌ ): 🖤چوטּ‌ بنیاد شهید تہران طے‌ یہ مࢪاحل اداࢪے‌ تایید بشہ 🍂و بعدآ سنگ🌱 قبࢪو خودشوטּ‌ دستوࢪ بدندو بزاࢪن ما ࢪفتیم پیش سࢪداࢪ حسن خانے‌ ازشوטּ‌ اجازه گࢪفتیم🙃 هموטּ‌ شبــ🌙 چهارشنبه دیگه کاࢪش تموم شــد و ما بࢪگشتیـم خونهـ🏠 مـטּ‌ خیلے‌ گریہ😭کࢪدم سࢪمزاࢪش... شبشـ🌙 اومـد بہ خـوابم😴 بہم گفتـ)): مامان چقد پیࢪ شدے‌ تو چࢪا به این ࢪوز افتادے‌؟! چرا این شکلی شدی !!😔 گفتم: امیࢪ مـטּ‌ یازده ماهہ گریہ کࢪدم ماماטּ‌ نمیدونے‌ چہ قد دوࢪیت سختہ💔 گفت :مامان کے‌ گفتہ مـטּ‌ مࢪده ام 🥀؟ {💛}من زنده ام؛ مـטּ‌ هستم ؛ماماטּ‌ هستم به خدا هستم پیشتم من نمردم!☺️ گفتم: آب خہ امیࢪجان ۱۱ ما هہ بہ ما گفتـטּ‌ تو شهید شدے‌)):🖤 ۱۱ ماهه مـטּ‌ داࢪم از دوࢪیت دق مے‌ڪم {🎞} گفت :مامان من نمردم من پیشتم یه جایی هستم که دسترسے‌ به تلفن📞 نداࢪم دستࢪسے‌ بہ ماشیـטּ‌🚙نداࢪم... کہ بیام ماماטּ‌ نگراטּ‌ نباش تو!😘 🌹@Shahid_amir_soleimanii🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوق دیپلم گرفت و قرار شد به خدمت سربازی بره و برگرده ادامه تحصیل بده رشته مهندسی برق هواپیما میخوند ۳ ماهه آموزشش شهر اصلاندوز اردبیل بود و بعدشم خدمتش هنگ مرزی سرو ۶ ماهه بود که خدمت میکرد. @Shahid_amir_soleimanii
28.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه با خضوع و ادب بود😍 ما توی ۲۰ عمرش ازش کاملا راضی بودیم انشاءالله که خدا هم کاملا ازش راضی باشه🌹 جز ما در مواقع خنده صدای بلندش رو نشنیدیم با همه فامیل و آشنایان همیشه رفتار مودبانه داشت🌺 @Shahid_amir_soleimanii
🎞 امیر‌همیشه‌مرتب‌ومو‌دب‌بود. تا‌حالا‌نشده‌بود‌بهمون‌بی‌احترامی‌کنه‌یا‌ ما‌رو‌عصبی‌کنه‌از‌دست‌خودش. همیشه‌سعی‌میکرد‌کمک‌حالمون‌باشه.😢 پدرش‌توی‌شهرداری‌کار‌میکرد‌‌ منم‌که‌توی‌کار‌چاپ‌بودم‌واونجا‌کار‌میکردم‌ همه‌ی‌خانواده‌مشغول‌کار‌خودشون‌‌بود‌‌ن‌ وزیاد‌همدیگه‌رو‌نمی‌دیدیم‌.🌱 امیر‌هم‌همیشه‌سرش‌تو‌کار‌خودش‌بود‌ومارو‌ اذیت‌نمیکرد. اون‌موقعه‌ها‌کلاس‌پنجم‌بود‌. از‌اول‌هم‌درس‌خون‌وبچه‌زرنگ‌بود.🎓 خیلی‌اصرار‌داشت‌که‌اونم‌کار‌کنه‌. بهش‌میگفتم‌:امیر‌جان‌‌تو‌درست‌رو‌بخون‌ من‌وپدرت‌هستیم‌کار‌می‌کنیم. ولی‌خب‌اعتراض‌های‌منو‌‌قبول‌نمیکرد‌ وهمیشه‌میگفت: به‌غیرتم‌بر‌میخوره‌که‌شما‌کار‌کنید‌ومنم‌ درس‌بخونم‌......🙇🏻‍♂️ از‌اون‌روز‌به‌بعد‌که‌سنی‌هم‌نداشت‌ ‌رفت‌وتو‌قطعه‌بندی‌مرغ‌کار‌کرد. کلا‌سرجمع۱۲‌سالش‌بود‌. صبح‌ها‌درسش‌رو‌میخوند‌‌📚 شب‌ها‌هم‌مشغول‌کارکردن‌می‌شد.... انقدری‌مشغول‌کار‌کردن‌‌بودیم‌که‌فقط‌آخر‌هفته‌ همدیگه‌رو‌می‌دیدیم‌ودور‌هم‌جمع‌می‌شدیم.💕 اون‌زمان‌واون‌خاطره‌ها‌وقتی‌که‌امیرم‌بود‌ خونه‌حال‌‌وهوای‌خاصی‌داشت.✨ ------------------------------------------- @Shahid_amir_soleimanii🌿 ͜͡🌸 -------------------------------------------
12.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 وقتی‌خبر‌دادن‌که‌توی‌درگیری‌با‌گروهک‌ تروریستی‌توی‌مرز‌تیر‌خورده‌فکر‌نمیکردم‌که‌ بخواد‌از‌پیشمون‌بره.....🖤 تیر‌به‌سرش‌خورده‌بود‌ومنی‌که‌کارم‌هر‌روز‌ شده‌بود‌خون‌دل‌خوردن‌و‌گریه‌کردن‌. امیر‌یه‌برادر‌داشت‌علی‌اصغر‌‌یه‌روز‌که‌رفتم‌بالا‌ توی‌اتاق‌امیر‌پشت‌سرم‌اومده‌بود.😢 خیلی‌گریه‌کردم‌تا‌اینکه‌علی‌اصغر‌اومد‌پیشم‌ نشست‌وگفت: مامان‌داداش‌امیر‌منو‌دوست‌نداره.😔 گفتم‌مامان‌چرا‌این‌حرفو‌میزنی‌معلومه‌که‌ دوست‌داره:) گفت‌:مامان‌داداش‌امیر‌بهم‌قول‌داده‌بود‌وقتی‌ برگشت‌منو‌ببره‌شهربازی‌کلی‌باهام‌بازی‌کنه.🎡 یعنی‌بهشت‌بهتر‌بود‌که‌از‌پیشمون‌رفت. علی‌اصغر‌سوالای‌زیادی‌می‌پرسید . خیلی‌بی‌تابی‌میکرد‌برای‌امیر🥀 @Shahid_amir_soleimanii
🎞 امیرم‌بچه‌ی‌آرومی‌بود. هیچوقت‌نشد‌که‌اذیتم‌کنه‌واز‌دستش‌ ناراحت‌شم...🙂 همیشه‌مشغول‌کارای‌خودش‌بود‌ درسخون‌بود.📚 برای‌همین‌درسخون‌بودنش‌‌دانشگاه‌ دولتی‌طباطبایی‌‌براش دعوت نامه فرستادن و به‌دانشگاه‌رفت. همیشه‌وقتی‌هم‌حوصلش‌سر‌می‌رفت خودش‌رو‌با‌موبایل‌📱 یا‌کامپیوترش‌سرگرم‌میکرد. زیاد‌اهل‌بیرون‌رفتن‌نبود‌وشیطنت‌نداشت @Shahid_amir_soleimanii