💚🕊 ‌‌ 🗒راوی:مادر بزرگوار شهید ‌‌‌ ‌ ‌ارادت خاصی به هیئـت و اهـل بیــت داشـت و همیشه می‌ گفت مامان هر کجا به کارت گره افتاد متوسـل بشو به خان‍ـوم رقیه. گر دختری پیش پدر ناز کند گره از کار خلق خـ‌ـ‌‌‌ـدا باز کند ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ 💚شادی روح مطهر شهدا صلوات💚 ‌ ‌ ‌ ‌ #شهید_امیر_سلیمانی #معرفی_شهید #خاطره @Shahid_amir_soleimanii

#از_امیر_بگو🎞 امیࢪ عاشق اهل بیت بود مخصوصا ارادت خاصی هم به امام حسین؏ داشت...🥲 ماه محࢪم ڪه میشد با دوستاش با پولایے که با کار کردن خودشون به دست آوࢪده بودن شربت و نذࢪے هایی رو پخش میکردن✨ امیر ارادت خاصی هم به نازدانه اربابش حضࢪت رقیه س داشت🔗 وقتی ناراحت بودم یا مشکلی پیش میومد امیر می‌گفت مامان هر مشڪلی دارے متوسل شو به حضرت رقیه س حتما مشکلت حل میشه.💖 خیلی دلش دریایی و‌ آروم بود....🌊 #شهیدامیرسلیمانے #خاطره ------------------------------------------- @Shahid_amir_soleimanii🌿 ͜͡🌸 -------------------------------------------

ما تنها در مواقع خندیدن صدای بلنــد امیࢪ رو میشنیدیم.💔🥲)): "راوی مادر بزرگوار شهید" #شهیدامیرسلیمانے #خاطره @Shahid_amir_soleimanii

💚🕊 #از_امیر_بگو امیر ‌ارادت خاصی به هیئـت و اهـل بیــت داشـت و همیشه می‌ گفت مامان هر کجا به کارت گره افتاد متوسـل بشو به خان‍ـوم رقیه. گر دختری پیش پدر ناز کند گره از کار خلق خـ‌ـ‌‌‌ـدا باز کند ‌ 💚شادی روح مطهر شهدا صلوات💚 ‌ #شهیدامیرسلیمانے #خاطره ♢کانال شهید امیر سلیمانی♢ ﴾@Shahid_amir_soleimanii﴿

#از_امیر_بگو رفته بودیم برای انتخاب رشته دبیرستان شهید چمران بهش گفتم رشته تجربی نخونه بره دنبال رشته مورد علاقه خودش... بعد از اتمام دبیرستانش از دانشگاه علامه طباطبایی باهاش تماس گرفتند برای دعوت به دانشگاه و چون درسش خیلی خوب بود بدون کنکور دعوتش کردن... #شهیدامیرسلیمانے #خاطره ♢کانال شهید امیر سلیمانی♢ ﴾@Shahid_amir_soleimanii﴿

#خـاطره 🎞 #از_امیر_بگو امیر پیش دبستانی خونده بود روز اول، کلاس اول که باید میرفت مدرسه، خودم بردمش و هر روز خودم ‌میبردمش و میاوردمش. از من سخت دل میکند و اگه چند دقیقه دیر به دنبالش میرفتم خیلی بی تابی میکردو گریه می‌کرد. امیرموقع درس خوندن، همیشه توی مدرسه یاد می‌گرفت و برای خونه فقط تکالیفش رو انجام میداد. من هم چون شاغل بودم وقت نمیکردم تو درساش کمکش کنم، ولی خودش تنهایی توی خونه به درساش می‌رسید. #شهیدامیرسلیمانے ♢کانال شهید امیر سلیمانی♢ ﴾@Shahid_amir_soleimanii﴿

•• #از_امیر_بگو ده ࢪوز مونده بہ عید🌱 ما خواستیـم سنگ قبࢪ براے‌ امیࢪ بزاࢪیم، هنوز سیماטּ‌ بود نزاشته بودטּ‌ خودشوטּ‌ ): چوטּ‌ بنیاد شهید تہران طے‌ یہ مࢪاحل اداࢪے‌ تایید بشہ و بعدا سنگ قبࢪو خودشوטּ‌ دستوࢪ بدن‌ و بزاࢪن ما ࢪفتیم پیش سࢪداࢪ حسن خانے‌ ازشوטּ‌ اجازه گࢪفتیم💛 هموטּ‌ شبــ🌙 چهارشنبه دیگه کاࢪش تموم شــد و ما بࢪگشتیـم خونهـ🏠 مـטּ‌ خیلے‌ گریہکࢪدم سࢪمزاࢪش... شبشـ اومـد بہ خـوابم بہم گفتـ: مامان چقد پیࢪ شدے‌ تو چࢪا به این ࢪوز افتادے‌؟! چرا این شکلی شدی !!💔 گفتم: امیࢪ مـטּ‌ یازده ماهہ گریہ کࢪدم ماماטּ‌ نمیدونے‌ چہ قد دوࢪیت سختہ😓 گفت :مامان کے‌ گفتہ مـטּ‌ مࢪده ام ؟ من زنده ام؛ مـטּ‌ هستم ؛ماماטּ‌ هستم به خدا هستم پیشتم من نمردم! گفتم: آخہ امیࢪجان ۱۱ ما هہ بہ ما گفتـטּ‌ تو شهید شدے‌)):🖤 ۱۱ ماهه مـטּ‌ داࢪم از دوࢪیت دق مے‌ڪنم...🥺 گفت :مامان من نمردم من پیشتم یه جایی هستم که دسترسے‌ به تلفن📞 نداࢪم دستࢪسے‌ بہ ماشیـטּ‌🚙نداࢪم... کہ بیام ماماטּ‌ نگراטּ‌ نباش تو! #شهیدامیرسلیمانے #خاطره @Shahid_amir_soleimanii

#از_امیر_بگو💔 پسرم تک فرزند بود پدرش کارگر شهرداری بود و منم تو کار چاپ بودم. ایشون از وقتی که کلاس پنجم بودن شبها تو قطعه بندی مرغ کار میکردن و روزها درس میخوندن وقتی اعتراض میکردم میگفت: به غیرتم برمیخوره شما کار کنید و من درس بخونم(: 🥲🥀🕊 #شهیدامیرسلیمانے #خاطره @Shahid_amir_soleimanii

#از_امیر_بگو امیر بخاطر خوب بودن درسش از طرف دانشگاه دولتی شهید طباطبایی براش زنگ زدن و بدون کنکور دانشگاه رفت.😍 و بازم شبها کار میکرد و صبحها دانشگاه میرفت ما هفته ای ۱ روز اونم روز جمعه یه وعده ناهار میدیدیمش💔😔 #شهیدامیرسلیمانے #خاطره @Shahid_amir_soleimanii

📝#از_امیر_بگو عاشورا تاسوعا و اربعین بساط چایی داشت. نوکری ارباباش رو میکرد و این افتخارش بود و بهش میبالید🥲 شبها توی قطعه بندی مرغ کار میکرد و روزها دانشگاه میرفت با پول خودش و دسترنجش نذرش رو ادا میکرد.😍 #شهیدامیرسلیمانے #خاطره @Shahid_amir_soleimanii

#خاطره #از_امیر_بگو و عاشق ارباباش و دختر اربابش بود عاشق حضرت علی بود و خانوم فاطمه اهل هیئت بود چایی عزادارهای ارباباش رو هر سال میداد #شهیدامیرسلیمانے @Shahid_amir_soleimanii

#از_امیر_بگو روز ۱۳ دی ماه بود صبح من تلویزیون رو باز کردم خبر شهادت سردار سلیمانی رو داشت زیرنویس میکرد خیلی شوکه شدم😭شروع کردم به گریه کردن که امیر اومد از اتاقش بیرون و گفت مامان چیشده چرا غصه میخوری شهید شدن لیاقت میخواد و هرکس لایق این اسم و مقام نیست💔😢 #خاطره #شهیدامیرسلیمانے @Shahid_amir_soleimanii