eitaa logo
شهید‌مدافع‌وطن‌امیر‌سلیمانی
240 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
149 فایل
شهید‌امیر‌سلیمانی متولد:۱۳۷۸/۸/۲ تاریخ شهادت:۱۳۹۹/۲/۳ محل تولد:ارومیه محل‌شهادت:مرز‌ارومیه وضعیت‌تاهل:مجرد زیر‌نظر‌مــادر‌بزرگـوار‌شہید🙂🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 🍃عباس من برای مردن حیف بود. او باید شهید می‌شد. این اواخر فوق‌العاده شده بود، نماز خواندنش را خیلی دوست داشتم، خیلی زیبا نماز می‌خواند. با نگاه کردن به او هنگام نماز آرامش می‌گرفتم. یقین داشتیم عباس شهید می‌شود. 🍃وقتی پسرم رفت از خدا خواستم اگر عاقبت به خیری بچه‌ام در شهادت است، شهید و اگر در ماندن و خدمت کردن است بماند. عباسم از من خواسته بود برای شهادتش دعا کنم. هنگام دفن کردن پیکرش، به او گفتم: «شیرم حلالت مادر! ازت راضیم. سربلندم کردی» ✍راوی : مادرشهید
🕊 🍃يكى از مسئولين مستقيمش ميگفت: ماه رمضان بود،رفته بودم بادينده (منطقه اى كويرى در اطراف ورامين) كه محمودرضا را آنجا ديدم.مهمانانى از حاشيه خليج فارس داشت و با زبان روزه داشت در هواى گرم آنها را آموزش ميداد. 🍃نقطه اى كه محمودرضا در آنجا آموزش ميداد،در عمق ١١٠ كيلومترى كوير بود گرماى هوا شايد ۴۵ درجه بود آن روز ولى روزه اش را نشكسته بود در حالی كه نيروهايش هيچكدام روزه نبودند و آب مى خوردند... 🍃محمودرضا ميگفت:من چون مربى هستم و در مأموريت آموزشى و كثير السفر هستم نمى توانم روزه ام را بخورم حقا مزد محمودرضا كمتر از شهادت نبود... 🌸
🕊 🍃خیلی روی آقا حساس بود... یه بار بهش گفتم: اگه شعاری ضد حکومت روی دیوار هست و ما بریم و حذفش کنیم، چه سودی داره؟ چرا این همه وقت میذاری تا شعار پاک کنی؟این همه پاک می کنی، خب دوباره می نویسن... گفت:نه،من می‌خوام اونقدر پاک کنم تا دیگه ننویسن!
داشتم خونه رو مرتب میکردم حسین گوشه ی آشپزخونه نشسته و به نقطه ای خیره شده بود اونقدر غرق افکار خودش بود که هر چه صداش کردم جواب نداد رفتم جلوش و گفتم: حسین؟! ... حسین؟! ... کجایی مادر؟! یهو برگشت و بهم نگاه کرد گفتم: حسین جان! کجایی مادر؟!خندید و گفت: سر قبرم بودم مامان از تعجب خنده ام گرفت .بهش گفتم: قبرت؟! ... قبرت کجاست مادر جون؟! گفت: بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۱ قطعه ۲۴ شماره ۴۴ چیزی نگفتم و گذشت ... وقتی شهید شد و دفنش کردیم به حرفش رسیدم با کمال تعجب دیدم دقیقا همون جایی دفن شده که اون روز بهم گفته بود پشتم لرزید ، فهمیدم اون روز واقعا سر قبرش بوده... کبوترانه پریدید مادر ◍💎◍ 𖧧💚 𝙅𝙤𝙞𝙣⤥ 『@Shahid_amir_soleimanii_78
🍂 سوریہ‌ڪہ‌میرفت‌،همیشہ‌سٰاڪ‌‌سفررو‌ همسرش‌مۍبست. تو‌آخرین‌سفربہ‌همسرش‌گفتہ‌بود‌ ڪہ‌سٰاڪ‌روایندفعہ‌خودش‌ میخوٰاد‌ببندھ.سٰاڪ‌رو‌سبڪ‌ بستہ‌بود‌وحتے‌قرصھـٰایۍ‌ روڪہ‌بخٰاطردندون‌دردش‌ همیشہ‌همرٰاھ‌دٰاشت‌تو‌سٰاڪ‌نذٰاشتہ‌بود. میگفت:پرسیدم:قرصھـٰا‌رونمیبر؎؟ گفت:ایندفعہ‌لٰازم‌ندٰارم-!シ🌱 • • ◍💎◍ 𖧧💚 𝙅𝙤𝙞𝙣⤥ 『@Shahid_amir_soleimanii_78