eitaa logo
شهیدان حیدری فر
71 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
213 ویدیو
4 فایل
کانال تخصصی ‌ شهدا وجانبازان (عکس و خاطره دفاع مقدس و شهدا و جانبازان)
مشاهده در ایتا
دانلود
دستش قطع شد ، امّـا... دست از یاری امام‌زمانش برنداشت در مثل اربابش فرمانده بود فرماندهٔ قلبها چهره نورانے اش جز لبخند چیزی نمی‌گفت... 🌹🌹🌹🌹🌹 https://t.me/shahidanhaidaryfar
🌷 سالروز عملیات و پرکشیدن دست‌بسته‌ی 175 که زنده به گور شدند... سالگرد عمليات كربلاي چهار و باز هم اروند بسته وطن و چه واژه های پرافتخار و غريبی مارا به دعا كاش فراموش نسازند سحر خيز كه صاحب نفسانند 🦋 ⃟꯭ 🦋░꯭𓂃 ִֶָ
✍امشب شهادتنامه عشاق امضاء مي شود فردا زخون عاشقان اين دشت دريا ميشود تا لحظاتی دیگر غواصان عملیات کربلای چهار وارد آبهای اروند میشوند امشب، شب سرنوشت است! میان آب وآسمان! مردانی از جنس نور ازجنس عشق، مردان اخلاص وشجاعت، خط شکن هایی بی پروا، دلیرمردانی غواص... رفتند تا بمانیم... و چه سرنوشتی برایشان رقم خورد.. شهادت،جانبازی،اسارت... آری امشب بود،شب قهرمانان کربلای۴... 🌷 🌹🌹🌹🌹🌹 https://t.me/shahidanhaidaryfar
لطفاً بخوانید: تصورش هم زنده به گورم میکند.. هوایِ داغِ جنوب.. لباسِ تنگ، چسبان و پلاستیکیِ، غواصی.. درست تا زیر لبت را محکم پوشانده.. دست و پاهای بسته.. دراز به دراز، کنارِ رفقایِ جوان، زخمی و ترسیده ات.. نمیدانی چه میشود.. تیر خلاص یا شکنجه در اردوگاه..؟؟! اما.. صدای بلدوزر، وحشت را در نفست به بازی میگیرد.. ترس.. چشمهای مادر.. دستهای پدر.‌. زبان درازی های خواهر.. کتانی های برادر.. گل کوچک با توپ پلاستیکی با بچه های محل.. آب یخ که شقیقه ات را به درد میآورد.. آخ.. خدایا به دادم برس.. تنهایِ تنها.. بلدوزر، پذیرایی اش را آغاز میکند.. خااااااک.. خاااااک نفست را حبس میکنی به یادِ زمان خریدن برای زندگی در زیر آب.. صدای ِ فریادهایِ خفه ی دوستان، قلبت را تکه تکه میکند.. بدنت رویِ زمین داغِ، زیر خاکِ سرد، چسبیده به لباسِ غواصی، آتش میگیرد.. دستهای بسته ات را تکان میدهی.. دلت با تمامِ بزرگیش، قربان صدقه های مادر را طلب میکند.. هوا برای نفس کشیدن نیست.. اکسیژن ذخیره شده ات را به یادگار از دریا میهمانِ ریه هایِ خاک میکنی.. اما انگار خاک ظالم است.. هی سنگین و سنگین تر میشود.. دلت نفس میخواهد.. ریه هایت گدایی میکنند، جرعه ایی زندگی را‌‌.. مهمان نوازی میکنی.. عمیق.. اما خاک.. فقط خاک است که در ریه ات، گِل میشود.. خدایا.. کی تمام میشود.. صدای ترک خوردن استخوانهایِ قفسه ی سینه ات را میشنوی.. دوست داری گریه کنی و مادر باشد تا بغلت کند.. کاش دستانت را محکم نمی بست.. حداقل تا دلت میخواست، جان میدادی.. نه نفس.. نه دستانی باز، برایِ جان دادن.. گرما و گرما و گرما.. خدایا دلم مردن میخواهد.. مادر بمیرد.. چند بار مردنت تکرار شد تا آسمانی شوی؟؟؟! 🌷 🌹🌹🌹🌹🌹 https://t.me/shahidanhaidaryfar