eitaa logo
شهیدان حیدری فر
71 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
213 ویدیو
4 فایل
کانال تخصصی ‌ شهدا وجانبازان (عکس و خاطره دفاع مقدس و شهدا و جانبازان)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹 خلاصه زندگی نامه طلبه شهید عبدالکریم ملکی 🌹🌹🌹🌹🌹 عبدالکریم ملکی، فرزند محمود در دوم آذر ماه سال 1339 در روستای شهید ملکی در دهی به نام (دلو)که جز ءدهستان حسن آباد است وهم اکنون به یادش (روستای شهید ملکی)نام گرفته که یکی از روستاهای حومه اسلام آباد می باشد در خانواده ای مسلمان وکشاورز دیده به جهان گشود .تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش به پایان رساند وتا سال سوم دبیرستان در شهرستان اسلام آباد غرب گذراند.پس از چندی به علت علاقه وافری که به اسلام داشت دبیرستان را رها کرد وراهی مشهد مقدس شد ودر کنار قبر امام هشتم (ع)نزد علما واساتید حوزه علمیه مشهد به فراگیری درس های طلبگی و علوم قدیمه همت گماشت.در این مدت با بسیاری از علمای بزرگ از نزدیک آشنا واز آن بزرگواران درس اخلاص و خود سازی آموخت. فوتبال بازی می کرد و چند بار هم پایش از جا در رفت . اولین باری که وی به جبهه اعزام شد در 20 سالگی بود. وی فردی متواضع بود شأن و شئونات رفتاری و نحوه برخورد با افراد را به نحو مناسبی رعایت می کرد. وی فرمانده سپاه کرند غرب، گیلانغرب و معلم امور تربیتی اسلام آباد بود. همچنین سرپرستی امور کشاورزی اسلام آباد را به عهده داشت . سرانجام در تاریخ 28 آذر 1360 ، در عملیات مطلع الفجر در تنگ کورک توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. یادش گرامی و راهش پر رهرو 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹 همراه با شهدای استان کرمانشاه در عملیات مطلع الفجر( شیاکوه ) امشب بیاد طلبه شهید عبدالکریم ملکی صلوات تولد : ۱۳۳۹ کرمانشاه روستای حسن آباد شهادت : ۱۳۶۰ عملیات مطلع الفجر گیلانغرب (((سالروز شهادت))) 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ای شهدا در روزگار فقر محبت ها نگاهمان لبریز از باده التماس به شماست اگر خوب گوش کنید خواهید دانست که دل شکسته ما بهترین تاری است که در فراقتان شب و روز را می نوازد. فکر نمی کردیم و تنها میدان های سرخ ،اندیشه مان بود و اینک در قبیله درد از همه کس ما بازمانده ترینیم و سکوت غربت مان ،درد ناک ترین دردیست که تاب تحمل را از وجودمان زدوده است.اینجا ماندن سخت است. در قنوتمان دلتنگی شماست و در سجده هامان بی تابی فراقتان و در رکوع هایمان خمیدگی دوری از شهادت است.به جرم بی شهادتی ریاضت تدریجی مرگ را منتظریم و در تب و تاب وصل به شما لحظه شماریم اگر خوب گوش کنید خواهید دانست که دل شکسته ما بهترین تاری است که در فراقتان شب و روز را می نوازد 🌹💔🌹 گرداورنده متن رزمنده دفاع مقدس مجتبی صادقی تولد :۱۳۴۶ کرمانشاه شهادت : ۱۳۶۶ عملیات نصر ۷ منطقه سردشت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🌺 « لايَسْتَوِى الْقَعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُوْلِى الضَّرَرِ وَ الْمُجَهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَلِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَهِدِينَ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلّاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَهِدِينَ عَلَى الْقَعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً» نساء آیه95 🌿ترجمه مؤمنانى كه بدون عذر و ضرر (مثل بیمارى و معلولیّت) از جهاد بازنشسته اند، با مجاهدانى كه با اموال و جانهاى خویش در راه خدا جهاد مى كنند، یكسان نیستند. خداوند، جهادگران با اموال و جانشان را بر وانشستگان (از جنگ) به درجه اى برترى داده است. خداوند همه مؤمنان را وعده ى (پاداش) نیك تر داده است، ولى خداوند مجاهدان را بر وانشستگان، با پاداش بزرگى برترى داده است. 🌿 پیام ها 1- شیوه ى تبلیغ و تشویق، باید مرحله اى باشد. (ابتدا فرمود: «لایستوى»، سپس فرمود: «درجة» و در آخر: «اجراً عظیما» 2- با هر كس باید به نحوى سخن گفت: قرآن با مؤمنان جبهه نرفته و منافقان و ترسوها و رفاه طلبان برخورد متفاوت دارد. تنها با كلمه «قاعدین» از مؤمنان جبهه نرفته یاد كرده است. 3- آنان كه مشكلات جسمى دارند از جهاد معافند. «غیر اولى الضرر» 4- جهاد مالى در كنار جهاد با جان مطرح است، چون بدون پشتوانه ى مالى، جبهه ضعیف مى شود. «باموالهم و انفسهم» 5 - كمك هاى داوطلبانه ى مردم، از جمله منابع تأمین بودجه هاى دفاعى است. «باموالهو و انفسهم» 6- هر كجا خطر ناباورى مردم محتمل است، اصرار و تكرار لازم است. (در این آیه و آیه بعد جمله ى «فضل اللَّه» و «درجة» تكرار شده است.) 7- خدمات و تلاش هر كس محترم است و به خاطر شركت كسانى در جبهه، نباید ارزش هاى دیگران نادیده گرفته شود. برترى مجاهدان آرى، امّا طرد دیگران هرگز. «كلاً وعدالله الحسنى» 8 - هر كس در هر موقعیّت و مقام و خدمتى كه باشد، باید بداند مقام رزمندگان مخلص از او بالاتر است. «فضّل اللّه المجاهدین» 9- اگر خداوند به رزمندگان فضیلت داده است، پس جامعه هم باید براى مجاهدان و شهدا در اجتماع، گزینش ها و برخوردها حساب خاصى باز كند. (البتّه به شرطى كه براى رزمنده نیز توقّعات نابجا پیدا نشود و گرفتار سوء عاقبت نگردد). «فضّل اللّه المجاهدین» 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 رزمنده و جانباز دفاع مقدس حجت‌الاسلام ناصر بهرامی 🌹🌹🌹🌹🌹 https://t.me/shahidanhaidaryfar
🌹🌹🌹🌹🌹 همراه با شهدای مسیحی در دفاع مقدس امشب بیاد شهید رافیک رشیدزاده صلوات تولد : ۱۳۴۰ ارومیه شهادت : ۱۳۶۰ منطقه عملیاتی شوش 🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خلاصه زندگینامه شهید رافیک رشیدزاده 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 شهید رافیک رشیدزاده را می توان شهید نمونه و آرمانی معرفی کرد. او در حالی که از خدمت سربازی معاف بود، داوطلبانه برای دفاع از میهن و ایران زمین ثبت نام کرد و در این مسیر جان خویش را تقدیم کرد. رافیک رشیدزاده در یک خانواده مذهبی و متوسط در سال ۱۳۴۰ هجری شمسی (۱۹۶۲ میلادی) در شهر ارومیه متولد شد. او فرزند آقای خانو و خانم کناریک بود این شهید «از خردسالی با خانواده اش به تهران نقل مکان کرد و به مدرسه ارامنه خصوصی ساندوخت رفت». رافیک پس از طی دوران ابتدایی، «در مدارس فردوسی و بهمن تحصیل کرد و دیپلم را دریافت کرد». پدر او یک فرد آشوری به نام آقای «خانو بود که به شغل رانندگی مشغول بوده است. مادرش خانم کناریک نام دارد و ارمنی خانه دار است». رافیک رشیدزاده پس از پایان دوران دبیرستان، خود را برای انجام خدمت سربازی معرفی کرد و به خدمت اعزام شد. «پس از مدتی کوتاه به طور قانونی از خدمت سربازی معاف گردید. اما زمانی که جنگ آغاز شد او دوباره ثبت نام کرد و پس از طی دوره آموزشی در پادگان لویزان تهران، به منطقه جنگی شهر شوش اعزام شد و در آنجا هدف آتش توپخانه دشمن قرار گرفت و از ناحیه سر آسیب دید و بالافاصله به شهادت رسید». تاریخ دقیق شهادت این فرزند رشید ایران، ۱۲ فروردین ماه سال ۱۳۶۱ (۲۹ مارس ۱۹۸۲ میلادی) بوده است. مراسم خاکسپاری این شهید با حضور انبوه مردم مطابق آیین کلیسای رسولی ارمنی برگزار شد و پیکرش به آرامگاه ارامنه نور بوراستان تهران در جایگاه ویژه شهیدان به خاک سپرده شد». یادش گرامی و راهش پر رهرو 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلت دریا می‌نوشت ؛ و نگاهت طوفان می‌سرود ... فرمانده گردان بلال‌حبشی لشکر۷ولیعصر(عج) در عملیات کربلای۴، اولین نیروی غواص بود که از اروند گذشت و به خط دشمن زد و در همان جا آسمانی شد... 🌹🌹🌹🌹🌹 https://t.me/shahidanhaidaryfar
لطفاً بخوانید: تصورش هم زنده به گورم میکند.. هوایِ داغِ جنوب.. لباسِ تنگ، چسبان و پلاستیکیِ، غواصی.. درست تا زیر لبت را محکم پوشانده.. دست و پاهای بسته.. دراز به دراز، کنارِ رفقایِ جوان، زخمی و ترسیده ات.. نمیدانی چه میشود.. تیر خلاص یا شکنجه در اردوگاه..؟؟! اما.. صدای بلدوزر، وحشت را در نفست به بازی میگیرد.. ترس.. چشمهای مادر.. دستهای پدر.‌. زبان درازی های خواهر.. کتانی های برادر.. گل کوچک با توپ پلاستیکی با بچه های محل.. آب یخ که شقیقه ات را به درد میآورد.. آخ.. خدایا به دادم برس.. تنهایِ تنها.. بلدوزر، پذیرایی اش را آغاز میکند.. خااااااک.. خاااااک نفست را حبس میکنی به یادِ زمان خریدن برای زندگی در زیر آب.. صدای ِ فریادهایِ خفه ی دوستان، قلبت را تکه تکه میکند.. بدنت رویِ زمین داغِ، زیر خاکِ سرد، چسبیده به لباسِ غواصی، آتش میگیرد.. دستهای بسته ات را تکان میدهی.. دلت با تمامِ بزرگیش، قربان صدقه های مادر را طلب میکند.. هوا برای نفس کشیدن نیست.. اکسیژن ذخیره شده ات را به یادگار از دریا میهمانِ ریه هایِ خاک میکنی.. اما انگار خاک ظالم است.. هی سنگین و سنگین تر میشود.. دلت نفس میخواهد.. ریه هایت گدایی میکنند، جرعه ایی زندگی را‌‌.. مهمان نوازی میکنی.. عمیق.. اما خاک.. فقط خاک است که در ریه ات، گِل میشود.. خدایا.. کی تمام میشود.. صدای ترک خوردن استخوانهایِ قفسه ی سینه ات را میشنوی.. دوست داری گریه کنی و مادر باشد تا بغلت کند.. کاش دستانت را محکم نمی بست.. حداقل تا دلت میخواست، جان میدادی.. نه نفس.. نه دستانی باز، برایِ جان دادن.. گرما و گرما و گرما.. خدایا دلم مردن میخواهد.. مادر بمیرد.. چند بار مردنت تکرار شد تا آسمانی شوی؟؟؟! 🌷 🌹🌹🌹🌹🌹 https://t.me/shahidanhaidaryfar
🔺هلاکت رییس ستاد پشتیبانی (لجستیک) ارتش رژیم اسرائیل با بمب زیر خودروی شخصی‌اش که با استارت عمل کرد، درب منزل، در روز روشن. مرحله اول کمتر از ۲۴ ساعت!