『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
‹📝🖇› •° 🌸شهید ابراهیم همت🌸 هر وقت می خواست برای بچهها یادگاری بنویسه -🦋- مینوشت : - "من کان ل
⊰•📻🕊•⊱
.
جوانانۍ ڪه شناخت ڪافی
از اسـلام ندارند و نمۍدانند براۍ چه
زندگۍ مۍڪنند و چه هدفۍ دارند و
اصلاً چه مۍگویند؛ بسیارند
از طرفمن
به جوانان بگـوئید چشـم شهیـدان و
تبلـور خـونشـان بهشما دوخته است
بپاخیزید و اسلامرا و خودرا دریابید.
.
⊰•📻•⊱¦⇢#شھیــدابراهیمهمت
⊰•📻•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🍂☄️•⊱
.
همہرفتندومنازهجرٺوهقهقڪردم
بخداحضرٺاربـٰابزغمدقڪردم
ڪاشهمرٰاهٺمـٰامرفقامۍرفتم
پـٰابرهنہزِنجفٺاڪربلـٰامۍرفتم..!
.
⊰•🍂•⊱¦⇢#ڪربݪا
⊰•🍂•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•💚🌿•⊱
.
دِلبِسپـآربِہخُـدآیۍڪِہوقتۍ
هَمـہرهآیَـتڪردند،اوڪِنـآرَتبودジ•
.
⊰•💚•⊱¦⇢#داداشبابڪ
⊰•💚•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•❣️🌱•⊱
.
سخن شہید🦋
مهدوی
اگࢪ دࢪ جستجوۍ امام زمان هستـے
او ࢪا دࢪ میان سربازانش بجوۍ
از نشانہهاۍ خاص آنان
این است ڪہ همچون نوࢪ ،
دیگࢪان ࢪا ظاهࢪ مۍڪنند
و خود ࢪا نمۍبینند ...
شہیدآوینـے🌼
.
⊰•🎋❣️•⊱¦⇢#شہیدآوینـے
⊰•🎋❣️•⊱¦⇢#سیــدعلےخامنھاے
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii⊰•
⊰•🎀📎🎗•⊱
.
اگࢪ واقعا دنبال شهادت هستے
اللّهُمّ اࢪزُقنا الشَّهادَت ࢪا به قلبت
بچسبان نہ بہ پشت موبایلت
.
⊰•🎀•⊱¦⇢#داداش_بابڪ
⊰•🎀•⊱¦⇢#سیــدعلےخامنھاے
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii⊰•
⊰•🎗•⊱
از طـرف سـتـٰاد چھـٰارشـنـبھ ھـٰاۍ سفـید بھ مصـی پولـۍ😁:
-سلـام مصـۍ جوووون😍😂
مـٰا سربـٰازان دهھ هشتـٰادۍ امـٰام خـٰامنھ اۍ تصمـیمـ گـرفتـیم،،
واسھ اینڪہ چـشمـ تـۅ بـٰا بـرانـدازا در آد ایـن عـڪس رو بگیــریـمـ😎😌🖐🏻'
📸حـٰالـٰا:هوووووووو
.
⊰•🎗•⊱¦⇢#لبیڪیاخامنهاے
⊰•🎗•⊱¦⇢#ڪمیــل
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰•🐾📓•⊱
.
ضایع کردن کانالهای برانداز در سه سوت 😑😂
دوست داشتید یا بازم رو کنیم ؟ :))
.
⊰•🐾•⊱¦⇢#مرگبرمنافقینوڪفار
⊰•🐾•⊱¦⇢#ڪمیــل
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
⊰•☂•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت هشتاد و دوم...シ︎ بابک، از پ
⊰•🌚•⊱
.
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت هشتاد و سوم...シ︎
سال پیش از تلویزیون دیده بودند ، نیست . دیگر نه از زائران خبری هست ، نه از مغازه های دور و اطراف . رد نا امنی باعث شده شهر در سکوت و سکون فرو رود .
مزار خانم رقیه سلام الله علیها هم دست کمی از مزار بی بی ندارد . حجم غربت این سرزمین ، آن قدری هست که نفس ها را سنگین کند و بغض را گره بزند در گلو .
حال و هوای همه عوض شده، و همه در افکار خود غرق اند . نگاه ها خیس است و پر دز پرسش . انگار همین حالا افتاده باشند در ژرفای این ستم .
* * *
اتوبوس به مقر بر می گردد . بابک سر گذاشته به پشتی صندلی ، حسین نظری ، عکس هایی را که گرفته اند ، نگاه می کند . بابک گردن خم می کند سمتش ، عکس گنبد و صحن ، از جلوی چشم شان رد می شود ، و بابک می گوید ( دوست دارم دفعه بعد ، با پدر و مادرم بیام زیارت خانم زینب .) حسین ، زیر لب می گوید ( ان شاءالله!)
کادر کوچک دوربین ، بابک را کنار ورودی مرقد نشان می دهد . چفیه را مثل دستما گردن ، دور یقه ی لباسش بسته . نگاهش رو به دوربین است . این ، تنها عکس از بابک است که هیچ لبخندی بر لبش نیست و چشمانش توی سوزش و شوری اشک دودو می زند .
ماشین به بوحوس می رسد . بچه ها در سیلویی بزرگ که چند اتاق در آن ساخته شده ، مستقر می شوند . داخل اتاق ها ، تخت های سه طبقه ، منتظر در آغوش گرفتن تن خسته شان است . سرمای سالن را چند بخاری از بین می برد .
بابک ، تشک ابری را کنار دیوار بر می دارد و گوشه ی اتاق ، زیر تخت آخری ، کنار دیوار پهن می کند . در جواب اعتراض بچه ها که می گویند روی تخت بخوابد ، می گوید روی زمین راحت است . ساق دستش را روی چشمانش می گذارد و پاهایش را داراز می کند .
صبح ، بعد از نماز و صبحانه ، وقتی روشنایی روز از در باز شده پهن سیلو می شود ، با محوطه ی کثیفی رو به رو می شوند که پر از گرد و خاک و آشغال است .
آقای یعقوب پور، فرمانده ، بچه ها را دور خودش جمع می کند و درباره عمليات و کارهایی که قرار است در آنجا بشود ، صحبت می کند . در آخر می گوید : ما چند روزی تو اینجا منتظر اعلام خبر می مونیم . بهتره این چند روزخوب استراحت کنید .
همه متفرق می شوند ، و هر کسی به گوشه ای پناه می برد بعضی به محوطه ی بیرون سیلو ، و برخی هم پاکشان به سمت اتاق و تخت شان می روند .
* * *
بابک ، دست ها را به کمر می زند و نگاهی به دور و برش می اندازد و می گوید : حاج داوود ، اینجا چقدر کثیفه ؟!
داوود بُراق می شود سمتش ؛ تو باز به من گفتی حاج داوود ؟
بابک ، جوری از او فاصله می گیرد که انگار از غضبش ترسیده . می گوید : آخ ببخشید ، حاج داوود ! دیگه بهت نمی گم حاج داوود . . .
داوود به سمتش خیز بر می دارد . . .
نویسنده:فاطمه رهبر
.
⊰•🌚•⊱¦⇢#زندگینامھےداداشبابڪ
⊰•🌚•⊱¦⇢#خــادم_اݪزھــࢪا
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🔗👀•⊱
.
قسمبھعشق . .
کھنامشهمیشھپابرجاست!
نرفتھقاسمما
-اوهنوزهماینجاست:)
.
⊰•👀🔗•⊱¦⇢#حاجیمونه
⊰•👀🔗•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🗝️•⊱
.
مذهبی،ارتشی،بسیجی،انقلابی
نباشیم؛باشه!
ولیهوجھہمشترکداریم
"وطنمونایرانہ"
.
⊰•🗝️•⊱¦⇢#ایرانم
⊰•🗝️•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🎀🔗•⊱
.
دختریکہدرپسپرده
#حجاب✨
مخفیمیشود
ممکناستدرزمین
گُمنامباشد..!
امآمطمئنمدرآسمانمشهوراست..!(:
.
⊰•🎀•⊱¦⇢#زنافتخاࢪایران
⊰•🎀•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•💎💫🖇️•⊱
.
رفیقشمیگفت :
درخوابمحسنرادیدمکهمیگفت :
هرآیهقرآنیکهشمابرایشھدامیخوانید
دراینجاثوابیڪختمقرآنرابهاو
میدهند ..
ونوریهمبرایخوانندهآیاتقرآن
فرستادهمیشود !(:
-شھیـدمحسنحججی
.
⊰•💎🖇️•⊱¦⇢#داداشے
⊰•💎🖇️•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰•❤️⛓️🦋•⊱
.
یکشببخیـر
حاݪمراخوبمےکند
آنرابگو
ونسخـہےمنراتمـامکن...ツ♥️
#ادیٺخودمونھッ!
.
⊰•❤️⛓️•⊱¦⇢#دلبرونھ
⊰•❤️⛓️•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🌸🌝🌙•⊱
.
مےشود باتو دل به دریا زد...💙🌊!
.
⊰•🌸🌝•⊱¦⇢#داداشبابڪمـ
⊰•🌸🌝•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
|ـبـسمࢪببابڪ••♥️ |ـصبـحـتونبخیـࢪ••🎗
ــآنچھگذشتـ...📻🌿
|ـشبتـونشھدایے
|ـعاقبتتونامامـزمانےシ🖐🏼
⊰•🖤•⊱
.
درفراقتچـشمهـٰایـمغرقبـٰارانمۍشود
عاشقهجرانڪشیدھزودگریـٰانمۍشود
.
⊰•🖤•⊱¦⇢#عشقهمیشگیمـ
⊰•🖤•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🌼🍋•⊱
.
ﺑﻨﺪھے ﻣﻦ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣے ڪﻪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ مے ﺍﯾﺴﺘﯽ ﻣﻦ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﮔﻮﺵ ﻓــﺮﺍ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﯾﮏ ﺑﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺗﻮﭼﻨﺎﻥ ﻏﺎﻓلے ڪه ﮔﻮﯾﺎ ﺻــﺪ ﻫﺎ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭے!!💔
.
⊰•🌼•⊱¦⇢#خــداےمھربونــم
⊰•🌼•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•💕🌸•⊱
.
اگر این شهادت ها نبود
اگر این فداڪارے ها نبود
این نظام باقی نمےماند
و مورد تـھاجم طوفان هاے سخت بود🌪➣
.
⊰•💕•⊱¦⇢#ࢪهبــرانھ
⊰•💕•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🌾🎍•⊱
.
بـہ چشـم ظاهـر اگـر رُخصت تمـاشـا نیست،
نبستـہ است کسےشـاهـراهدلهـارا :)💚🖐🏻
.
⊰•🌾•⊱¦⇢#داداشبابڪ
⊰•🌾•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
⊰•💕🌸•⊱ . اگر این شهادت ها نبود اگر این فداڪارے ها نبود این نظام باقی نمےماند و مورد تـھاجم طوفان ه
⊰•🎟•⊱
.
جانا...💕
تو روشنترین ماه شبای منے🌚♥️'!
.
⊰•🎟•⊱¦⇢#دلبــرمـ
⊰•🎟•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•💙🖇•⊱
.
بینِتمـٰامِتلخۍهـٰا،چھرهات👀
چونحبھۍقندشیریناست...! 📔🖇
منبھفداۍچہرهشیرینت:)!
.
⊰•💙•⊱¦⇢#ࢪهبــرانھ
⊰•💙•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii