eitaa logo
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
173 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
346 ویدیو
1 فایل
🌷«شهیدستان، کانالی برای فرزندان انقلابی این نظام» 📜تاثیرگذارترین و کوتاه ترین خاطرات شهدا به همراه بهترین عکس و کلیپ‌های مناسب استوری را از اینجا پیگیری کنید. 👤ارتباط با خادم الشهدای کانال⬇️ @babaei1757 @qjfarad_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
روزي داخل سنگر نشسته بوديم و با بچه ها كه تقريباً 30 نفر بودند، مشغول صحبت و گفتگو بوديم. در همان لحظات يكي از بچه ها با صداي بلند گفت:‌« ! !» تمام بچه ها از سنگر بيرون آمدند و همين طور دنبال آن راه افتادند و با سنگ به مار مي زدند. حدود 50 متر از سنگر دور شده بوديم كه با صداي 120، همگي روي زمين دراز كشيديم. در كمال تعجب؛ سنگر منهدم شده بود. خداوند اراده كرده بود كه به وسيله اين مار جان 30 نفر از بچه ها نجات يابد. به راستي هر آنچه خواهد،‌همان خواهد شد . ✨شادےروح شهدا •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰عکسی در آغوش ... تکریم مادران و همسران شهدا گرامی باد. •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰هر زمان ابراهيم در جمع رفقا در هيئت حاضر میشد شور عجيبی برپا میكرد، در سينه زنی و مداحی برای اهل بيت سنگ تمام می‌گذاشت، اما عادات خاصی در هيئت داشت، وقت مداحی داد نميزد، صدای بلندگو را هم اجازه نميداد زياد كنند، وقتی هنوز هيئت شروع نشده بود، سربلند گوها را به سمت داخل محل هيئت می‌چرخاند تا همسايه‌ها اذيت نشوند، اجازه نميداد رفقای جوان، كه شور و حال بيشتری دارند تا دير وقت در هيئت عمومی عزاداری را ادامه دهند، مراقب بود مردم به خاطر مجلس عزای اهل بيت اذيت نشوند، به اين مسائل توجه خاص داشت، همچنين زمانی كه هنوز چراغ روشن نشده بود هيئت را ترك ميكرد، علت اين كار او را بعد ها فهميدم وقتی كه شاهد بودم دوستان هيئتی، بعد از هيئت مشغول شوخی و خنده و ... مي شدند و به تعبيری بيشتر اندوخته‌ی معنوی خود را از دست می‌دهند. 🕊️ ابراهيم هادی🕊️ 📚 "سلام بر ابراهیم 2" •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰روایت شفاگرفتن یک بیمار با توسل به علی یار خسروی🕊️ 🌷عصر پنجشنبه، مادر «علی یار» ، به سنتِ هر هفته، نشسته است کنار مزارِ پسرش که زن همسایه بی تاب و پریشان خودش را می رساند به مزار علی یار و شروع می کند به پهنای صورت اشک ریختن. مادرِ علی یار می پرسد : «چی شده؟ این چه حال و روزیه ؟ » و زن همسایه لابلای اشک هایی که قطره قطره، دارند روی مزار علی یار می بارند، با صدایی که گاه بغض،  قطع و وصلش می کند و چانه ای که مدام می لرزد، این گونه پاسخ می دهد: «پسرم مریضه! حالش خیلی بده! تو حالت احتضاره!  نه حالش خوب میشه و نه تموم می کنه! یکی از همسایه ها بهم گفت: برو به علی یار متوسل بشو. اومدم این جا از پسرت بخوام برا بچه م دعا کنه!» و دوباره طوفان گریه های زن وزیدن می گیرد. مادر علی یار چند بیسکویت و کمی آب می دهد دست زن همسایه و زن، از شدت آشفتگی و اضطراب ، بدون این که حتی فاتحه ای بخواند ، اشک ریزان برمی گردد. صبح جمعه، یکی تند و تند درب خانه را می زند. انگار آن سوی در اتفاقی رخ داده باشد، امان نمی دهد. مادرِ علی یار می خواهد خودش را برساند به درِ خانه که بچه ها در را باز می کنند و زن همسایه گریه کنان خودش را می اندازد داخل حیاط.  اول سجده می کند و زمین را می بوسد و بعد از آن، از درب خانه شروع می کند به بوسیدن تا زمین و پله ها را و خودش را می اندازد روی پاهای مادر علی یار و بوسه بارانش می کند. مادرِ علی یار، با زحمت، شانه های زن همسایه را می گیرد و از زمین بلندش می کند.  « بلند شو! چی شده آخه؟! چه اتفاقی افتاده؟ گریه امان حرف زدن نمی دهد به زن همسایه. شدیدتر از گریه های روی مزار علی یار، گریه می کند و شنیدن حرف هایش، لابلای آن همه بغض و آه و گریه، مشکل است: «دیروز دلشکسته از شهیدآباد برگشتم خونه. کمی از آب رو که شما دادی، ریختم روی لبها و توی دهن پسرم.  یک دفعه دیدم چشماشو باز کرد و دوباره بست. اول گمون کردم تموم کرد. حالم بد شد. به هم ریختم. شروع کردم گریه کردن که دیدم دوباره چشماشو باز کرد و گفت: مادر گرسنمه!! با تعجب اشکامو پاک کردم و همون بیسکویت ها رو دادم بهش خورد. الان حالش خوبه و نشسته توی خونه» این جای داستان اشک های مادر علی یار و زن همسایه با هم می بارند، اما داستان به همین جا ختم نمی شود. زن همسایه از علی یار پیامی آورده است برای مادر: «دیشب علی یار رو تو خواب دیدم. گفت برو به مادرم بگو جمعه ها سر مزار من نیاد. جمعه ها ما رو می برن زیارت امام حسین(ع) و اهل بیت(ع). همه ی رفیقام میرن زیارت ، اما من به احترام مادرم که میاد سر مزارم، می مونم پیشش و با بچه ها نمی رم زیارت. بهش بگو جمعه ها نیاد. . . » سکوت، فضای خانه ی پدری «شهید علی یار خسروی» را فرا گرفته است. سکوتی که در امتزاج صدای گریه ی اهل خانه، چون موسیقی غریبی در عرش شنیده می شود. ❇ راوی: مادر علی یار خسروی •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💠دستانی که پیکر شهید را تحویل گرفتند💠 ✔شنیده ام، فردی که در شهیدآباد دزفول سال ها متولی دفن اموات و شهدا بوده است و پیکر علی یار را در قبر گذاشته است چنین روایت کرده است: جنازه های زیادی را توی لحد گذاشته ام و  افراد زیادی را دفن کرده ام، اما این بچه علی یار خسروی را که دفن کردم، قصه اش متفاوت بود. پیکرش را که از بالا دادند دستم و خواستم بگذارمش توی لحد، با چشمان خودم دیدم که دو دست از توی لحد آمد بیرون و پیکر را از من تحویل گرفت. من پیکرش را بر خاک نگذاشتم، او را از دست من گرفتند. ❇راوی: دکتر محمدرضا سنگری •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 مادر شهیدی که البَنین ایران شد 🔹️ حاجيه خانم فاطمه عباسي ورده (مادر مكرمه شهيدان؛ «احمد»؛ «علي»؛ «يونس» و «محمّد» جوادنيا) متولد ورده ساوه است؛ اما بعد از ازدواج به تهران آمده است. ◇ از حاج آقا همسرش می‌گوید که اولین اذان‌ سحرهای ماه رمضان در محله و مسجد را او می‌گفته است. ◇ این مادر شهید درباره فرزندانش مي‌گويد: احمد از قبل از انقلاب فعالیت می‌کرد. یادم هست یک شب که دیر آمد ساعت دو نیمه شب بود؛ اما من بیدار بودم. دنبالش تا اتاق رفتم و دیدم چیزی را لابلای روزنامه‌ پنهان می‌کند. در صندوق گفتم باز کرد، دیدم قوطی رنگ است و او شب‌ها «مرگ بر شاه» را دیوارنویسی می‌کند. ◇ احمد به پاوه رفت و در سال ۵۹ به دست کومله‌ها شهید می‌شود. ◇ مادر تا خبر شهادت احمد را می‌شنود نه شکایت می‌کند نه حتی گریه: «من سریع سجده شکر به جا آوردم؛ چون احمد بالاخره به آرزویش رسید.» ◇ بعد از شهادت احمد ، علی و یونس ۱۸ و ۱۶ ساله هم بهانه جبهه گرفتند تا دو سال بعد این دو برادر هم به برادر بزرگترشان بپیوندند: «علی و یونس هر دو برای عملیات فتح خرمشهر رفته بودند. علی شب شهید شده بود و یونس صبح؛ اما چون یونس جلوتر بود، جنازه‌اش چند روز دیرتر و موقع مراسم ترحیم علی رسید.» ◇ محمد پسر ته‌تغاری و شوخ طبع خانواده هم پنج سال بعد به شهادت رسید تا بالاخره مادر خود را «ام‌البنین ایران» کند. •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
♦️ 🇮🇷 نیروهای مسلّح را احترام کنید ✨نیروهای مسلّح خود را که امروز ولیّ فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح می‌بایست همانند دفاع از خانه‌ی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت، همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح می‌بایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد. 🌹فرازی از وصیت‌نامه 🕊️ شهید حاج قاسم سلیمانی •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
♦️ ❗️هشدار به مسئولین نظام 🔹مسئولین همانند پدران جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی‌مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آراء احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. حکومت‌ها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. 💫برگزیده‌ای از وصیت‌نامه 🕊 شهید حاج قاسم سلیمانی♥️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🥺داعشی ها دختر ساله رو با زنجیر بستن و جلوی چشماش پدرومادرش رو سر بُریدن! قاسم با چنین وحوشی جنگید تا پاشون به ایران نرسه... 🌹همه ما قدردان این ژنرال وطن پرست هستیم. ♥️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🕊️ می‌گفت : 🌹حریم زن با حفظ میشھ . همچنین اگر خانم‌ها حریم رابطه با نامحرم رو حفظ کنند ، خواهیم دید که چقدر آرامش در خانواده‌ها بیشتر میشود . طبق آیه های قرآن و فرمایشات ائمه‌ی معصومین و حضرت‌ زهرا علیه‌السلام : • بهترین زنان کسانـے هستند کھ خود را از نامحرم مستور نگه می‌دارند و تقوا پیشه می‌کنند و نزدیک بهم نمی‌شوند و هیچ مراوده‌ای با هم ندارند و قلب خود را بیمار و گرفتار هوس نمی‌کنند و تنها درحد ضرورت و اختصار آن هم خیلی کم کھ اصلا به چشم نمی‌آید ارتباط می‌گیرند. تا به آن سعادت جاودانه کھ در دنیا و آخرت از آن نام بردند؛ برسند🌱' 🕊️ ♥️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
♥️ : بگذارید بعد از مرگم بدانند، همانطور که اساتید بزرگمان می‌گفتند نوکر محال است صاحبش را نبیند من نیز صاحبم را، محبوبم را دیدار کردم. اما افسوس که تا این لحظه که این وصیت را می‌نویسم، دیدار مجدد او نصیبم نگشت. بدانید که امام زمانمان حی و حاضر است و او پشتیبان همه شیعیان می‌باشد. از یاد او غافل نگردید. 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
( از_خاطرات_شهید ) 🌷شهید محمود رضا بیضایی قبل از ازدواجش همیشه دوست داشت که در آینده دختری داشته باشه و اسمشو بذاره بعد ازدواجش هم خدا بهش دختری داد و اسمشو کوثر گذاشت. شب یکی از عملیات ها بهش گفتند که امکان هست نمیخوای صدای کوثر کوچولوت رو بشنوی؟؟؟ گفت: .... 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰دردفترچه‌خاطراتش‌آخرین جملات‌راچنین‌نوشته‌است: ان‌شاءالله‌شهادتم صدق‌گفتارم‌راگواهی‌می‌دهد شک‌نکنیدومطمئن‌باشید راه‌ولایت‌همان‌راه‌ ..💚 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
|🦋🕊| . شب‌آخرے‌ڪہ‌آقا‌مهدے‌پیش‌ما‌بود . و‌روز‌بعدش‌بہ‌سوریہ‌رفت، . ابوالفضل‌را‌روےپایش‌گذاشت‌تا‌بخواباند. . تا‌صبح‌این‌بچہ‌روےپاےبابایش‌بود . و‌غر‌مےزد‌و‌گریہ‌مےڪرد. . مهدےبا‌یڪ‌حوصلہ‌خاصے . ناز‌این‌بچہ‌را‌مےڪشیدو‌تا‌صبح . او‌را‌روےپایش‌نگہ‌داشت‌و‌گریہ‌ڪرد. . گفت‌این‌بارڪہ‌بہ‌سوریہ‌بروم‌ . معلوم‌نیست‌برگشتےدرڪار‌باشد.  . فیلم‌خنده‌هاےپسرمان‌را . برایش‌فرستادم‌و‌گفت . دیگر‌نمےخواهم‌بہ‌صداےخنده‌اش . گوش‌بدهم‌مبادا‌دلم‌بلرزد. . دلش‌قرص‌ماند‌و‌تا‌آخرش‌هم . مردانہ‌ایستاد :) 🕊️ 💌 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 ماجرای روحی که به جسم شهید مدافع حرم برگشت و دوباره شهید شد 🔹️ محمدجواد قربانی در اولین روز فروردین سال 1362 متولد شد. مادر یا امام رضایی زیر لب گفت و به نوزادش شیر می‌داد. ◇ سال قبل در مشهد ،امام رضا(ع) را به جوانش قسم داده بود که پسری به آنها عطا کند و به همان خاطر بود که نوزاد را محمدجواد گذاشتند. ◇ محمدجواد خیلی زودتر از سن شرعی تکلیفات دینی را انجام داد و به نماز ایستادنش اشک شوق در چشمان مادر می‌آورد. ◇ محمدجواد هم‌زمان که فرزند صالحی برای خانواده بود، درس هایش را خواند و بزرگ شد و ازدواج کرد و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت. ◇ محمد جواد درباره مجروح شدن خود می گوید: در لحظه‌ای که صدای انفجار براثر اصابت موشک یا خمپاره دشمن بر گوشم طنین‌افکن شد ناگهان به مدت 20 ثانیه خود را در آسمان مشاهده کردم و از بالا به بدن خود نگاه کردم و فهمیدم به شهادت رسیده‌ام که ناگهان به یاد همسر و فرزندانم افتادم. به‌محض خطور این فکر در من به ناگاه از آسمان در کنار پیکر خود نزول کردم و دوباره درون پیکرم وارد شدم و دوستانم را صدا زدم. ◇ همسر شهید می گوید : خیلی زود او را به بیمارستان حلب و پس‌ از آن به تهران منتقل می‌کنند. دردهای جسمانی محمدجواد را اذیت می‌کند اما جز ذکر "یا زینب" و "یا رقیه" چیزی نمی‌گوید. او را مرخص کردند و ادامه درمان به خانه آوردیم. ◇ دخترم زینب و خانواده محمد جواد را سیر دیدند و او فقط آرزوی شهادت میکرد که بعد از چند روز حال محمدجواد بد شد و آسمانی شد. 🕊️ قربانی در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۹۴ شهید شد. •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
حجابت را، حجابت را حفظ کن. تن پوش و لباست را حفظ کن. خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند، نگذار به اسم آزادی زن، با تو و دیگر خواهرانم همانند شیئ رفتار کنند. این فریاد از اعماق قلبم است. 🦋 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 سردار شهیدی از جیرفت: با اتحاد دشمن را نابود خواهید کرد/خودسازی کنید 🔹️ خانواده ، تهیدست اما متدین بودند. ◇ او در نوجوانی در جیرفت به رساله امام دست یافت و سراپای وجودش از محبت صاحب این رساله می سوخت. 🔹️ وقتی جنگ شروع شد ،پای مهدی به جبهه ها باز شد. ماند و جنگید مجروح شد اما از پا نیفتاد 🔹️ قاسم درباره نقش حیاتی و ابتکار عمل شهید طیاری در دور زدن دشمن می گوید: وقتی شهید طیاری پشت بی سیم صحبت می کرد هیچکس تصور نمی کرد این صحبت ها ازدل دشمن باشد. ابتکار عمل شهید طیاری در واقعاً مهم و کارساز بود. ◇ درعملیات بیت المقدس هفت ، فرمانده گردان دلاور چهارصدو نوزده لشگرسرافراز ۴۱ ثارالله کرمان بود. 🕊 سرتیپ شهید مهدی طیاری که بارها مجروح شده در ۲۳ خرداد ۱۳۶۷ درمنطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید و در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) جیرفت به خاک سپرده شد. 🔹️فرازی از وصیتنامه شهید: من می خواهم به تمام این کسانی که کارهای دیگر را بر نماز مقدم می دارند هشدار بدهم که بالاخره یک روز باید جواب بدهی، یک روز باید تاوان بدهی, آن وقت گناهت سنگین تر ومشکل تر خواهد بود.پس چرا زودتر توبه نمی کنی . ◇ ازنظر اعتقادی خودسازی کنید .، روزه بگیرید، امام راتنها نگذارید واو را دعا کنید.یاور امام باشید. ◇ سنگرتان راخالی نگذارید ،اتحاد داشته باشید، با اتحاد دشمن اسلام را نابود خواهید کرد. •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌹سال 92 حاج قاسم برای بچه‌های رزمنده‌ی لشکر ثارالله، اردو برگزار کرد. اون‌جا حاجی کنار محمد ایستاد و گفت: یکی بیاد از ما عکس دو نفره بگیره، آخرش حاج محمد شهید می‌شه و من یه عکس باهاش ندارم. گفتم: محمد! چرا توی این عکس این‌قدر خوشحالی؟ گفت: تا حالا حاجی به هر کی گفته شهید می‌شی، طرف شهید شده، این خوشحالی نداره؟! ✨راوی: همسر 🕊 مدافع حرم . •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰۱۹دی سالروزشهادت فرمانده دلاورجبهه های نبرددفاع مقدس،ویاران باوفایش 🕊️شهید احمد یار صادق و راستین سرداران شهید، ، ، ، ، و... بود و تمام وجود خود را وقف حضور در جبهه‌های نبرد کرده بود و بی‌شک یکی از برجسته‌ترین و مقتدرترین فرماندهان دفاع مقدس محسوب می‌شود . وی در بیشتر عملیات‌ها و نبردهای مهم برای بیرون ‌راندن دشمن از خاک پاک میهن حضوری فعال و تأثیرگذار داشت و کم‌تر عملیاتی را می‌توان نام برد که نام حاج احمد در حماسه‌ آن ثبت نشده باشد. این عزیز سفرکرده یکی از تاکتیکی‌ترین و خلاق‌ترین فرماندهان سپاه بود به صورتی که برنامه‌ریزان عملیات‌های مختلف با اتکای به هوش و توان اجرایی او، سخت‌ترین و پیچیده‌ترین طرح‌ها را برای نبرد با دشمن ارائه داده و بن‌بست‌ها را رفع می‌ساختند. به صورتی که نقش مؤثر و فرماندهی ایشان و هم‌رزمان شهیدش در عملیات‌های «بیت‌المقدس ۱، فتح‌المبین ۲، رمضان ۳، والفجر ۸، کربلای ۵ و ...» بارها طعم تلخ شکست را بر کام صدام و لشکریانش ریخت. حاج احمد در طول جنگ هشت ساله بارها تا مرز شهادت پیش رفت و ۴۵ درصد جانبازی ایشان ره‌آورد دوران خون و حماسه است. ✨یادشون گرامی باذکر 🌹 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📊 | قهرمان صدق و اخلاص 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🕊️ سلیمانی را مظهر «ارزش‌های فرهنگی، معنوی و انقلابی ملّت ایران» دانسته و «اخلاص» و «صداقت» را اصلی‌ترین مولفه‌های مکتب شهید سلیمانی معرفی می‌کنند. در این اطلاع‌نگاشت خصوصیات این شهید والامقام براساس بیانات رهبر انقلاب مرور می‌شود. 📥 نسخه قابل چاپ 👇 https://khl.ink/f/51699 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🕊️امروز سالگرد شهادت غواص یوسف قربانیه. همون عزیزی که وقتی ازش می‌پرسن، غواص یعنی چی، می‌گه یعنی مرغابی امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف).⚘ 🌹برای شادی روح این شهید غریبمون که از بی‌کسی برای آب نامه می‌نوشت، صلواتی ختم کنید. •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💠 آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام. گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه ات بکنند. گفت: نه پدرجان! طبق فتوای حضرت آقا تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت... ✨راوی: پدر شهید 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💚: داشٺن‌آ‌رامش‌یعنۍ‌بدانے‌یڪ‌سپر‌داری کھ‌ازجنس‌فاطمہ‌اسٺ😌🖐🏻 تانپوشے‌اش‌نمیفهمۍ‌حرفم‌را... ✨ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌹 عملیات کربلای چهار به دلیل استراتژی خاص خود، با عملیات‌های دیگر متفاوت بود. به همین علت قرار گذاشتیم شبانه چند قایق پارویی، غواصان را تا نزدیکی ساحل غربی اروندرود ببرند. و سپس طبق برنامه، غواصان به طرف سنگرهای عراقی شنا کنند. از سوی، دیگر قایق‌های موتوری که حامل نیروهای عملیاتی بودند، آماده شدند تا به محض شروع درگیری، خود را به آن سوی اروندرود برسانند و نیروهای کمکی را در ساحل غربی پیاده کنند. با آغاز عملیات، عراقی‌ها وحشت‌زده به شدت بر روی نیروهای ایرانی آتش گشودند. موسی در این عملیات، مسئولیت عده‌ای از بچه‌ها را به عهده داشت؛ اما در حین درگیری مجروح شد. یکی از رزمندگان سریع به طرف او رفت و با اصرار سعی کرد او را به عقب برگرداند. ولی موسی از او خواست به یاری سایر مجروحان برود. جوان باز هم اصرار کرد، موسی گفت: «من مسئول این بچه‌ها هستم و تا زمانی که این بچه‌ها می‌جنگند، در خط باقی خواهم ماند.» دیگر کسی سردار شهید موسی اسکندری را ندید.اوعاشقانه به لقاءالله پیوست. 🕊️ موسی اسکندری🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 eitaa.com/ShahidestanBrotoush