چشمان تو دید، هر چه این شهر ندید
شاگرد حسین! دانشآموز شهید!
ای شهد لبِ تو از عسل شیرینتر
برخیر ببین که #قاسم از راه رسید...
#شاهچراغ
#شهدای_امنیت
#زن_عفت_افتخار
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
https://eitaa.com/shahidestann
#شهدای_امنیت
🕊️#اولین شهید مدافع امنیت تهران
بسیجی شهید حسین تقیپور🕊️
۴۳ ساله ، اهل میانه ، ساکن اسلامشهر و عضو گردان ۱۱۵ امام حسین(ع) لشکر۲۷ سپاه محمدرسولاللهﷺ بود.
عشق به شهادت در حسین متبلور بود و دوست داشت به سوریه برود. در این راستا پروندهاش برای رفتن به سوریه تکمیل شده و قرار بود ۱۸ آبان ماه اعزام شود.
اما با ایجاد اغتشاشات در کشور توسط مزدوران آشوبگر، برای امنیت شهر و سرفرازی کشور سینه سپر کرد و در سوم مهرماه ۱۴۰۱ در محله تهرانپارس به دست اغتشاشگران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
از او پسری ۱۷ ساله به یادگار مانده که پیرو راه پدرش است و به حسین افتخار میکند.
#روحش شاد با ذکر صلوات.
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 ماجرای توسل روزانه به آیت الکرسی و عقد اخوت کمیل برای شهادت
🔹️ همسر شهید مصطفی (کمیل) صفری تبار می گوید: کمیل به آیتالکرسی اعتقاد فراوانی داشت و همیشه بر زبانش جاری بود و این عادت ما شد زمانی که با هم بیرون میرفتیم همیشه به من میگفت آیتالکرسی را بخوانیم.
◇ یک روز به شوخی به او گفتم که «جان خیلی عزیز است»
◇ او در پاسخم گفت: «خانم جان! این را بدان که جان برای آدم خیلی عزیز است ولی من دوست ندارم به مرگ طبیعی، تصادف و بیماری از دنیا بروم، مرگ یک بچه شیعه باید با شهادت باشد، حیف که کلی زحمت در این دنیا بکشی ولی به مرگ طبیعی از دنیا بروی»
◇ سرانجام در سحرگاه ۱۳ شهریور سال ۹۰ در کردستان منطقه سردشت در ارتفاعات جاسوسان ، بچههای یگان صابرین با گروهک منافق پژاک درگیر میشوند.
◇ همرزم و دوست کمیل، شهید محرابی پناه تیرمیخورد. وقتی کمیل برای کمک و عقب کشیدن دوستش میرود، خمپارهای در کنار این دو اصابت میکند و هردوی آنها آسمانی میشوند.
◇ این دو شهید با هم عقد اخوت بسته بودند که در صورت شهادت یکی از آنها دیگری را شفاعت کند که هر دو شهید شدند و شفیع هم.
🌹#شهدای_امنیت
🕊️#شهید_کمیل_صفری_تبار🕊️
🕊️#شهید_محرابی_پناه🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📸#فدائیان مرز و امنیت در اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
#امنیت کشور است مدیون شما
#آرامش لحظههاست ممنون شما
این سبزی پرچم است یا #رخت شما؟
این سرخی پرچم است یا #خون شما؟
🏷 #شهدای_امنیت
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
لالا کن دختر زیبای شبنم،
لالا کن روی زانوی شقایق
بخواب تا رنگ بی مهری نبینی،
تو بیداریه که تلخه حقایق
تو مثل التماس من میمونی
که یک شب روی شونه هاش چکیدم
سرم گرم نوازش های اون بود
که خوابم برد و کوچش رو ندیدم…
🌷نازدانه نه ماهه #شهید_بویان که امروز حین
دستگیری سارق مسلح به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
😔#مظلوم_مقتدر
🕊#شهدای_امنیت
🕊#شهدای_فراجا
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 #سند_خانه_ای_در_بهشت_به_نام_نادر
🔷️ مادر شهید نادر عنایتی در روایتی می گوید: یک روز صبح که از خواب بیدار شد خیلی خوشحال بود دستهایش را به هم می زد و میخندید.
◇ ما همگی نشسته بودیم و در حال صرف صبحانه بودیم او سر سفره آمد و گفت: «مادر من دیشب جایم را دیدم، در خواب یک باغ خیلی بزرگی بود که پر از گل و بوته و درخت های میوه بودند یک ساختمانی وسط باغ بود که یک نفر به من گفت این باغ از آن توست
◇ من خوشحال شدم و خواستم به سمت ساختمان بروم که داخل آن را ببینم که آن آقا به من گفت: حالا نه، بین بیست تا بیست و یک سالگی این ساختمان را به شما می دهم».
◇ خلاصه نادر با پسر خواهرم به جبهه رفتند سه ماه قبل از شهادتش خواب دیدم یک آقایی زنگ خانه مان را زد من دم درب خانه رفتم و با او سلام و علیک کردم و گفت :من سند خانه ی نادر را آورده ام من تعجب کردم و گفتم نادر که خانه ندارد سند برای چه می خواهد؟
◇ آن آقا حرفی نزد و رفت و به در خانه ی همسایه رفت و یک سند هم به زن همسایه داد بعد به من گفت: به نادر بگو یک دانشجو سند خونت را برایت آورد.
◇ پس از مدتی هم نادر و پسر همسایه به شهادت رسیدند. شبی که نادر شهید شد دقیقاً سه ماه و پانزده روز از بیست سالگی اش گذشته بود.
🕊#شهید_نادر_عنایتی
🕊#شهدای_امنیت
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💠 ادب یکی از خصوصیات بارز این شهید عزیز است. پدرش می گوید:
«من چهار پسر داشتم که در میان آنها احمدرضا از همه مظلوم تر بود. از بچگی هم تمام انرژی بچگی اش در راه مراسمات مذهبی و بسیج صرف می شد. من و احمدرضا با هم حریمی داشتیم. برای همین اگر می خواستم موضوعی را به او تذکر بدهم به مادرش می گفتم به او اطلاع بدهد. اما گاهی هم که خودم با او صحبت می کردم سرش را بالا نمی آورد و در چشمان من نگاه نمی کرد.»
💠احمدرضا هر وقت که برای دیدن خانواده به لارستان می آمد، دستش برای نوجوانان آنجا نیز پر بود. او علاقه خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت و سعی می کرد کتاب زندگی نامه و عکس های این شهید را تهیه و بین بچه ها پخش کند. او دوست داشت علاوه بر کارهای عمرانی در بخش فرهنگی نیز کارهای جهادی انجام دهد.
🕊#شهیداحمدرضا(هادی)عرفانی نیا
🕊#شهدای_امنیت
🕊#شهداے_فارس
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush