❗❣#خواستگاری❗❣
قبل خواستگاری خواهرش سفارش کرده بود که در مورد روحیه شهادت طلبانه اش با من صحبت کند. وقتی قرار شد با هم صحبت کنیم، پرسیدم چقدر اهل انجام مستحبات هستید؟ گفت مستحبات را باید آنقدر به جا بیاوریم که به واجبات لطمه نزند. حین صحبت کردن سرش پایین بود و هر از گاهی سرش را بالا می آورد، همین طور که حرف می زد، احساس کردم چقدر چهره اش شبیه رزمنده هاست و حرف هایش شبیه شهدا. یک بار صحبت هایمان کمی طولانی شد. همین که صدای اذان را شنید، حرفش را تمام کرد تا به نماز جماعت برسد. این مقید بودن عبدالرضا خیلی به دلم نشست.
🕊️#شهید_عبدالرضا_مجیری🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰#نمازشبدربیمارستان
+ زمسٺان ساݪ 1388 بود ؛ شہید مجیرے بخاطر انجام یڪ عمݪ جراحے، یڪ ساعٺے را در اتاق عمݪ بے هوش بود.
_ چند ساعٺے بیشٺر نبود ڪہ او را به بخش منٺقݪ ڪرده بودیم؛من آن شب در بیمارسٺان همراه او بودم.
+ یڪ ساعٺے مانده بود به اذان صبح ڪة مرا بیدار ڪرد و گفٺ:ڪمڪم ڪن من وضو بگیرم!!!
من تعجب زده که هنوز اذان صبح نشده، رفتم سنگ تیمم را بیاورم؛
_ اما شہید مجیرے ڪہ قسمٺے از صورٺش پانسمان شده بود ، اسرار بر این داشٺ ڪہ باید وضوے جبیره اے گرفٺہ شود،نہ ٺیمم!!!
+ خلاصہ آن شب هم ، روے ٺخٺ بیمارستان ،حاج عبداݪرضا از نماز شب و مناجاٺ با خداوند دسٺ بر نداشٺ.
«خاطره نقل ازحجت اݪاسلامرضاییان
باجناق شہید عبدالرضا مجیرے»
🕊#شهید_عبدالرضا_مجیری🕊
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush