📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۷)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي حسین جهانشاهی- همکار شهید
دوست داشتم در راهپیمایی اربعین ۱۳۹۵ شرکت کنم. چند ماهی از شهادت عباس میگذشت. من هرچه تلاش کردم موفق نشدم که مقدمات سفر را فراهم کنم. شرایط کاریام طوری بود که جور شدن سفر تقریبا محال بود. یکشب با دل شکسته و نااميد خوابيدم. در خواب عباس را با چهرهای خندان دیدم. گفتم سفارش ما را به حضرت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) بکن.
صبح که از خواب بیدار شدم احساس کردم که آرامش و امید در وجودم موج میزند. به محل کارم رفتم و دیدم که همکاران مشغول خواندن زیارت عاشورا هستند. سریع وضو گرفتم و در مراسم شرکت کردم. لحظات پایانی زیارت عاشورا بود. سر به سجده گذاشتم و نجوا کردم:«اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لك علی مصابهم...»
سرم را که از سجده برداشتم، خبر دادند که نیروی انسانی سپاه با شما کار دارند. سریع تماس گرفتم. سفارش عباس به حضرت سیدالشهداء(علیهالسلام) جواب داده بود. گفتند میتوانم به کربلا بروم... گفتم الان یکی دو روز بیشتر فرصت باقی نمانده، من چطور گذرنامه بگیرم؟
هرطور بود سریع خودم را به محل صدور گذرنامه رساندم. مراحل کار به سرعت پیش رفت. کمک عباس را در تمام مراحل احساس میکردم.
و آن سال زائر اربعین شدم...
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۸)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي مرتضی صفوی- همکار شهید
سال 1396 بود. در يكي از صفحات اینستاگرام، موضوعی تحت عنوان «دوست شهید من» مطرح شد كه خیلی مورد توجه کاربران قرار گرفت. یک روز در فضاي مجازي دیدم فردی عکسی از شهید عباس دانشگر را در صفحه خودش گذاشته و پایینش نوشته:«دوست شهید من»
عباس همکارم بود. دلم طاقت نداد. به او پیام دادم شما این شهید را از کجا میشناسید؟ نوشت: وقتی عکس لبخند او را دیدم مهرش به دلم نشست. در زندگی یک مشکلی داشتم متوسل به این شهید شدم و حاجت گرفتم.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۶)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 استاد رائفیپور- استاد محترم دانشگاه ها
سال ۱۳۹۳ در دانشگاه امام حسین(علیهالسلام) با موضوع شاخصه های انقلابی گری سخنرانی داشتم. قبل از سخنرانی حدود يك ساعتی با سه نفر از دانشجویان که زحمت و مسئوليت برنامه به عهده آنان بود، در مورد مسائل کشور و مشکلات جبهه انقلاب صحبتی صمیمانه داشتم. یکی از آن سه نفر عباس دانشگر بود. چهرۀ عباس را خوب بخاطر دارم. از صحبت هایش مشخص بود بصورت منسجم و با دقت سخنرانی هایم را گوش می کند.
بعد از شهادتش به زادگاهش رفتم. پدرش سررسید سال ۱۳۹۴ شهید را به من داد وقتی برنامه عبادی اش را دیدم بر خود لرزیدم. مداومت بر نماز شب(حداقل سه رکعت نماز شفع و وتر)، خواندن هرروز حداقل یک صفحه قرآن با تفسیر، مناجات حضرت امیرالمومنین(علیهالسلام) و زیارت حضرت زهرا(سلام الله علیها)، ذکر روز چند مرتبه...
ما حرف زدیم و او عمل کرد. در دلم گفتم خداوند متعال به درجاتش بیفزاید و او را با اولیاءش محشور فرماید.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۵)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي حسین عسگری-همکار شهید
ايام اربعین سال ۱۳۹۳ بود. بعد از برگشت از عراق، عباس بخاطر تغییر آب و هوا، یک ماهی مریض شد. در خوابگاه با هم بودیم. برای مداوای او چند داروی گیاهی تهيه کردم. قدری بهتر شد. مرتب جوياي حالش بودم و مراقبش بودم تا زودتر خوب شود. در همین ايام، يك روز ناگهان خم شد و دستم را بوسید. به او گفتم این چه کاری بود كردي؟ گفت خوب شدنم به خاطر سفارشها و مراقبت شما بود.
بعد از شهادتش مشکلی برایم پیش آمد. به عباس گفتم کمکم کن. شبی در عالم رویا دیدم در چاله اي افتادهام. هر چه تلاش ميكردم نميتوانستم از آن بیرون بیایم. یک لحظه دیدم عباس کنار چاله ایستاده است.
گفت:«حسین دستت را به من بده»
دستم را گرفت و من را بیرون آورد. بعد از دو سه روز مشکلم حل شد.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۳) 🌟 ادامه ی کتاب : 2⃣بخش دوم: محبت شهيد به اساتيد و همكاران دا
سلام دوستان شهدایی
طاعات و عبادات وعزاداری هاتون هاتون قبول باشه ..🙏
به علت اینکه دیروز پارت نذاشتم امروز ۶پارت گذاشتم🙏