❤...شهیــــدگمنـــام...❤
#شهید_محمدرضا_دهقان 🍃❤️ @shahidgomnam
🍃📚|خاطرات کتاب ابووصال
📝 #امر_به_معروف_خونین
با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محل میرفتند که میبینند که چند نفر ارازل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن به شاطر میخواهند دخل را خالی کنند.
ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود.
کسی جرأت نداشت، کاری کند. #محمدرضا سریع خودش را وارد معرکه کرد تا مانع شود. اما یکی از ارازل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به زمین کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله می کند.
پشت گردنش میشکافد،زخمی به عمق یک بند انگشت.
در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد.
اوموقع فقط چهارده سالش بود که می خواست #امر_به_معروف کند.
📝| نقل شده از #مادر_شهید
#ابووصال
#خاطره_شماره_17
🍃📚| @shahidgomnam
یکی از آخرین شبهای قبل از رفتن به سوریه قرار گذاشتیم و باهم بیرون رفتیم، خیلی اصرار کردم که نرود، ولی آماده رفتن بود. دفاع از حرم را وظیفه خود میدانست و میگفت حالا که در توانش هست، باید برود اگر نرود باید بعدا پاسخگو باشد. میگفت نگران نباشم و برمیگردد. گفتم که تو همه کارهایت را کردهای، از وابستگیهای دنیوی و مادی دل کندی، حتی موتورت را که خیلی دوستش داشتی، به رفیقت بخشیدی، تمام امور دنیوی را گذاشتی کنار و چسبیدی به آخرتی که پیش رویت است. آن وقت میگویی برمیگردم! چه برگشتنی؟! جواب همه آن نالهها و گلایهها فقط خندهای بود که روی لبانش نشست. از همان خندههای همیشگی که آدم را سرحال میآورد. جوری که دیگر نتوانستم ادامه بدهم و چیزی بگویم. انگار آن خندهها آخرین خندهها بود، خداحافظی آخر بود.
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
راوی: دوست شهید
📚#ابووصال
#صلوات #شهدا 🌸🍃
@shahidgomnam
یکی از آخرین شبهای قبل از رفتن به سوریه قرار گذاشتیم و باهم بیرون رفتیم، خیلی اصرار کردم که نرود، ولی آماده رفتن بود. دفاع از حرم را وظیفه خود میدانست و میگفت حالا که در توانش هست، باید برود اگر نرود باید بعدا پاسخگو باشد. میگفت نگران نباشم و برمیگردد. گفتم که تو همه کارهایت را کردهای، از وابستگیهای دنیوی و مادی دل کندی، حتی موتورت را که خیلی دوستش داشتی، به رفیقت بخشیدی، تمام امور دنیوی را گذاشتی کنار و چسبیدی به آخرتی که پیش رویت است. آن وقت میگویی برمیگردم! چه برگشتنی؟! جواب همه آن نالهها و گلایهها فقط خندهای بود که روی لبانش نشست. از همان خندههای همیشگی که آدم را سرحال میآورد. جوری که دیگر نتوانستم ادامه بدهم و چیزی بگویم. انگار آن خندهها آخرین خندهها بود، خداحافظی آخر بود.
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
راوی: دوست شهید
📚#ابووصال
#صلوات #شهدا 🌸🍃
@Shahidgomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️روایت شنیدنی از زبان خانواده شهید صدرزاده!
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#ابووصال
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
-----------------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی👇😅🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
شهیدابومهدۍمهندس!
#رفیقعراقیِما :)
هموطنِارباب...
امشبواسہماایرانۍهادعاکن!
هرچۍباشہ..
ماهاازقدیمیہرفاقتۍباهمداریم!
رفاقتماوشما..
ازرفاقتحاجۍوشما..
شروعشد"🖤
عموجان..ابومهدیمهندس..
عموۍماهستیددیگہ!؟
حاجۍمثلپدرهبرامون..
وشمامثلبرادریدبراشون!
عموجان؛هواۍماروهمداشتہباش”
دلمونپوسیدتووانفساۍ#آخرالزمون 🙃💔😔
#ابووصال
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
-----------------------------------------------------------
🏴ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی👇🖤
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147