❤...شهیــــدگمنـــام...❤
✍| در ایام #فتنه ۸۸ آجری به صورتش برخورد کرد و چندروز دربیمارستان بستری شد رفقاپيگيری كردندو گفتند:
#هادی_دلها
ایام #فتنه ۸۸ بود. با هم رفتیم
مقابل درب #دانشگاه. همون موقع
جسارت به #رهبری زیاد شد‼️
هادی از موتور پیاده شد. دیگه
نتونست طاقت بیاره. چشماش پر
اشك بود. به اعتقاداتش جسارت
شده بود و نتونست تحمل كند.😠
رفت سمت درب اصلی دانشگاه.
من همينطور داد می زدم: هادی
برگرد، تو تنهايی می خوای چيكار
كنی؟ هادی ... هادی ...
يكباره مورد آماج سنگ ها قرار
گرفت.😱 همين كه به درب
دانشگاه نزديك شد يك پاره آجر،
محكم به صورت هادی و زير چشم
او اصابت كرد.✋
از شدت ضربه ای كه به صورتش
خورد، نمی تونست روی پاش
وایسه. 😑هر طور بود در زير
بارانی از #سنگ و #چوب هادی
رو به عقب آوردم.
تمام صورت و لباسش غرق خون
بود. سريع اون رو به #بیمارستان
منتقل کردیم. چند روزی بستری
بود.
شدت این ضربه باعث شد که گونه
او شکافته شد و تا زمان #شهادت،
وقتی هادی لبخند می زد، جای این
زخم بر صورت او قابل مشاهده
بود.😔
#طلبه_شهـید
#محمدهادےذوالفقاری🌸🍃
🌷🌷
@shahidgomnam
🔰 #هادی_دلها
🌸شعله های #فتنه سال ۸۸ زبانه کشیده بود.
🌼هادی به همراه #همسفر_شهدا_سيد_علیرضا_مصطفوی جلوی #دانشگاه رفتند. جمعيت شان كم نبود.
🌺در جلوی #دانشگاه پارچه سياهی بود و تصاوير كشته های خيالی فتنه گران روي آن نصب شده بود.
🍀هادي و سيد از موتور پياده شدند. جرات مي خواست كسي به طرف آنها برود. اما آنها حركت كردند و خودشان را به مقابل تصاوير رساندند.
يكباره تمام عكس ها را كنده و پارچه سياه را نيز برداشتند.
🔴👈قبل از اينكه جمعيت فتنه گر بخواهد كاری بكند، سريع از مقابل آنها دور شدند. آن شب #بی_بی_سی اين صحنه را نشان داد.
🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری