eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
87 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸رمـــان ... 🍃🌸 قسمت حنانہ رفت بہ سمتش و ڪمڪ ڪرد. سرش رو برگردوند سمت مادرم و زل زد بہ دست هاش! با صداے خواب آلود و خش دار گفت: _سلام خوش اومدید!😊 سرش رو برگردوند سمت حنانه: _چرا بیدارم نڪردے؟ حنانہ خواست جواب بدہ ڪہ مادرم زودتر گفت: _سلام ما گفتیم بیدارتون نڪنن، حالتون خوبہ؟😊 سهیلے همونطور ڪہ موهاش رو با دست مرتب میڪرد گفت: _ممنون شڪر خدا! حنانہ بہ من نگاہ ڪرد و گفت: _راستے تو چرا با بچہ هاے دانشگاہ نیومدے؟😉 سهیلے جدے نگاهش ڪرد و گفت: _حنانہ خانم ڪنجڪاوے نڪن! در عین جدے بودن مودب بود،نگفت فضولے نڪن! لبخندے زدم و گفتم: _اتفاقا قرار بود بیام اما یہ ڪارے پیش اومد نشد،بابت تاخیر شرمندہ! خندیدم و ادامہ دادم: _در عوض خانوادگے اومدیم!😄 سهیلے لبخند ملایمے زد و گفت: _عذرمیخوام حنانہ ست دیگہ، زود میجوشہ قانون فیزیڪو بهم زدہ!🙂 خندہ م گرفت، حنانہ بدون اینڪہ دلخور بشہ چادرش رو ڪمے ڪشید جلو و گفت: _آق داداش خوبہ خودت ناراحت بودیا!😉 سهیلے با چشم هاے گرد شدہ😳😬 نگاهش ڪرد و لب هاش رو محڪم روے هم فشار داد! حنانہ بدون توجہ ادامہ داد: _اون روز ڪہ بچہ هاے دانشگاہ اومدن سراغتو گرفتم امیرحسین با دلخورے گفت نمیدونم چرا نیومدہ!آقا رو با یہ من عسل هم نمیشد خورد!😉😊 صورت سهیلے سرخ شد شرمگین گفت: _حالم خوب نبود،حنانہ ست دیگہ میبرہ و میدوزہ! سرفہ اے ڪردم و با ناراحتے گفتم:😔 _حق داشتید خب،در قبال ڪارهاتون وظیفہ م بودہ! از روے تخت بلند شدم و چادرم رو مرتب ڪردم! _خدا سلامتے بدہ استاد! همونطور ڪہ بہ سمت در میرفتم رو بہ مادرم گفتم: _مامان تا من با حنانہ حرف میزنم شما هم ڪارتو بگو!😒 حنانہ نگاهے بهمون انداخت و دنبالم اومد!سهیلے مستقیم نگاهم ڪرد، براے اولین بار، ☝️سرش رو تڪون داد و چیزے نگفت! از اتاق خارج شدم زیر لب گفتم: _پر توقع!😕 لابد میخواست بخاطرہ ڪمڪش همیشہ جلوش خم و راست بشم! 🌺🍃ادامه دارد.... 🌸✍نویسنده:لیلے سلطانے🌸 @shahidgomnam