eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
86 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸 راوی_دوست_شهید 💜 داشت توی محوطه پادگان قدم میزد و هر از گاهی آشغالهای افتاده روی زمین رو جمع می کردکه یه دفعه وایساد. مثل اینکه چیزی پیدا کرده بود. 👌 رفتم نزدیکتر دیدم یه حلب خرماست که روش رو خاک و سنگ گرفته بنظر میومد یکمی ازش خورده بودند و انداخته بودنش اونجا. عصبانیت آقا مهدی رو اولین بار بود که میدیدم. 😳 با همون حالت غضب گفت: بگردید ببینید کی اینو اینجا انداخته؟یه چاقو هم بهم بدید. چاقو رو دادیم و نشست روی اون رو ذره ذره برداشت. 💜 گفتم: آقا مهدی این حلبی حتماً خیلی وقته که اینجاست نمیشه خوردش. یه نگاه عاقل اندر سفیه به من کرد و گفت: میدونی پول این از کجا اومده؟ میدونی پول چند نفر جمع شده تا شده یه حلب خرما؟ 😠 میدونی اینو با پول اون پیرزنی خریدند که اگر ۲۰ تومن به جبهه کمک کنه مجبوره شب رو با شکم گرسنه زمین بگذاره؟! شما نخورش خودم میبرم تا تهش رو میخورم. ✊ ------------------------------------- 🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهیــــــــد میشــــــــــی😄👇 🇮🇷 @shahidgomnam
گام برداشتن در جاده عشق هزینه میخواهد ... هزینه هایی که انسان را عاشق و بعد شهید میکند ... ❤️ 🌸🍃 @shaidgomnam
🔴 🌷یاد ** بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت: *مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !!* 🌷یاد ** بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت: *وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند.* 🌷یاد ** بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که: *دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله، شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!* 🌷یاد ** بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش *ریگ توی دهانش گذاشت* که کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🌷یاد ** بخیر که انبار دار به مسئولش گفت: *میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!* 💐آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که *بدون چشم داشت و تلافی* کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم *فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم !!* برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن، داوطلب زیاد بود. قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو !! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه ... همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون ... جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار تو دل همه غوغائی شد ...!! بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان ... همه رفتند الا همون پیرمرد ... گفتند چرا نمیای ؟؟ گفت: نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش آخه مادرش منتظره ... *🔴درود بر شهامت و غیرت آنان !!* 🍃شادی روحشان صلوات.... 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @shahidgomnam @shahidgomnam @shahidgomnam
بالاخره رسیدیم. آنقدر پیکرها از عملیات قبلی مانده بود که بچه ها مجبور شدند از روی جنازه شهدا رد شوند.😢 پیکر حمید هم آنجا افتاده بود!🌷 آنقدر گفتیم:آقا مهدی،آقا مهدی جسد حمید رو بر نمی‌دارید. آخه حمید برادرش بود و اونم فرمانده ما.😕 آنقدر اصرار کردیم که... فرمانده از پشت بی سیم بهش گفت: _مهدی. چرا جنازه حمید را بر نمی گردونی؟🤔 بعد آقا مهدی رو به ما کرد و گفت: آخه. همه این هایی که اینجا اند، حمید باکری اند.😭کدومشون رو برگردونم؟😢 🌷 @shahidgomnam
🌸🍃 خانه مان کوچک بود گاهي صدايمان مي‌رفت طبقه پايين. يک روز همسايه پاييني به من گفت: به خدا اين قدر دلم مي‌خواد يه روز که آقا مهدي مياد خونه لاي در خونه‌تون باز باشه، من ببينم شما دو تا زن و شوهر به هم ديگه چي مي‌گيد، که اين قدر مي‌خنديد؟ 📙يادگاران، كتاب 🌹 🆔 @shahidgomnam
#شهید_مهدی_باکری" 🌷شهیدی🌷 که شهادتش را از آقا امام رضا(ع) طلب کرد😭✋ @shahidgomnam
به ما گفت : من تندتر می‌روم شما پشت سرم بیایید تعجب کرده بودیم !! سابقه نداشت بیشتر از صد کیلومتر سرعـت بگیرد !! غروب نشده رسیدیم گیلانغرب ... جلو مسجدی ایستاد ؛ ماهم پشت سرش نمــاز ڪہ خواندیم ، سریع آمدیـم بیـرون ... داشتیم تنـد تنـد پوتین‌هایمان را می‌بستیم ڪہ زود راه بیفتیم گفت : ڪجا با این عجله ؟! میخواستیم به نماز جماعت برسیم ڪہ رسیـدیم ... #سردار_عاشورایی_بدر #شهید_مهدی_باکری #نماز_اول_‌وقت @Shahidgomnam
🍃✨🍃 🔴 روزی که #شهید_مهدی_باکری در سیل ارومیه که همزمان دعا و نفرین شد.. 🎆تصویر باز شود👆👆 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidgomnam
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
🍃✨🍃 🔴 روزی که #شهید_مهدی_باکری در سیل ارومیه که همزمان دعا و نفرین شد.. 🎆تصویر باز شود👆👆 ____✨🌹✨
🌷﷽🌷 🍀 حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🔴 روزی که شهید باکری در سیل ارومیه همزمان دعا و نفرین شد 🔹 ، ۹ ماه شهردار ارومیه بود. 🔹روزی باران شدیدی در شهر باریده بود و جوی‌ها را لبریز از آب کرده بود. وقتی شهید باکری این وضعیت را دید، تلفن را برداشت و گروه‌های امدادی را خبر کرد. گروه‌های امداد به سمت محلات مستضعف‌نشین گرفتار سیل راه افتادند. 🔹حجم آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد و مردم سراسیمه از خانه‌هایشان بیرون می‌آمدند. شهید باکری متوجه خانه‌ای شد که آب آن را فراگرفته بود. در حیاط خانه پیرزنی فریاد می‌کشید و کمک می‌خواست. مهدی باکری در را هل داد و باز کرد. آب تا بالای زانو رسیده بود. از پیرزن پرسید که آیا کسی زیر آوار مانده یا نه. پیرزن بر سر و صورت‌زنان گفت که وسایل خانه‌ و کل زندگی‌اش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است. گویا جهیزیه دخترش که با سختی آن را جمع کرده بود در زیرزمین جامانده و خیس شده بود. مهدی به کمک دوستانش جلوی در، سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید. 🔹شهید باکری به کوچه دوید و وانت آتش‌نشانی را پیدا کرد و به خانه پیرزن آورد. چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد. پمپ کار می‌کرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم می‌شد. مهدی غرق گل و لای شده بود. پس از دقایقی پمپ همه آب زیرزمین را خالی کرد. 🔹پیرزن که حالش بهتر شده بود شروع کرد به دعا کردن مهدی باکری. گفت: خدا خیرت بدهد پسرم. آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد. 🔹تا لحظه‌ای که شهید باکری وسایل را جمع کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن مهدی و نفرین شهردار ارومیه بود! 🌹🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidgomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ خدایا مرا پاک بپذیر مهدی باکری از شناسایی اومد. سه چهار روزی میشد تو خاک دشمن بود. اومد افتاد تو سنگر... لب ها خشک،ضعیف،پر از گرد و خاک یه کمپوت براش وا کردم گذاشتم جلوش... گفت: امروز سهمیه بچه ها کمپوت بوده یا نه؟ صدامو براش بردم بالا،مگه اونا ۳ ۴ روز تو خاک دشمن بودن؟ گفت رحیم شلوغش نکن امروز سهمیه بچه ها کمپوت بوده یا نه گفتم نه نبوده گفت : اینو بردار یه پارچ آب بیار ؛ 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ ----------------------------------------------------- 🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
📎خاطرات شهدا✨ وقتی بهم گفت : ازت راضی نیستم ؛ انگار دنیا روی سرم خراب شده بود. پرسیدم : واسه چی؟! گفت : چرا مواظب بیت المال نیستی ؟ میدونی اینا رو کی فرستاده ؟! می دونی اینا همشون بیت المال مسلموناست؟! همش امانته ! گفتم : حاجی میگی چی شده یا نه ؟! دستش را باز کرد چهار حبه قند خاکی داخل دستش بود. دم در چادر تدارکات پیدا کرده بود. 🌷 🌷 ----------------------------------------------------- 🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
°•|🍃🌸 🔴 #عاقبت_بخیری ◽️این مرد الهی، #شهید_مهدی_باکـری است و دیگری سیدمهدی پوری حسینی، رییـــــس ســـــازمان خصوصی‌سازی که بازداشت شد ◽️سیدمهدی حسینـــــی روزگاری بعــد عملیات بدر در پاسگاه زید با بسیجی‌ها بحـــث می‌کرد که باید بگردند و از روی زمین فشنگ‌های ســــالم را پیدا کنند و برگردانند به بیت المال.. ◽️حالا شده دکتـــــر #پوری_حسینی، کسی که میلیـــــاردها تومــان از همین بیت‌المال را به باد فنا داده؛ دنیا عجب بالا پایینی دارد! 🔻ابتـــــلاء و امتحــــان قاعده و سنت همیشگی خــــداوند است و فقط مردان الهی‌اند که از این آزمون‌ها سربلند خارج می‌شوند. ✨اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً✨ #شهید_مهــــدی_باکـــــری🕊🌹 -------------------------------------------------- 🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
•🕊❤• دیـر بـہ دیـر مے آمـد. اما تا پایـش را مے گذاشـت توے خـانـہ🏡 بگـــو بخنده مان شروع میشـد 😍 خـانــہ مان کوچک بود ; گاهے صدایـمــان می رفت طبقه پایین. یڪ روز همسایـہ پایینے بهم گفت : بخــدا اینقــدر دلــم میخواد یہ روز کـہ آقا مهدے میاد خونـہ لاے در خونتون باز باشــہ😕 من ببینم شما دوتـا زن وشوهر بـہ هم دیگـہ چے میگید ,کـہ اینقدر مے خندید؟😄😍 ----------------------------------------------------- 🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
•🕊❤• دیـر بـہ دیـر مے آمـد. اما تا پایـش را مے گذاشـت توے خـانـہ🏡 بگـــو بخنده مان شروع میشـد 😍 خـانــہ مان کوچک بود ; گاهے صدایـمــان می رفت طبقه پایین. یڪ روز همسایـہ پایینے بهم گفت : بخــدا اینقــدر دلــم میخواد یہ روز کـہ آقا مهدے میاد خونـہ لاے در خونتون باز باشــہ😕 من ببینم شما دوتـا زن وشوهر بـہ هم دیگـہ چے میگید ,کـہ اینقدر مے خندید؟😄😍 -------------------------------------------------- 🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی👇🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
°•|🌿🌹 | 🔴 بخشنـــــامه شهیــد باکـــــری، برای فرماندهان جنگ... 👈 تصویر باز شود ⇧⇧ 🔺سردار بی‌نشان ------------------------------------------------- ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌🇮🇷ڪلیڪ ڪنی ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ شهـید‌میشی😅👇🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
مهدی از کشتن نفرت داشت. هدف او پیروزی بر صدام و سران حزب بعث بود نه بر سربازان و مردمانش. از کشته شدن کسی خوشحال نمی‌شد. از آن طرف اگر یک عراقی برای بچه ها ایجاد خطر می کرد هر طوری بود او را می زد تا آسیبی به بچه ها نرساند. طوری طراحی می‌کرد و نقشه می‌کشید که دشمن در محاصره بیفتد و مجبور به تسلیم شود. می‌گفت: تا دیدین تسلیم شدن، دیگه شلیک نکنید. دیدن کشته های عراقی ناراحتش می‌کرد طوری که روی جنازه های آن ها پا نمی‌گذاشت. گاها می‌آمد که مجبور بودیم از داخل کانال که پر از جنازه های دشمن بود عبور کنیم. آقا مهدی آرام می‌آمد و به هیچ عنوان روی این جنازه ها پا نمی‌گذاشت و می‌گفت: هر کدوم از اینها عزیز یه خانواده هستند. خدا میدونه زن و بچه هاشون و پدر و مادرشون الان در چه حالی هستن و چه حالی میشن وقتی بفهمن ما داریم از روی جنازه عزیزانشون رد می شیم و پا روی اونا می‌ذاریم. 🥀⃟•✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است