بخواب آرام
هوا اینجا
پُراز تشویش و ابهام است
آسمان ابرے ست
زمین دلگیر
و دریا هـــم پـر از فریاد و طوفان است ...
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#شبتونشهدایی
📚 #درس_اخلاق
♦️آیت الله جوادی آملی
اگر خواستیم ببینیم آیا با خدا مأنوسیم یا نه، باید ببینیم از خواندن قرآن كه سخن خدا با ماست و از خواندن نماز كه سخن ما با خداست، احساس ملال میكنیم یا احساس نشاط...
📸شهید شاهرخ ضرغام: خدا امام خمینی را فرستاد تا ما را آدم کند
🔹زندگی ما در لجن بود، اما خدا دست ما را گرفت. امام خمینی را فرستاد تا ما را آدم کند. البته بعدا هر چه پول در آوردم به جای آن پولها صدقه دادم.
🔹گذشته من اینقدر خراب بود که روزهای اول، در کمیته برای من مامور گذاشته بودند، فکر میکردند که من نفوذی ساواکیها هستم.
📅 به مناسبت شهادت شهید شاهرخ ضرغام در ۱۷ آذر ۱۳۵۹
🔳 #قاب_ماندگار 4️⃣
چون باد رد شدیم از سیم خاردار
آن سوی معبریم، مهتاب و مین و من
بر گرد بام دوست پرواز میکنیم
عین کبوتریم، مهتاب و مین و من
💠مادر شهید محمد هادی نژاد:
🌷چند روز قبل از رفتن به سوریه ازم خواست که بزارم بره سوریه.
باهاش مخالفت کردم و گفتم تو مال جنگ نیستی و من فقط یک پسر دارم
اگر تو بری دیگر کسی را ندارم....
شب که خوابیدم حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که پسرمو ازم خواست و گفت با رفتنش مخالفت نکنم.
وقتی خبر شهادت محمد را شنیدم اصلا ناراحت نبودم چون حضرت زینب(س) محمد منو انتخاب کرده بود...
🕊۱۷ آذر ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم "محمد هادی نژاد " گرامی باد
#صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم/ قولی که شهید ضرغام
به مردم داد...
🕊سالروز شهادت شهید #شاهرخ_ضرغام گرامی باد.
صلوات
#بر_خود_که_مرید_حیدرم_مینازم
حلالزاده شناسد علی و آلش را
چراکه نور حلالزاده ز نور علیست😍
🌟◄ #ڪـــــلام_شهـــــید
🍁شهـید مصـطفۍصـدرزاده :
✅ #خــــــــــودســـــازی دغـــــدغه
🌟اصـــــلی شـما باشـــد.
🔥آتش حَسَد را جدّی بگیریم🔥
📣📣... #حسادت مقدّمهی انواع گناهان دیگه است:
⛔️ عیبجوئی
⛔️ غیبت
⛔️ تهمت و تحقیر دیگران
⛔️ انواع دعواها و کشمکشها
و....
⛔️ حتّی سوء ظنّ به خدا
⛔️ اعتراض به خدا و نعمتهای خدا
👌 قرآن کریم میفرماید: وقتی که خدا از فضلِ خودش، نعمتی رو به بعضی از بندگانش میده..
بعضیها هستند که حسادت میکنند، و چشم ندارند این صحنه رو ببینند:👇
یَحْسُدُونَ النّٰاسَ عَلیٰ مٰا آتٰاهُمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ. (نساء/۵۴)
👈 نسبت به مردم حسادت میکنند، به خاطر آنچه که خداوند از فضل خودش به آنان بخشیده است.
☝️ یعنی شخصِ حسود، با حسادتش داره میگه چرا خدا به فلانی این نعمت رو داده، ولی به من نداده؟؟!!
☝️ در واقع، شخصِ #حسود، داره به کارِ خدا اعتراض میکنه...
و به عدالتِ خدا ایراد میگیره..
به همین خاطر امام صادق (ع) فرمود:
⚠ "اِنَّ الکُفرَ اَصلُهُ الحَسَد"
👈 "حسادت، مقدمّه کفر است".
📚 اصول کافی
#آتشحسدراجدیبگیریم، #معارفقرآن، #گناهانکبیره، #رذائلاخلاقی، #سبکزندگی، #حسادت، #حسود
⭕️ واسه امام زمانت چی کار کردی؟
🔹 حواسمون باشه، حواستون باشه؛ من و شما مسئولیم؛ به خدا قسم باید جواب بدیم در مورد حق امامِ وقت؛ یعنی اون دنیا جلومونو می گیرن، می گن واسه امام زمانت چی کار کردی؟
-در مورد حق امام زمان
-حق مالیش که تو جیبمونه
-حق زمانی که چقد وقت می ذاریم برای ایشون، برای شناخت ایشون، معرفت ایشون
-حقی که در مورد شیعیان امام داریم
-ناظر بدونیم خدا رو بر خودمون
🔸 شیشه ی رفلکس دیدی؟ خدا می بینه؛ امام زمان می بینه؛ امیدش به من و توئه؛ مگه کل زمین ۷ میلیاردی چندتا شیعه داره؟ میبینه و میگه ای وای، اینم خراب کرد؟! این که قول داده بود؟ سبک زندگیتو درست کن؛ خدا داره می بینه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جای خالی کسانی مثل #شهید_رجایی چقدر حس میشه،
نحوه صحبت کردن این بزرگ مرد رو با مسئولان فعلی مقایسه کنید
خرازی.mp3
173.5K
🍃اگر کار برای خداست ، گفتن برای چه..!؟
🌹شهیدخرازی
🌷یادش با ذکر #صلوات
AUD-20191209-WA0002.mp3
3.07M
🌺🌺 توصیه میکنم حتما گوش بدید
کوتاه اما بسیار مفید
🌸نقش کلمات در تغییر حالات جسمی و روحی ما
⚡️کلمات را درست انتخاب کنیم تا حالاتمان عوض شود.
خییییییییلی قشنگه حتماً بخونید ☺☺
🌹بسیار زیبا و آموزنده👌
🔻پیرمردی در دامنه کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند
یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار سوخت
تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد وبسوی خانه روان شد
و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود
زن همسایه نمک نیاز داشت به خانع آنها رفت و زن نمکدان را به او داد
اما زن همسایه که چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد.
پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراخت و عصبانی
وخانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم
چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت
سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر را ه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد
دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید
پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت
پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی
پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی او می نگرد
پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) برایش گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین را از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی
و حتما بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید
پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود
هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد
هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد .
با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت
همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید
پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت .
حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا تغییر میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست
خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم
پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد
ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم
پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت
همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها نگین را یافت وبه شوهرش مژده داد
شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم
هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد.
پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند
چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد .
نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند
فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد
به خداوند یقین و باور داشته باشید.
🌼مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ
☘و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند.(طلاق آیه3)
🌹حق غنّی است، برو پیش غنی
🌹نزد مخلوق، گدایی بس کن
تولدت مبارڪ برادر آسمانے ام♥️🌸
#۲۰آذر
#سالروز_ولادت
#شهید_رسول_خلیلے🌹
شهید دستغیب - کتاب گناهان کبیره.pdf
9.4M
📖 #کتاب_بخونیم
🔺سالگرد شهادت شهید
#سید_عبدالحسین_دستغیب
بدست منافقین
📚 نسخہ PDF | 📖 ڪتاب :
" گناهان ڪبیره "
🌸 تألیف آیتالله شهید دستغیب
#تلنگر🔻
این روزها باید دوید
لـب خاڪریز ؛
مبادا بشینیم و نگاه ڪنیم !
إنَ اللهَ لا یُغَیِّرُ مابِقومِِـ
حَتّی یُغَیِّروانا بِاَنفُسِهمْ (رعد ۱۱)
همانا خداوند حال قومى را تغییر نمىدهد تا آنڪه آنان حال خود را تغییر دهند ...
#شبیہ_شهدا_رفتار_ڪنیم🔺
ای شهیـدان ...!
مرغ ِدلم به عش❤️ق ِشما پَرڪشیده است
تا آسمــان ِ ڪرب و بلاتان پـریده است
مـن آمـدهام بــرای شمــا نوڪـری ڪنـم
مـن را خـدا برای همیـن آفریـده است
#روزم_به_نامتان
#جانم_فدایتان
#نکات_تربیتی 📄
ماهی یڪبار بچہ های مدرسہ
جبل عامل رو جمع می ڪرد ،
می رفتند و زبالہ های شهر رو
جمع آوری می ڪردند .
میگفت : با این ڪار هم شهر تمیز میشہ
و هم غرور بچہ ها میریزه .
✍ منبع : یادگاران «ڪتاب شهید چمران»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 امام رضا علیهالسلام:
هركس مرا با وجود دوری راه زيارت كند، در روز قيامت در سه مکان به ياری او خواهم آمد
🔹 در آن هنگام كه نامههای اعمال به دست راست-نيكوكاران- و چپ
-زيانكاران- می رسد، هنگام عبور از پل صراط و در هنگام حسابرسی و سنجشِ اعمال.
ای چشمه خورشید بر این ذره بتاب
در دام سیاهیام گرفتار عذاب
امروز اگر به حال زارم نرسی
فردا چه کنم به پای میزان
#روز_امام_رضا علیهالسلام