💔
جای عکس تو
اول کتاب های درسی است
با دیدن عکست
من هم #انقلابی شدم
#دهه_فجر
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
عزیزدلم❤️
با وجود خطاهای بزرگی که از من سر زده
اونقدر در حقم مهربونی کردی
که گاهی فکر میکنم فقط منو داری...
اونقدر خطاهامو پوشوندی که اگه بگم
حتی اجازه ندادی فرشته هات اونا رو ببینن اشتباه نگفتم...
خیییییییلی دوستدارم خدا
#دم_اذانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
⭕️ دست نوشتهای کمتر دیده شده از چهار نصیحت شهید سلیمانی
🔹تصویر دست نوشتهای کمتر دیده شده از چهار نصیحت سردار آسمانی حاج قاسم سلیمانی که به یکی از دوستانشان خطاب میکنند منتشر شد.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
نامه ی پادشاه عربستان و جواب سردار سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 ✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 2⃣ برداشت اول قهوه رو برداشتم و رفتم بیرون ... افسر
💔
✨ بسم الله النور
#مردی_در_آینه
قسمت 3⃣
تازه کار؟!
مشاهدات اولیه صحنه جنایت ....
نوجوانی با موهای نیمه ژولیده ...
قد، حدودا 188 ...
شلوار جین آبی پر رنگ ...
تی شرت لیمویی ...
پیراهن چارخانه سبز و آبی غرق خون ...
و رد خونی که روی زمین کشیده شده بود ...
دستکش ها رو دستم کردم و رفتم بالای سر جنازه ... هنوز دل و روده ام بهم می پیچید ... و دیدن جنازه غرق خون حالم رو بدتر می کرد ... چند دقیقه بعد، دوباره حالم بهم خورد ...
دیگه بدتر از این نمی شد ... جلوی همه ... بالای سر جنازه ...
افسر پلیسی که چند قدمی مون ایستاده بود ... با حالت تمسخرآمیزی بهم تیکه انداخت ...
- بهت نمی خورد تازه کار باشی ... خوبه توی این سن*،
امیدت به آینده رو از دست ندادی و به پلیس ملحق شدی ...
اوبران با ناراحتی بهم نگاه کرد ... دیگه تحمل تمسخر اونها رو نداشتم ... برگشتم بالای سر جنازه ...
- چند تا از ناخن های دستش بر اثر سائیدگی روی زمین شکسته ... از حالتش مشخصه تا آخرین لحظه برای دفاع از خودش جنگیده ... و توی آخرین لحظات هم برای درخواست کمک، روی زمین خودش رو کشیده ... اما به خاطر ضربات و شدت خونریزی، نتونسته خودش رو به جایی برسونه ... کسی اون رو ندیده یا نخواسته ببینه ...
- احتمال داره عضو گروه گنگ یا فروش مواد دبیرستانی باشه ... بین گنگ ها زیاد درگیری پیش میاد ...
سرم رو آوردم بالا و محکم توی چشمهاش نگاه کردم ... وقت، وقت انتقام بود ...
- اینجاست که تفاوت بین یه کارآگاه تازه کار واحد جنایی با یه پلیس گشت کهنه کار مشخص میشه ...
حتی پلیس تازه کاری مثل من می دونه وقتی یه درگیری توی دبیرستان پیش بیاد ... اولین انگشت اتهام میره سمت گنگ های دبیرستانی ... پس یه مواد فروش که تیپ لباس پوشیدنش عین بچه های عادی، سالم و درس خونه ... روی ساعدش از این مدل خالکوبی ها* نمی کنه ... که از 100 متری مثل آژیر قرمز برای پلیس ها جلب توجه کنه ... این خالکوبی هر چی هست ... مال زندگی قبلی این بچه است ...
بدون اینکه به حالتش توجه کنم ... از جا بلند شدم و بین جمعیتی که جمع شده بودن، چشم چرخوندم ...
اوبران اومد سمتم ...
- دنبال کی می گردی؟ ...
-اینجا نیست ...
- کی؟ ...
مکث کردم و برگشتم سمتش ...
- همین الان به تمام پلیس هایی که اینجان بگو سریع کل دبیرستان رو ... دنبال یه دختر با رژ بنفش تیره بگردن ...
تمام گوشه کنارها رو ...
زیرزمین ...
انباری یا هر گوشه کناری رو ...
محکم توی چشم هاش نگاه کردم ...
- اگه خودش قاتل نباشه ... آخرین کسیه که غیر از قاتل ... مقتول رو زنده دیده ...
* به تازگی وارد 31 سالگی شده بودم.
* نوع طرح خالکوبی روی ساعد مقتول، مخصوص گنگ های دبیرستانی و خیابانی بود.
⏪ادامه دارد....
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
نویسنده: شهید مدافع حرم سید طه ایمانی
ارسال داستان فقط با لینک کانال مجاز و شرعی است.
شهید شو 🌷
💔 ✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 3⃣ تازه کار؟! مشاهدات اولیه صحنه جنایت .... نوجوانی
💔
✨ بسم الله النور
#مردی_در_آینه
قسمت 4⃣
تماس های شخصی
- پیدا کردن یه آدم ... اونم از روی رنگ رژش ... توی دبیرستان به این بزرگی بی فایده است ... عین پیدا کردن یه قطره آب وسط دریاست ...
با بی حوصلگی چرخیدم سمتش ... هنوز سرم گیج بود و دل و رده ام بهم می پیچید ...
- یه بار گفتم تکرارشم نمی کنم ... بهانه هم قبول نمی کنم ...
و رفتم سمت دفتر دبیرستان ... معاون مدیر اونجا بود اما اثری از خودش نبود ... یعنی قتل یه دانش آموز دبیرستانی توی ساعت درسی، از نظر مدیر چیز مهمی نبود؟ ...
یا چیزی اون دانش آموز رو از بقیه مستثنی می کرد؟ ...
معاون پشت سرم راه افتاده بود ...
- کارآگاه مندیپ ... اگه به چیزی یا کمکی نیاز دارید من در خدمت شمام ...
محکم توی صورتش نگاه کردم ... حالت چهره اش تمام نظریاتم رو تقویت می کرد ... چرا مدیر اینجا نیست؟ ...
بدون اینکه بهش توجه کنم در رو باز کردم و رفتم داخل ...
منشی از جاش بلند شد و اومد سمتم ... اما قبل از اینکه چیزی بگه ... من وسط اتاق مدیر ایستاده بودم ...
محکم و با حالتی کاملا تهاجمی اولین حمله رو شروع کردم...
- چه کسی پای تلفنه ... که صحبت باهاش از قتل یه دانش آموز توی ساعت درسی ... توی مدرسه ای که تو مدیرش هستی مهمتره؟ ...
واست مهم نیست؟ ... یا به هر دلیلی از مرگ اون دانش آموز خوشحالی؟ ...
خشکش زد ... هنوز تلفن توی دستش بود ...
چند قدم جلوتر رفتم ... حالا دیگه دقیقا جلوی میزش ایستاده بودم ... کمی خم شدم و هر دو دستم رو گذاشتم روی میز ... و محکم توی چشم هاش زل زدم ...
- ازت پرسیدم کی پشت خطه؟ ...
فریاد دومم بی نتیجه بود ... سریع به خودش اومد و تلفن رو گذاشت ...
- شما همیشه و با همه اینطور پرخاشگر برخورد می کنید؟...
از جاش بلند شد و رفت سمت در ... و در رو پشت سر منشیش بست ...
- یادم نمیاد جواب سوالم رو گرفته باشم؟ ...
چند لحظه صبر کرد ... سعی می کرد به خودش و شرایط مسلط بشه ... اما چه نیازی به این کار داشت؟ ...
- تلفن فوری و شخصی بود ... و اگه قصد دارید این بار سوال کنید چه کار شخصی ای می تونه از پیگیری یه قتل توی دبیرستان من مهم تر باشه ...
باید یادآوری کنم برای پاسخ به چنین سوال هایی و سرکشی توی امور شخصی من و دبیرستانم ... باید دلیلی داشته باشید که این سوال ها با تحقیق درباره قتل رابطه داره ... که در این صورت، لازم می دونم یه تماس شخصی دیگه بگیرم ... البته این بار با وکیلم... دلیلی وجود داره که تماس های کاری من به این قتل مربوط باشه؟ ...
ادامه دارد....
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
نویسنده: شهید مدافع حرم سید طه ایمانی
ارسال داستان فقط با لینک کانال مجاز و شرعی است
💔
خوشا به حال آنان
که《رفتند》 و《برنگشتند》...
ماندن ، سخت است !
برگشتن، سخت تر
اینجا؛
کسی دلش
برای《شهدا》تنگ نمیشود!
ما؛
شهدا را فراموش کردیم !
پشتِ همین اسم کوچه هایمان !
پشتِ یقه های دیپلماتی که
جای لباس خاکی را گرفت !
کم کم
صلوات های بی برکت مان که میفرستیم
جای تکبیرهای نماز میگیرد
کار فرهنگی مان هم
شده است
مثل نماز های بی وضویمان !
اینجا
مشت های گره کرده مان را
با دست جلو آورده
برای مذاکره ، میفشارند !
آلودگی هوا
از گناه ماست ! که《خیبری》 ها را
فراموش کردیم !
ما بد تا کردیم
با خودمان
نه با شهدا !
آن ها که با کس دیگری
معامله کردند ...
ما ؛خسرَ الدُنیا و الآخِره شدیم !
#شهید_سیدمصطفی_صدرزاده
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#قرار_عاشقی
#ببینید
یکی دلتنگ دیدار مجدد بود...
یکی برای فرصت دیداری که نصیبش شده بود تشکر میکرد...
آن یکی سلامتی عزیزانش را میخواست...
یکی دیگر شادی طلب میکرد...
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
(یکی از دوستان شهید سامانلو)
بیشتر موقع ها با سعید هیئت می رفتم یه شب دیدم با تسبیح ذکر می گه 📿
گفتم چی میگی به من هم یاد بده ! اینقدر ثواب ها رو تنها، تنها نبر😏
خندید گفت دارم صلوات می فرستم، میگم ...(اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک) 🌹
آقا سعید گفت این صلوات خاص #حضرت_زهرا ست. پیامبرمون گفته هرکسی بر فاطمه من صلوات بفرسته من میآمرزم اش و به من ملحق می شه😍
میگفت هر وقت این صلوات رو می فرستم دلم باز میشه... اون عاشق حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود🖤.
من هنوز متاهل نبودم، بهم می گفت زن سید ایشالله قسمتت بشه نمی دونی چه کیفی داره اون دنیا محرم حضرت زهرا شدن☺️ با دعای گرم اون، همسرم هم از سادات شد.
قربون نفس حقات بشم بازم دعاهای خوب در حق ام بکن .. بهم بگو الهی شهید بشی🕊
#شهید_سعید_سامانلو
#شهید_مدافع_حرم
#صلوات_حضرت_زهرا
#خاطره
#سالروزشهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
💔
فرازی از وصیتنامه #شهید_عبدالصالح_زارع:
درود بر امام امت نایب بر حق امام زمان (عج) حضرت امام خامنهای حفظه الله تعالی.
عزیزان من، حواستان باشد که این انقلاب اسلامی را به امانت به ما سپردند و نکند در امانت خیانت کنیم؛
این امانت، امانت الهیست، وظیفه همه ماست که از این انقلاب و دستاوردهای آن پاسداری کنیم.
دست از این ماه تابان برندارید، چرا که این ماه از خورشید عالم تاب نور گرفته و بازتاب مینماید...
همانطور که امام خمینی(ره) فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد»، پشتیبان واقعی باشید و نکند روزی به خود آیید و خود را تواب معرفی کنید که آن روز هم پایان جهل نیست.
خدا کند که از این آزمایش بزرگ سربلند بیرون آییم.
خدایا از تو یاری میخواهم مرا توان دهی که در راه رضای تو قدم بردارم و هدفی جُز رضایتت نداشته باشم.
ما میرویم تا مقابل دشمنان قسم خورده اسلام بایستیم و ان شاءالله با ایستادگی در برابر ظلم و با از میان برداشتن آنان، زمینهساز ظهور آقا امام زمان(عج) باشیم و به اذنالله زمانی که مهدی فاطمه ندای یالثاراتالحسین(ع) برآورد، لبیک بگوییم و جُزء سربازان آن حضرت باشیم.
#شهید_عبدالصالح_زارع_بهنمیری
#شهید_مدافع_حرم
#وصیت_نامه
#سالروزشهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
💔
گفتنینیست
که گویم
ز فراقت
به چه حالم ...
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا 💞
آنان که به من بدی کردند مرا هوشیار کردند
آنان که به من انتقاد کردند به من راه و رسم زندگی آموختند
آنان که به من بی اعتنایی کردند به من صبر و تحمل آموختند
آنان که به من خوبی کردند به من مهر و وفا آموختند
پس خدایا به همه ی اینان که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا کن
#مناجات_دکتر_چمران
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
دلـهـاے شـکـسـتـہ هسٺ مجذوب #حسین
آواره ے ایـوان طلاڪوب #حـسـیـن
وقـتـش شـده تا بہ #کـربـلایـش برسم
صبح اسٺ و #سلام مےدهم رو بہ #حسین
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#امام_خامنه_ای :
#معامله_قرن قبل از مُردن ترامپ، خواهد مُرد.
#فداےسیدعلےجانم❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
21.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
مراقب باشید دم انتخابات دوباره با انواع حاشیه ها شما رو فریب ندن..
#دختر_آبی ، #ننه_ذغالی ، #خوانندگی_زنان #حجاب ، #شبهات #کشف_حجاب ، #جشنواره_فجر
#انتشار_عمومی
استاد رائفی پور
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
به زودی همه شما جوانان در
بیت المقدس نماز خواهید خواند.
#امام_خامنه_ای_حفظهالله
#نفسگرم
#فداےسیدعلےجانم❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب کتاب #نامه_های_فهیمه کتابی سرشار از احساس و معنویت است که حاصل یادداشت های فهیمه بابا
💔
#معرفی_کتاب
کتاب پا برهنه
زندگينامه و خاطرات اين شهيد عارف در كتاب پابرهنه در وادي مقدس به رشته تحرير درآمده است و در قسمتي از اين كتاب مي خوانيم:
'آقـا حميد قصه ما، جوون بـود و بـا كله اي پـر از بـاد،
لات هـاي محله كلي ازش حساب مي بردنـد.
خلاصه بزن بهادري بود بـراي خودش.
يه روز مادر ايـن آقـا حميد، ايـشون رو از خونه بيرون انداخت و گفت:
بـرو ديگه پـسر ِمـن نيستـي، خستـه شـدم از بـس جـواب كـارات رو دادم ... همه همسايه هـا هـم از دستش كلافـه شـده بودنـد ... تا اينكه برادرش شهيد شد و حميد تحت تاثير پيكر برادر ...
روزي از روزهـا يـك راننـده كـاميون
بهش ميگه حميـد تـو نمي خواي آدم شي؟؟! بيـا بـا من بريم جبهه، حميـد ميگه اونجـا من رو راه نميدن با اين سابقه، راننده به حميد مي گه تو بيا و ناراحت نباش ...
سيد حميد ما مدتي بعد بر مي گرده رفسنجان، اولين جـا هم ميره پيش دوستـاش كـه سر كوچه بودن !!
ميگه بچه هـا من دارم ميرم جبهه !! شماها هم بيائيـد!! ميگه بچـه هـا خاك بر سر من و شماهـا؛
پاشيم بريم ناموسمـون در خطـره...! اومد خونـه از مادر حلاليـت طلبيـد و خداحافظي كرد و رفـت ... بـه جبهـه كـه رسيد كفشاشـو داد به يكي و ديگـه تو جبهه كسي اونـو با كفش نـديـد،
مي گفت: اينجا جايي كه خون شهدامـون ريخته شده. معروف شــد به «سيد پا برهنه»
منبع: سایت ایرنا
#شهید_سید_حمید_میر_افضلی
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
#سالروزولادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب کتاب پا برهنه زندگينامه و خاطرات اين شهيد عارف در كتاب پابرهنه در وادي مقدس به رشته
داستان زندگی #شهیدسیدحمید_میرافضلی را اینجا بخوانید
https://eitaa.com/aah3noghte/2178
آن کسی که در کنار شهید همت با شهادت رسید که بود؟؟؟
💔
خداوندا
بدیها و اشتباهات خود را مشاهده می کنم
و آنوقت که رحمت و بخشش بی منتهایت مرا نشانه میرود
بار شرمندگی گناهانم بیشتر از پیش بر دوشم سنگینی میکند
خدایا هر چه می دهی رحمت است و هر چه نمی دهی مصلحت
اگر مصلحت این است که هیچ چیز نداشته باشم راضیم به رضایت
ولی نظرت را از من مگیر
یاریم کن آن کنم که تو راضی باشی و آن طور شوم که تو می خواهی
#دم_اذانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
🇮🇷 به مناسبت دهه فجر
🎬 سرود جالب جوانان پاکستانی : خامنهای ماشاءالله🌷
#دهه_فجر_انقلاب
#آیت_الله_اعترافی
#خامنه_ای_ماشا_الله
#پاکستا_نی_ها
#کلیپ
#دهه_فجر
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
کلیپ ها و مطالب ناب شهدائی، اینجاست
💔
یه روز یه ترکه....
میره سبزی فروشی تا کاهو بخره
عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کنه ، همه کاهوهای نامرغوب را سوا میکنه و میخره
ازش می پرسند چرا اینکار را کردی میگه:
صاحب سبزی فروشی، پیرمرد فقیری هست
مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند
و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را میخرم، اینها را هم میشود خورد...
این ترکه کسی نبود جز عارف بزرگ #آقاسیدعلی_قاضی_تبریزی(ره)
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
روز سی و یکم #چله_دعای_توسل
بخوانید برسد به روح مطهر #شهید_قاسم_سلیمانی
به نیت
#تعجیل_در_فرج_مولا
#شهادت
و....
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 به زودی همه شما جوانان در بیت المقدس نماز خواهید خواند. #امام_خامنه_ای_حفظهالله #نفسگرم #فد
💔
حتی تصورش هم زیباست
خبر به این مهمی ، مگر می شود به طور زنده از تلویزیون پخش نشود؟!
زیرنویس تلویزیون خبر به درک واصل شدن نتانیاهو و محو اسرائیل از صحنه روزگار را بزند
و ما جوان ها، نماز را به امامت مقتدایمان اقامه کنیم...
#الله_اکبر✌️
#نصر_من_الله_و_فتح_قریب
#دلشڪستھ_ادمین💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#انتشارحتماباذکرلینک
#کپےپیگردالهےدارد
شهید شو 🌷
💔 ✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 4⃣ تماس های شخصی - پیدا کردن یه آدم ... اونم از روی
💔
✨ بسم الله النور
#مردی_در_آینه
قسمت 5⃣
مسئله دارها
دوباره داشتم کنترلم رو از دست می دادم ... دلم می خواست با مشت بزنم توی دهنش ... دستم رو مشت کرده بودم اما سعی می کردم خودم رو کنترل کنم ...
برگشت پشت میزش ...
- کارآگاه ...؟ ...
- مندیپ ... توماس مندیپ ...
- به نظر میاد شما کارتون رو خوب بلدید که با این شرایط ظاهری ... اداره پلیس به شما هنوز اجازه کار کردن میده ... اما باید بگم ... منم کارم رو خوب بلدم ...
می دونید چی مدرسه ما رو یکی از آرام ترین و بهترین دبیرستان های ایالت کرده ... و باعث شده بالاترین امتیازها رو داشته باشیم؟...
من می تونم از چند صد متری افراد مسئله دار رو بشناسم ... و برام خیلی جالبه افسر پلیس واحد جنایی رو... این وقت از روز ... توی چنین شرایطی می بینم ...
چند لحظه سکوت کرد ...
- پیشنهاد می کنم کارتون رو خارج از این دبیرستان شروع کنید ... چون من بچه های شرور رو قبول نمی کنم ... و همین طور که می بینید در تشخیص آدم های مسئله دار هم خیلی خوبم ...
هیچ چیز از آبرو و رتبه علمی دبیرستان واسم مهمتر نیست ... پس دوستانه ازتون خواهش کنم ... بدون وسط کشیدن پای دبیرستان، پرونده رو حل کنید ... البته ما از هیچ کمکی دریغ نمی کنیم ...
تمام سلول های بدنم گر گرفته بود ...
انگار توی مغزم سرب داغ می کردن ... به هر زحمتی بود خودم رو کنترل کردم ...
می دونستم می خواد من رو برای شروع یه درگیری تحریک کنه ... اما چرا؟ ... چی توی فکر و پشت این رفتار آرام بود؟ ...
بدون گفتن کلمه ای از در خارج شدم ... معاون سریع پشت سرم می اومد ... چند قدمی که رفتم برگشتم سمتش ...
- می خوام همین الان کل چارت تحصیلی کریس تادئو رو ببینم ... با تمام نکات و جزئیات ... اسامی دوست هاش ... و هر کسی که توی این دبیرستان لعنتی باهاش حرف می زده...
پشت سر معاون ... توی مسیر چشمم به اولین پلیسی که افتاد رفتم سمتش ...
- سریع یه قیچی آهن بر با دستکش بیار ... از دفتر اصلی که اومدم بیرون حاضر باشه ...
پرونده کریس رو داد دستم ... به محض باز کردنش ... اولین نظریه ام تایید شد ... عکس روی پرونده ... عکس کریس تادئو نبود ... شاید چهره ها یکی بود ... اما این عکس، تیپ و شخصیت توی عکس ... متعلق به اون جنازه نبود ...
کریس تادئوی 16 ساله ای که به قتل رسیده ... با عکس توی پرونده اش خیلی فرق داشت ...
⏪ادامه دارد...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
نویسنده :شهید مدافع حرم سید طه ایمانی
ارسال داستان فقط با لینک کانال مجاز و شرعی است.
شهید شو 🌷
💔 ✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 5⃣ مسئله دارها دوباره داشتم کنترلم رو از دست می دادم
💔
✨ بسم الله النور
#مردی_در_آینه
قسمت 6⃣
چهره های دردسرساز
موهای ژل زده و نیمه بلند ... تی شرت مشکی ... و ...
حالت موها و چهره اش توی عکس ... دقیقا عین گنک های شر دبیرستانی بود ... با اون چهره های دردسرساز و خراب کار ...
سرم رو بالا آوردم و به معاون پوزخند زدم ...
- اون مدیر فوق العاده تون که گفت بچه های شرور رو نمی پذیره ... تشخیصش در مورد شناخت مسئله دارها اغراق بیش از حد بود؟ ... یا این بچه به دلیل خیلی مخصوصی، استثناء پذیرش شده بوده؟ ...
چند لحظه صبر کرد ... حرف های زیادی پشت چشم هاش بود و از توی مغزش حرکت می کرد ... در نهایت فقط لبخند سنگینی زد ...
- بابت برخوردهای آقای مدیر عذر می خوام ... ذاتا فرد بدی نیست اما این دبیرستان از همه چیز واسش مهمتره ...
مکث کرد ... و دوباره ...
- از همه چیز ...
تاکیدش روی " از همه چیز" ... قابل تامل بود ... و با تاکید خود مدیر روی آبرو و اعتبار علمی دبیرستان همخونی داشت ....
غیر مستقیم می خواست حرف بزنه؟ ... یا در شرایطی بود که با کمی فشار و هل دادن ... خیلی چیزها برای گفتن می تونست داشته باشه ...
- و چی شد که کریس رو قبول کردید؟ ...
- قبل از اینکه آقای ... به عنوان مدیر اینجا انتخاب بشه ... کریس دانش آموز این دبیرستان بود ... و آقای مدیر هیچ دانش آموزی رو به راحتی و بی دلیل اخراج نمی کنه ...
پرونده رو دادم دست خانمی که کنار دستگاه کپی و فکس ایستاده بود ...
- یه کپی می خوام ... از تمام صفحات ... چیزی جا نیوفته ...
و دوباره چرخیدم سمت معاون ... کپی گرفتن، بهانه چند لحظه ای بود که زمان بیشتری برای فکر روی سوال بعدی بخرم ...
- از وقتی مدیر جدید اومده چند تا دانش آموز رو اخراج کردید؟... با چه بهانه هایی؟ ...
حالت چهره اش عوض شد ... مطمئن شدم دلائل زیادی برای غیر مستقیم صحبت کردن داره ...
لبخند رضایت کوچکی که چهره اش رو پر کرده بود و سعی در کنترلش داشت ...
- این چیزها، چیزهایی نیست که در موردش حرف بزنیم ...
اومدم توی حرفش ...
- مشکلی نیست ... می تونم ازتون دعوت کنم برای پاسخ به سوالات به اداره پلیس بیاید ... یه دعوت کاملا دوستانه ...
حالت رضایت توی چهره اش بیشتر شد ...
- بدون میکروفن و دوربین؟ ...
- بدون میکروفن و دوربین ...
چرا باید از دعوت به اداره پلیس و بازجویی غیر مستقیم خوشحال بشه؟ ... یه آدم انسان دوسته که کمک به بشریت برای مبارزه با ظلم و جنایت بهش احساس یک نوع دوست و قهرمان رو میده؟ ... یا دنبال اهداف دیگه ای توی این گفت و گو می گرده؟ ...
حداقل توی چهره اش نشانی از ناراحتی برای مرگ کریس تادئو رو نداشت .......
⏪ ادامه دارد...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
نویسنده :شهید مدافع حرم سید طه ایمانی
ارسال داستان فقط با لینک کانال مجاز و شرعی است.
💔
شب جمعه بود که رسیدم به کربلا
دلم در حرم بود ولی به خاطر راحتی همراهانم، برای زیارت، داخل حرم #سیدالشهدا نرفتم...
همان جا در بین الحرمین ماندیم...
و داغ بوی سیب حرم ماند بر دلم...😔
حالا
هنوز...
هر وقت سیب میبینم
دلم می رود کنج حرمش
تا باز کی بشود
بطلبد
ببردم به پابوسی
#دلشڪستھ_ادمین💔
#شب_زیارتی_ارباب
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#انتشارحتماباذکرلینک
#کپےپیگردالهےدارد
💔
بعضی وقت ها
این واژه ها نمیتوانند
شرح دهند حال
یک دلتنگ را ! ...
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞