🥀
داشتم توییتر میچرخیدم
نوشته بود این مصرع رو کامل کنین...
و جواب ملت همیشه در صحنه....
"گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست"
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست...
شاید این شرع ز شیرینی آن آگه نیست.
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
صیغهای خوان و نفس بر نفسم جاری کن
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
من گذر کردم و با حکمِ خدا جنگی نیست..
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
لب به روی لبِ عکست بگذارم، دگر امری نیست؟؟
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
خطبهای خوان که دلِ تنگ مرا، صبری نیست
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
بوسهای هست که در شرع، گنهکاری نیست
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
بارها این دلم از سردیِ این شرع گریست
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
ژل چو تزریق کنی، شرع بماند در گِل 🚶
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
چون پــدر روضه رضوان به لبی بفروشم
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
تا در توبه باز است غمی نیست
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
تو بگیر از لب من بوسه دگر ترسی نیست
دام زیبایی و عشق تو چنان خامم کرد
که گمان میبرم از دین ز برم خیری نیست
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
پس دگر من به صلاحم خوردن گرمی نیست
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست...
بیگمان شارع ما دل نگران عملی نفسانیست!
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست...
لاجرم عشق در این غربت ما زندانیست.
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
چاره آن است که با خوانده یک آیه شویم محرم هم
گر تماس لب ما با لب تو شرعی نیست
هر کلامی چو گناه است دگر حرفی نیست
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
حسِ داغیست که از من به تو انکاری نیست
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
شوقِ لبهای تو را طاقت انکاری نیست
گر تماس لب من با لب تو شرعی نیست
تو حذر کن، به از این درد دگر دردی نیست
#شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀
در هیاهوی روزگار...
#رب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀
هروقت ڪارد بہ استخوانت رسید ...
#یافاطربحقفاطمه
#آه_ارباب
🥀
در می زنند باز، خدایا صدای در
مادر بلند میشود از جا، صدای در
فریاد میکشند علی را بیاورید
فریاد می زنیم که: بابا! صدای در
لولای در، حکایت "لولاک" را گریست
وقتی که آمد از دل لولا صدای در
یک ضربه زد تمام جهان کر شد از صدا
پیچید در تمامی دنیا صدای در
آنجا چرا صدا به صدا می خورد گره
محسن، صدای ناله و زهرا صدای در
پهلوی در، به ضربهی آتش شکست، آه
یک ضربه زد، در آمده حتی صدای در
از ماجرای کوچه و در سال ها گذشت
پیوسته بود در سر مولا صدای در
در، روضه خوانِ خانهی بی روضهخوان شده
هر دفعه می گریست حسن با صدای در
در می زنند باز…حسن بغض کرده است
آتش زده است خانه ما را صدای در
حامد_فلاحی_راد
#حضرت_مادر
آه ...
🥀 دنبالِ کِه بگردم که خودِ من هم از مقصرینِ نبودنت هستم... #امام_زمان
🥀
آقای ندیدهی عزیزم سلام
اصلا روضه من از همین خطاب شروع میشود.
از همین «آقای ندیده»،
از همین «ندیده»!
ندیدمت که هنوز بدی در من قد میکشد
و خوبی کمرنگ میشود.
ندیدمت که هنوز گناه نکردن سخت است.
ندیدمت که هنوز...
آخر سر یک روز میبینمت یعنی؟
آدمیزاد به امید زنده است.
+المستغاث بک یا صاحب الزمان
#امام_زمان