eitaa logo
آه ...
97 دنبال‌کننده
920 عکس
118 ویدیو
1 فایل
کانال آه ... روزانه نویسی... #آھ اسمےست‌ازاسماءالله باورندارین‌؟سرچ‌کنین کپی ممنوع💯 . . . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 می‌ترسم "یوم الحسرت" حال امسال من باشد در هجر حبیب... من اون خستگی تو راهُ می‌خوام.... کپی ممنوع
🥀 یادم باشد ریز ریز رفتارم که گاهی حتی به چشم نمی‌آید یا اصلا مهم به نظر نمی‌آید بعدها... سال ها مرا از دیدار ارباب دور خواهد کرد... کپی ممنوع
🥀 تو نهایت آرزوی ما را زندگی کردی... شهید فرشته خانوم باقری...
🥀 و من می‌دانم عاقبتم با تو ختم به خیر می‌شود ختم به شهادت🌱 کپی ممنوع
🥀 این عکس با هوش مصنوعی ساخته شده ولی چقدر زنده‌ست... خواستم بگم آدم دوست پاچه های شلوارش رو بالا برنه بره تو حوض.... که یادم افتاد به پاچه های شلوار مرسوم این روزا که چقدر آب رفته😒😐
🥀 به این فکر می کنم که شااااااید اگه سید زنده بود امیرعبداللهیان بود اسرائیل نابود بود شاید اگه یه نفر دیگه به جای پزشکیان بود، جای عراقچی، وزیری داشتیم که اینقدر دنبال مذاکره نبود، بچه های کمتری تو غزه می مردن!!! اون وقت شاید اون ۱۶میلیون با انتخاب غلطشون، تو مرگ بچه‌های غزه سهیم نبودن...
🥀 دلم هوای زیارت دارد هر بار از خودم می‌پرسم "هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟" و باز... سکوت
آه ...
🥀 می‌گفت.. از راه سیدالشهدا می‌توان به مقصد رسید و توسل به حضرت ابوالفضل(ع) باب و کلید این در است.🌱
🥀 من خودم اینو تو سفرای کربلام دیدم سفر اول که حضرت ام البنین رو واسطه کرده بودم سفارشمونو به پسرش کنه اولین موکب عراق، موکب ام البنین بود و راننده اونجا نگه داشت که ناهار و نماز... ولی نمی دونست این موکب شاید برای بقیه، موکب ناهار و نماز باشه برای من موکب نشونه از ابوفاضله که... دیدی چجور مادرم هواتونو داشت؟!!...
🥀 من این دعا رو خیلی میگم آمینش رو شما بگید
🥀 "اینم ناهار😊" یکی از دوستانم که امسال رفتن برای پیاده روی، به درخواست ما جامونده ها دارن گزارش سفر میدن خیلی عالیه کسانی که مشرف میشن، اینجوری تسکین فراق دلِ نرفته ها باشن👌
🥀 اینقدر حالم بد بود که حتی نمازم رو نشسته خوندم مردمک چشمای مادرم از نگرانی دودو می‌زد و من داشتم با تموم وجود، سعی میکردم حالمو خوب جلوه بدم یهو یه بسته تربت از طرف یه دوست به دستم رسید یه کم از گرد تربت روی زبونم زدم و الحمدلله الان خییییییلییییی بهترم... زندگیمونو از ارباب داریم🌱
آه ...
🥀 اینقدر حالم بد بود که حتی نمازم رو نشسته خوندم مردمک چشمای مادرم از نگرانی دودو می‌زد و من داشتم ب
🥀 یادمه دو سال پیش وقتی در پیاده روی اربعین به کربلا رسیدیم دیگه کم آوردم، گرمازدگی بود یا افت فشار؟ پرستار عراقی متوجه حال و روز بدم نمی شد آقایی که ویلچر رو هُل می‌داد از دم رواق گذشت و خنکای حرم به صورتم خورد اونقدر شیرین و دلچسب بود که خنکی رو تو تموم رگهای تنم حس کردم امشب، بعد از خوردن گرد تربت، یادم به اون خاطره افتاد چندمین باره که ارباب واسطه‌ی حیات شدن؟ زندگیمو از شما دارم...