💔 تنها کسی که شهید دارابی گوش به فرمانش بود... دم خداحافظی گفت که راهی سوریه‌ام.. ناراحت و کلافه گفتم: حسین تو چرا حرف هیچ‌کس را گوش نمی‌دهی، کجا می‌روی، مگر تازه نیامده‌ای؟ حداقل بگو به حرف چه کسی گوش می‌دهی؟! (بگویم همان، منصرفت کند)... جواب داد مادر من فقط به حرف رهبرم گوش می‌دهم.. آقا دستور بدهد ،جانم را هم برایشان می‌دهم. راوی: مادر #شهید_حسین_دارابی فدایی عمه جان #امام_زمان 💞 @shahiidsho💞

💔 روایتی از زندگی شهید اسماعیل هنیه از زمان تولد و فعالیت‌های مجاهدانه او #شهید_اسماعیل_هنیه #شهید_غیرایرانی 💞 @shahiidsho💞

💔 من اینجا عاشورا را با چشم دیدم، چه گل هایی که پرپر می شدند و به زمین می افتادند.. یا ابوالفضل العباس (ع)! اگر در روز عاشورا نبودم اما حالا با تمام وجود آمدم تا از حرم خواهرت دفاع کنم. ان شاء الله مورد قبول حق تعالی قرار بگیرد. در حرم حضرت زینب به خودم افتخار کردم که اسم دخترم را زینب گذاشته ام خیلی دلم برایش تنگ شده است وقتی که با تلفن با زینبم صحبت کردم خیلی خوشحال شدم و روحیه گرفتم.(یازینب) جمعه ۹۴/۰۸/۰۱  در حین ماموریت (سوریه) دستنوشته #شهید_محمدجواد_قربانی #امام_حسین #کربلا 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"

💔 📚کتاب خاطرات سرلشگر آزاده شهید حسین لشگری ⏳ از ۱۸ سال اسارت در زندان های رژیم بعث صدام #شهید_حسین_لشگری #شهید_خلبان 💞 @shahiidsho💞

💔 در تاریخ 19 مرداد 1362 ارتش بعث صدام، شهر گیلانغرب را مورد بمباران وحشیانه هوایی قرارداد و بسیاری از مردم بیگناه را به خاک و خون کشید در این بمباران هوایی 150 نفر از افراد شهر مقاوم گیلان‌غرب که بیشتر آنها نیز زنان و کودکان و غیر نظامیان بودند به شهادت رسیدند و 472 نفر از زنان، کودکان، جوانان و پیران نیز به شدت مجروح شدند. #حملات_رژیم_بعث #نسئل_الله_منازل_الشهداء 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"

💔 روزمان را متبرک می‌کنیم به یاد شهید بی سر🥀 سه روز قبل از شهادت، باخبر شد که صاحب فرزندی شده است. وقتی خبر را شنید حال دیگری داشت، از طرفی، عملیات هم شروع شده بود و می خواست کنار بچه ها بماند، اما با اصرار فرمانده اش (شهید احمد اللّهیاری) راهی وطن شد تا پسر تازه متولد شده اش را ببیند. دیدار او با فرزند دلبندش یک روز بیشتر طول نکشید و بلافاصله به منطقه بازگشت با چند جعبه شیرینی که بین بچه های گردان پخش کرد. بعد از آن آماده عملیات شد. قبل از رفتنش می‌گفت: این عملیات یک چیز دیگری است و نمی شود به این راحتی ها از خیرش گذشت!... در میانه آتش و خون، گلولهٔ توپی زوزه کشان به سمت او آمد و به ناگاه سر این سردار شجاع بر اثر اصابت مستقیم گلوله توپ از تن جدا شد و خون از رگ های گلویش به آسمان فوران کرد🩸 پیکر بی سر شهید تا چند قدم جلو رفت و در مقابل چشمان بهت زدهٔ دوستانش بر زمین افتاد.... آری... ما بوسه‌هایی می‌شناسیم مثل روضه، زخم دار .... 📸اسفند ۱۳٦۳ اولین و آخرین بوسه سردار بی‌سر عملیات بدر بر صورت فرزندش چند روز قبل از شهادت دسته گلی از صلوات به نیابت از تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه می‌دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 راوی: همرزم #شهید_حجت_الله_صنعتکار انتشار به مناسبت محرم #امام_حسین و ایام #شهادت_حضرت_رقیه 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"

💔 شهادت یکی از رهبران حماس در جنوب لبنان خبرگزاری لبنان اعلام کرد که ارتش رژیم صهیونیستی خودرویی را در نزدیکی شهر صیدا در جنوب لبنان هدف قرار داده و طی آن یکی از رهبران حماس را ترور کرده است. در این حمله «سامر الحاج» از رهبران حماس به شهادت رسیده است. #شهید_غیرایرانی #طوفان_الاقصی 💞 @shahiidsho💞

💔 ماجرای بی‌خوابی دختر شهید صدرزاده وقتی که عروسک‌ها برای دخترها رنگ می‌بازند... برشی از سخنرانی حجت الاسلام راجی، به مناسبت سالروز #شهادت_حضرت_رقیه سلام‌الله‌علیها #شهید_مصطفی_صدرزاده 💞 @shahiidsho💞

💔 ارادت به حضرت رقیه(س) انگار وقتی روضه می‌خواند خودش را در صحرای کربلا می‌دید و بارها شده بود که در حین مداحی بی‌حال می‌شد و نفس‌هایش به شماره می افتاد... اوج ارادت علی در مداحی‌اش روضه حضرت رقیه س بود و خیلی با احساس، رفتن خار در پای این بی‌بی را بیان می‌کرد بابا جان آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی رقیه جان .... عزیز بابا آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سر نی بودم مشغول دعا بودم #شهید_علی_سیفی به مناسبت #شهادت_حضرت_رقیه 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"

💔 بیش از ۱۲۵ فلسطینی در حمله رژیم صهیونیستی به نمازخانه‌ی مدرسه تابعینِ غزه شهید شدند؛ دقیقا هنگام برپایی نماز صبح🥀 حمله چنان شدید بوده که تقریبا همه پیکرها تکه تکه شدند. اگر برای ارباب به سر و سینه می‌زنیم.... اگر شور کربلایی داریم خوب است در پی کسب شعور حسینی هم باشیم شمر زمانه را بشناسیم و به دیگران بشناسانیم... #طوفان_الاقصی #کربلا #امام_حسین 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"

💔 روزمان را متبرک می‌کنیم به یاد شهیدی که با دعایش، راهی کربلا می‌شوی... مبتلا به بیماری شدیدی بود که طبق عقیده ی پزشکان، زنده نمی ماند. کبد او در سن ۴ سالگی از بین رفت و پزشکان از زنده ماندنش قطع امید کرده بودند. روزی سیدی سبزپوش در مغازه پدرش بی‌مقدمه گفت کار خوبی کردی که علیرضا را برای حضرت عباس( ع)، نذر کردی. همین امروز، سفره آقا ابالفضل(ع) را پهن کن و به مردم غذا بده. برای این حضرت، ۳ مجلس روضه در حرمش نذر کرده ای که من آنرا انجام می دهم. سپس آن سید سبزپوش، برای برکت کاسبی، اسکناسی را به پدر شهید علیرضا کریمی داد. علیرضا به طرز معجزه آسایی شفا یافت و بمدت چندین سال بعد به قهرمان ورزش های رزمی تبدیل شد. خانواده اش او را با توسل به پسرِ ام البنین پس گرفتند . به حضرتِ عباس علاقه خاصی داشت . آخرین باری که به جبهه می‌رفت گفت : ما مسافر کربلائیم ، راه کربلا که باز شد برمی‌گردم ! علیرضا کریمی/ ۱۶ ساله که حالا ما زمینی ها به این نام‌ها می‌شناسیمش: شهید ، حلّالِ مشکلات ، زیبا ، برنده بازی دنیا ، خوشبخت ، ... دسته گلی از صلوات به نیابت از تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه می‌دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 #شهید_علیرضا_کریمی #کربلا 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"

💔 سلام همسنگری چالش عکس اربعین داریم با جوایز خاص🎁 ویژه اعضای کانال شهیدشو #اربعین #چالش_عکس 💞 @shahiidsho💞

💔 شهیدی که در ازای شهادت، قول شفاعت داد ﺩﻩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻭﺍﻟﻔﺠﺮ 2 ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺳﺎﺯﯼ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺗﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﮐﺮﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺁﻣﺪ و ﮔﻔﺖ: «ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﯾﮏ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ.» ﮐﺮﯾﻢ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﻟﺸﮑﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ، ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ.☹️ ﮔﻔﺘﻢ : ‏«ﭼﺮﺍ؟ » ﮔﻔﺖ : ‏«ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺗﮏﺗﯿﺮﺍﻧﺪﺍﺯ ﺑﺎ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﺑﺮﻭﻡ.» ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﯿﭗ‏ [ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺍﺳﺪﯼ‏] ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻢ. ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ‏« ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﯿﺎﻓﺘﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﻧﻪ .!‏» ﮐﺮﯾﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾش... ﮔﺬﺷﺖ، ﺗﺎ 24ﺳﺎﻋﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ. ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﻗﻄﺎﺭ ﻓﺎﻧﺴﻘﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻤﺮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﮔﻔﺘﻢ: ‏« ﮐﺮﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ؟» ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ‏«ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺭﻭﯼ ﻣﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻦ» ساﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﺁﻣﺪ ‏[ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ‏] ﺭﺣﻤﺎﻧﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺸﯿﺪ و ﮔﻔﺖ: «ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩﺑﻮﺩﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ. ﺁﻏﻮﺷﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ . ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽﺍﻡ، ﻣﺎﻧﻌﻢ ﻧﺸﻮﯾﺪ!» می‌دانستم ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩارد، ﻣﯽﮔﻔﺖ: ‏«ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﭘﺨﺘﻦ ﻧﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩﺍﻡ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ.‏» - ‏« ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﺮﻁ» +« ﭼﻪ ﺷﺮﻃﯽ؟» - ‏«ﺷﻔﺎﻋﺖ» +‏«ﻗﻮﻝ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻣﯽﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﺗو را ﺷﻔﺎﻋﺖ ﮐﻨﻢ» ﺷﺐ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﺣﻤﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﺴﯿﻢ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ‏«ﺍﻣﺎﻧﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻡ . ﺩﻭﺯﺍﺭﯼ ﺍﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﮐﺮﯾﻢ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪه»😭 راوی: همرزم #شهید_عبدالکریم_گلخنی سالروز شهادت #نسئل_الله_منازل_الشهداء 💞 @shahiidsho💞