💔
#حدیث_عشق
امام صادق علیه السلام فرمود:
نواده ی من در #خراسان کشته میشود در شهری که به آن طوس گفته میشود..
هر کس او را در حالی که به حقش آگاه باشد زیارت کند، من خودم دست او را میگیرم و وارد بهشت میکنم اگرچه از اهل گناهان بزرگ باشد..
پرسیدند : به حقش آگاه باشد یعنی چه؟
فرمود: دانستن اینکه او امام واجب الاطاعت و غریبِ شهید است..
هر کس او را در حالی که به حقش آگاه باشد زیارت کند ،
خداوند به او پاداش هفتاد شهید از کسانی که در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله شهید شدند میدهد..
#امام_رضا_جانم
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte 💞
شهید شو 🌷
فـنـجــانـے_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_28 احساسِ احتمالیِ عثمان، اصلا مهم نبود. من از تمام دنیا یک برادر
فـنـجــانـے_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_29
چقدر، دلم خنده های بلند و بی مهابایش را میخواست. از همان هایی که بعد از جوکهای بی مزه اش،به خنده وادارم میکرد.
در میان عکسها هر چه به جلوتر میرفتم چشمهای دانیال سردتر و صورتش بی روحتر میشد. در عکسهای عروسی، دیگر از دانیال من خبری نبود.
حالا چهره ی مردی؛ بوران زده با موها و ریشهایی بلند و بد فرم، خاطرات اولین کتک خوردنم را مرور میکرد. کاش دانیال هیچ وقت خدا را نمیشناخت و ای کاش نشانیِ خانه ی خدا را بلد بود تا پنجره هایش را به سنگ میبستم.
در آخرین خاطرات ثبت شده از برادرم در استانبول، دیگر خبری از او نبود. فقط مردی بود غریبه، با ظاهری ترسناک و صدایی پرخشم، که انگار واژه ی خندیدن در دایره لغاتش هیچ وقت نبوده. بیچاره صوفی.
پس دانیال، عاشقِ صوفی بوده. اما چطور؟؟ مگر میشود عشق را قربانی کرد؟ و باز هم بیچاره صوفی.. در آن لحظات، دلم فقط برادر میخواست و بس.. عکس ها و دوربین را روی میز گذاشتم.
چرا نمیتوانستم گریه کنم؟ کاش اسلوبش را از مادر می آموختم. عصبی و سردرگم، پاهایم را مدام تکان میدادم. چرا عثمان حواسش به همه چیز بود؟ دستم را فشار داد (هییییس.. آروم باش.)
صوفی یکی از عکسها برداشت و خوب نگاهش کرد (بعد از گرفتن این عکس، نزدیک بود تصادف کنیم. حالا که گاهی نگاش میکنم، با خودم میگم ای کاش اون اتفاق افتاده بود و هر دمون میمردیم.)
نفسش عمیق بود و گلویش پر بغض (مادربزرگم همیشه میگفت، به درد رویاهات که نخوری. گاهی تو بیست سالگی، گاهی تو چهل سالگی.. میری تو کمای زندگی.
اون وقته که مجبوری دست بذاری زیر چونت و درانتظارِ بوقِ ممتد نفسهات، با تیک تاک ساعت همخونی کنی.. و این یعنی مرگِ تدریجیِ یک رویا)
نگاهش کردم. چقدر راست میگفت و نمیداست که من سالهاست، ایستاده مُرده ام و خوب میدانم، چند سالی که از کهنه شدنِ نفسهایت بگذرد، تازه میفهمی در بودن یا نبودنت، واژه ایی به نام انگیزه هیچ نقشی ندارد..و این زندگیست که به شَلتاق هم شده، نفست را میکشد.. چه با انگیزه.. چه بی انگیزه..
تکانی خوردم (خب.. بقیه ماجرا..)
مکث کرد (اون شب بعد از کلی منت در مورد بهشتی شدنم، اومد سراغم. درست مثله بقیه ی مردها.. انگار نه انگار که یه زمانی عاشقم بود. یه زمانی زنش بودم. یه زمانی بریدم از خوونوادم واسه داشتنش.. اون شب صدایِ خورد شدنم رو به گوش شنیدم.خاک شدم.. دود شدم.. حس حقارت از بریده شدنِ دست و پا، دردناکتره. نمیتونی درک کنی چی میگم.. منم نمیتونم با چندتا کلمه و جمله، حس و حالمو توصیف کنم.
اون شب تو گیجی و مستیش؛ دست بردم به غلافِ چاقویِ کمریشو، کشیدمش بیرون. اصلا تو حال خودش نبود. چاقو رو بردم بالا، تا فرو کنم تو قلبش. اما.. اما نشد.. نتونستم.. من مثل برادرت نبودم.
من صوفیا بودم.. صوفی..) ترسیدم.. به پوزخنده نشسته در گوشه ی لبش خیره شدم (رفت.. گذاشتم که بره.. خیلی راحت منو.. زنشو.. کسی که میگفت عاشقشه، سپرد به مشتری بعدی.. میتونی بفهمی یعنی چی؟؟ نه.. نمیتونی..) به صورتم چشم دوخت.
دستی به گلویش کشید (اون شب جهنم بود.. نه فقط واسه من. واسه همه زنها..فردا صبح، اون عروس و داماد که شب قبل مراسمشونو به پا کرده بودن؛ اومدن وسط اردوگاه و با افتخار و غرور اعلام کردن که برای رضای خدا از هم جدا شدن و واسه رستگاری به جهاد میرن. مرد به جهادِ رزم و زن به جهاد نکاح.
جهاد نکاح یعنی تغذیه ی شهوت سیری نا پذیر اون مردها.. داشتم دیوونه میشدم. اصلا درکشون نمیکردم. اصولشون را نمیفهمیدم.. هنوز هم نفهمیدم.. تو سر درگمی اون عروس و سخنرانی هاش بودم که یهو صدای جیغ و فریادی منو به خودم آورد. سربازها دو تا دخترو با مشت و گلد با خودشون میاوردن. پوشیه ها از صورتشون افتاد. شناختمشون.
دو تا خواهر ۱۶ و ۱۸ ساله اوکراینی بودن. تو اردوگاه همه در موردشون حرف میزدن. میگفتن یک سال قبل از خونه فرار کردن و یه نامه واسه والدینشون گذاشتن که ما میریم واسه جهاد در راه خدا. ظاهرا به واسطه ی تبلیغات و مانور داعش روی این دوتا خواهرو نامه اشون، کلی تو شبکه های مجازی سرو صدا کرده بودن و جذب نیرو)
خندید.. خنده اش کامم را تلخ کرد. طعمی شبیه بادامِ نم کشیده (دخترای احمق فکر کرده بودن، میانو معروف میشنو خونه و ماشین مفت گیرشون میاد ...
اما نمیدونستن اون حیوونا چه خوابی واسه دخترونه هاشون دیدن.. چند ماهی میمونن و وقتی میبینن که چه کلاه گشادی سرشون رفته؛ پا به فرار میزارن که زود گیر میوفتن. سربازهای داعش هم این دو تا به عنوان خائن و جاسوس آوردن تو اردوگاه تا درس عبرتی شن واسه بقیه.. اتفاقا یکی از اون سربازا، برادرت دانیال بود.
باورم نمیشد که دانیال بتونه یه دختر بچه رو اونطور زیر لگدش بگیره. وحشتناک بود.. با تموم بی رحمی و سنگدلی کتکشون میزد. طوری که خون بالا می آوردن و التماس میکردن که تمومش کنه..
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
فـنـجــانـے_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_29 چقدر، دلم خنده های بلند و بی مهابایش را میخواست. از همان هایی
اما اون بی تفاوت و مسمم به مشتها و لگدهاش ادامه داد اومد و حکم اعدامشونو اعلام کرد. صدای جیغها و التماسهاشون واسه یه عمر گوشامو پر کردن.. اونا فقط دو تا دختربچه بودن.. مدام گریه میکردن و به پای سربازا میفتادن که بهشون رحم کنن.. یادمه یکیشون چسبیده بود به پای دانیالو با ضجه ازش میخواست که سرشو نبره، اما اون آشغال با یه لگد به پهلوش کاری کرد که از شدت درد از حال بره.. خواهر بزرگترو دست بسته، روی دو زانو نشوندن زمین و برادرت با وجودِ شنیدن جیغ ها و التماسهای دیوونه کننده اش، چاقو گذاشت رو گلوشو در کمال آرامش، بیخ تا بیخ سرش رو برید..
بدون حتی ذره ایی حس دلسوزی یا ترحم. دختره بیچاره مثه گنجیشک سر کنده، دست و پا زد و بقیه کف زدن.. کِل کشیدن.. رقصیدن. دانیال هم با سینه ی سپر کرده، لبخند زد و با غرور چشم چرخوند. تو اون لحظه، زمانو گم کردم..
دیدم یکی از سربازا به سمت دختر بیهوش، رفت و که یهو صدای فرمانده بلند شد..
↩️ #ادامہ_دارد...
#نویسنده: زهرا اسعد بلند دوست
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
اشتباه ما اینه که خودمون و اموالمون رو یه سمت میبینیم، خدا رو یه سمت دیگه!
ولی اینطور نیست؛
ما و هرچی که داریم، برای خداست...
إنّا لله وَ إنّا إلَيهِ راجِعون
اگه این رو باور کنیم دیگه از دست دادن چیزی ناراحتمون نمیکنه:)
#دم_اذانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
سردار سلیمانی:
#نگین_انگشتری من از #شیشههای_حرم
امام رضاست که از انفجار [۳۰خرداد۷۳] بهجای مانده... فردا حرف درنیارید که زمرد دستش است...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
عربی آمـده پـابــوس تـــو ازسـمـت عـراق
همه ی حسرتش این است که ایرانی نیست :)
#امام_رضا_جانم
عیدتون خیلی مبارک
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
دست و بالم بسته شد با بستنِ درب حرم...
بیقراری هایِ بار ِ آخرم ..... یادش بخیر!
#استوری
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
هرکه صید توست دیگر در قفس محبوس نیست...
در گِلِ ایرانیان خاکی به غیر از طوس نیست..
#استوری
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
با کیمیای عشق دلم هم قسم شده...
از شدت علاقه دلم هم حرم شده!
#استوری
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
اي كه خيرات تو دارد بر دوعالم ميرسد...
عيدی ما را بده دارد محرم ميرسد
#استوری
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
ای چشمهایت خالق اعجاز...
ای هشتمین شاه شگفتی ساز...
من تا ابد مسکین مسکینم...
تو تا اَبَد بنيانگذارِ ناز..
#استوری
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
آهن آیا میشود عاشق؟ بله، بَد میشود..
هر قطاری که قطارِ راهِ مشهد میشود!🌹
#استوری
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
کفر است بگویم که سه جا می آیی...
وقتی که رسیدی تو به دادم صدجا...
#استوری
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
ای آن که کار و بار تو مشکل گشایی است ...
ما را قبول کن ... دل ما روستایی است
#استوری
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
به خانه خانهی شهرت دخیل میبندم
فقط ضریح نه، دارالشّفاست، مشهدِ تو
#استوری
#پروفایل😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
سربازان امام زمان (عج)
از هیچ چیز جز گناهانِ
خویش نمیهراسند ...
"شهید آوینی"
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
Fadaeian_Haftegi_980420_3.mp3
18.71M
💔
گل خوشبو
فاطمه خو
به به از راه اومد ضامن آهو...⚘⚘
#سیدرضانریمانی
#پیشنهاد_دانلود..
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
فمنیستها میگن آزادی زن به معنای محدودیت مردها نیست
انحطاط انسانیت در تمدن غربی😔
👈 اين همون #آزادی هست که #غرب ازش دم میزنن
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
استاد عالی.mp3
11.57M
💔
استاد #عالی
داستان عنایت امام رضا علیه السلام به تاجر ورشکسته ای که با قرض کردن به حرم مشرّف شد ولی داخل حرم پولهای قرضی را از جیبش زدن
... برگشتم جلوی ضریح ایستادم ،
حرف نزدم
فقط تو دلم گفتم : آقا دیدی جیبم رو زدن یا ندیدی؟
اگه ندیدی پس اون اِشراف امامت کو؟
اگردیدی ، شما که می دونی خانومم چطور اون پول رو جور کرد ، چطور اجازه دادی .....
#پیشنهاددانلود👌
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
دم غروبه... یه سر بریم پابوس آقا
🕌 زیارت مجازی حرم امام رضا علیه السلام
🌏 با استفاده از لینک زیر
https://tv.razavi.ir/VR/2/#s=pano11246
وارد حرم شوید و در هر صحن باچرخش و عقب جلو کردن میتوان هر جای حرم را زیارت کنید.
#امام_رضا_علیه_السلام
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#دهه_کرامت
✨🌿▫️حرم شما، همان مأمنی است که دلخوشیم گمشده ما،
در چند قدمی مان حضور دارد؛
درگوشه وکنار صحنتان،
زیارتنامه میخواند؛
و به دعاهای فرج ما آمین میگوید.
باشد قرارمان،
حرمِ شما،
حوالی همین روزها،
کنار امید آخر دنیا...🙏🌿
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
🍃
نه تنها طورِ موسی اَیمَن است، که هرجا تو باشی حالش همین است؛
#خدای_خوبم!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا 💞
🍃✨با خدایا !
از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که هلاک را به دنبال می آورد، یا بلا را فرود می آورد،
یا شماتت دشمنان را در پی می آورد، یا پرده را میدرد، یا قطرات آسمان را حبس میکند؛
پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!🍃✨
#استغفار_امیرالمومنین
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#اربابم_حسین
حالا كه نيامدم دمت را بفرست
من نيستم آنجا كرمت را بفرست
گفتم كه مريضم و دوا می خواهم
پس گرد و غبار حرمت را بفرست
#پروفایل_استوری😍
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
روایت جالب سیدجواد هاشمی
حاج قاسم سلیمانی به من گفت یه دعا برام بکن
منم گفتم: خدا عاقبت شما رو ختم به خیر کنه
حاج قاسم گفت: من یه دعا بالاتر از این برات میکنم...
#قاسم_هنوز_زنده_ست...
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
سلام
دو کلام حرف حساب...
بنده ادمین تبادل ۳کانال هستم که با کانالای همسطح خودمون تبادل میکنیم، حالا از سر لطف، مدیر کانال ها اجازه دادند که چند شب یکبار با کانال های تازه تاسیسِ مذهبی تبادل کنیم تا حمایت بشن
اما ادمین های محترمشون یا رسم تبادل نمی دونن یا حق الناس براشون مهم نیست یا فکر میکنن خیلی زرنگند و بنرهای ما را توی کانالشون نمیذارن😒
حق الناس فقط خوردن مال مردم و اختلاس نیست
مدیر کانالایی هم که خلف وعده میکنن به نظرم همینطورن، منتها دستشون بسته است
در همین حد میتونن؛ اینا شاید همونایی باشـن که اگه دستشون جایی بند بشه
به اختلاس تپل انجام بدن و ... از کانادا سر در بیارن...😏
به خودمون بیاییم
پ.ن
از این به بعد برای تب حمایتی شرایط ویژه داریم که در بیو کانال میذاریم تا حق مدیرانی که رعایت میکنن ضایع نشه