eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 کس را چه زور و زهره که وصف علی کند؟ جبار در مناقب او گفته: «هل اتی» زورآزمای قلعه خیبر که بند او در یکدگر شکست به بازوی لافتی مردی که در مصاف، زره پیش بسته بود تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود جان‌بخش در نماز و جهانسوز در وغا دیباچه مروت و سلطان معرفت لشکرکش فتوت و سردار اتقیا فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی یا رب، به نسل طاهر اولاد فاطمه یا رب، به خون پاک شهیدان کربلا دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست ای نام اعظمت درِ گنجینه شفا فرستنده: یا سریع الرضا ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 ❤️ هزار مرتبه شکرت خدای عزوجل که اعظم نعماتت شده‌ست عشق علی(علیه السلام) ❤️ فرستنده: مصطفی ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 تا علی هست، با نَسَب تر نیست... صحبت از جانشین دیگر نیست هیچ کس با علی برابر نیست! مردِ میدان سخت خیبر نیست دست بالای دست حیدر نیست... فرستنده: شادکام ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
شهید شو 🌷
#فنجانےچاےباخدا #قسمت_73 تلخی تمام آن لحظات دوباره در کامم زنده شد. (نترسیدین جفتمونو بکشن؟) دستی
انگار از گورِ بی احساسی به رستاخیزِ مسلمانی، مسلمان زاده بپاخاستم و امروز یوم الحسرتی پیش از قیامت بود. خواستن و نداشتن. این حسامِ امیر مهدی نام، گمشده هایِ زندگیم را پیدا کرد. این مسلمانِ شجاع و مهربان، تمام نداشته هایِ دفن شده ی زندگیم را تبدیل به داشته کرد. اینجا ایران بود.. سرزمینی که خدا را با دستانِ اسلامی اش به آغوشم پرت کرد. اینجا ایران بود.. جایی که مسلمانانش نه از فرط ترس، سر خم میکردند و نه از وجه وحشی گری، گریبان میدریدند. اینجا ایران بود.. سرزمینی پر از حسام هایِ مسلمان. در تفکراتم غوطه ور بودم. ناگهان به سختی از جایش بلند شد (خیلی خسته شدین. استراحت کنید. من دیگه میرم اتاقم. احتمالا امروز مرخص میشم اما قبل رفتن میام بهتون سرمیزنم.) چشمانش خسته بود. شک نداشتم، هر چند که چشم دوختن هایش به زمین، فرصتِ تماشایِ خونِ نشسته در سفیدیِ چشمانش را نمیداد. راستی پنجره ی نگاهش چه رنگی بود؟ از رفتن گفتن و ظرفِ دلم ترک برداشت. یعنی دیگر نمیدیدمش؟؟   نا خواسته آرزو کردم که ای کاش باز هم عثمانی بود و زنی صوفی نام تا به اجبارِ قول و وظیفه اش، حسِ بودنش را دریغ نمیکرد. به سمت در رفت. با همان قدِ بلند و هیکل مردانه اش که حتی در لباسِ بیمارستان هم ورزیده گی اش نمایان بود. آرام صدایش زدم (دیگه برام قرآن نمیخوونید..؟) برگشت (هر وقت دستور بفرمایید، اطاعت امر میشه.) مردی که تمام شب را بالای سرم بیدار بود، حق داشت که از وجودِ پر آزارم به قصد استراحت گریزان باشد. آن روز ظهر یه بار دیگر به دیدنم آمد.  دیداری که میدانستم حکم مرخصی اش را صادر میکند. ملاقاتی که از احتمالِ آخرین بودنش، دلم مشت شد درِ کفِ سینه ام. با همان متانت برایم آرزویِ سلامتی کرد و قول داد تا هر چه زودتر دانیال را ببینم و صدایِ مهربانِ یان را بشنوم. (دیگه با خیال راحت زندگی کنید. همه چیز تموم شد.) بی خبر از اینکه جنگ جهانیِ احساسم تازه در حالِ  وقوع بود و من پیچیده شد در روسریِ به احترامش سرکرده، فقط تماشایش نشستم. چند روز دیگر از عمرم باقی بود؟ دو روز؟ دو ماه؟ همه اش را نذرِ دوباره دیدنش میکردم. رفت و بغض گلویم را فشرد. من در این شهر جز خدایی که تازه شناخته بودم، دیگر کسی را نداشتم.. حتی مادر.. و حتی این حسامِ امیر مهدی نام را. کاش میشد که صدایش کنم که باز هم به ملاقاتم بیا.. اما... و او رفت.. همانطور نرم وصبور. فردای آن روز، پروین آمد همراه با زنی که خوب میشناختمش.. خودش بود مادر محجبه و پوشیده در چادرِ حسام.  به در چشم دوختم. نبود.. نمیامد..  گوشهایم، صوت قرآنش را طلب میکردند.. اما دریغ. پروین و مادری که فاطمه خانوم صدایش میکرد، با لبخند کنار تختم ایستادند و در آغوشم گرفتند. فاطمه خانوم پیشانی ام را بوسید (قربون چشمایِ آبی رنگت برم. امیرمهدی گفت که فارسی متوجه میشی، گفت که بیایم بهت سر بزنیم. منو پروین خانومم اومدیم یه کم از این حال و هوا درت بیاریم. خیالت بابت مادرتم راحت باشه. این پروین خانوم عین خواهرش ازش مراقب میکنه. نگران هیچی نباش فقط به خدا توکل کن و به فکر خوب شدن باش.) ↩️ ... : زهرا اسعد بلند دوست ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
#فنجانےچاےباخدا #قسمت_74 انگار از گورِ بی احساسی به رستاخیزِ مسلمانی، مسلمان زاده بپاخاستم و امروز
پروین با معصومیتی خاص در حالیکه کمپوت را روی میز میگذاشت، اشک چشمانش را پاک کرد و مدام قربان صدقه ام میرفت. فاطمه خانم از کیفش شیشه ی کوچکی درآورد. (مادر.. یه کم تربت کربلا رو ریختم تو آب  زمزم، نیت کردم که بخوری و امام حسین خودش شفات بده..) و پروین مدام زیر لب آمین میگفت. در دل به چهره ی سرخ شده از فرطِ کینه ی پدر، پوزخند زدم. پدری که یک عمر از شیعه و مقدساتشان بد میگفت، و حالا همین شیعه، تمام زندگیم را لذت وارد تسخیر کرده بود. حسینی که مریدش میتوانست حسام باشد، فاتحه ی دوست نداشتن اش خوانده بود. فاطمه خانم با صلواتهای مکرر شیشه کوچک را به دهانم نزدیک  و محتویش را به بافت بافت وجودم تزریق کرد. این شهد، طعم بهشت میداد... نمیدانم چه سری در آن تربت معجون شده در آبِ زمزم بود که چشمانِ فاطمه خانم و پروین را به سلامتیِ محالم، امیداوار و گریان میکرد. چند روزی از آن ماجرا گذشت و غیر از ملاقاتهایِ هر روزه ی آن دو زنِ مهربان، حسام به دیدنم نیامد. دل پر میکشید برایِ شنیدنِ آوازِ قرآن و دیدنِ چشمانِ به زمین دوخته اش.. اما نیامد.. بالاخره حکم آزادیم از زندانِ بیمارستان امضا شد و من بیحال شده از فرط خواستن و نداشتن، خود را سپردم به دستانِ پروینی که با مهربانی لباس تنم میکرد، محضِ رهایی. چند روز دیگر به دیدن دنیا مهلت بود؟ همه اش را به یکبار دیدنِ دانیال و... شاید حسام میبخشیدم. پروین با قربان صدقه زیر بغلم را گرفت و با خود در راهرویِ بیمارستان حرکت داد. نزدیک به در ورودی که رسیدیم ریه هایم خنک شد. از بویِ تند بیمارستان خالی شدم و سرشار از عطری که زیادی آشنا بود.  صدایش پیچک شد به دورِ سرم. خودش بود. نفس نفس زنان و لبخند به لب. مثل همیشه. و باز مردمک چشمانش خاک رو زیر و رو میکرد (سلام.. سلام.. ببخشید دیر کردم.. کار ترخیص طول کشید.. ماشین تو پارکینگ پارکه.. تا شما آروم آروم بیاین، من زودی میارمش تا سوار شین) نفسهایم را عمیق کشیدم. خدایا بابت سوپرایزیت متشکرم. پروین با لحن مادران ایرانی، خود را فدایِ این حسام و جدی که نمیدانستم کیست، میکرد. حسامی که امیرمهدی بود و لایق این همه دوست داشتن. راستی چرا خبری از فاطمه خانم نبود؟ بیچاره مادرم که هیچ وقت اجازه ی مادری کردن را به او ندادم. کاش خوب میشد.. کاش حرف میزد.. کاش... مردانه برایش دختری میکردم.. سوار ماشین شدیم. پروین روی صندلی عقب در کنارم، سرم را به شانه میکشید. حسام مدام شیرین زبانی میکرد و سر به سر پروین میگذاشت و من حسرت میخوردم به رنگی که زندگیش داشت و من سالها از آن محروم بودم. خطاب قرارم داد (سارا خانووم. حالتون که بهتره ان شالله.. کم کم پاشنه ی کفشاتونو وربکشین که دانیال قراره تشریف فرما بشه.) به سرعت در جایم نشستم. متوجه حالم شد. (البته به زودی.) این به زودی چرا انقدر دیر بود؟ پس باز هم باید روزهایم با ترسِ ملاقاتِ عزرائیل میگذشت،  که دوستی اش گل نکند و تا آمدن دانیال، سراغم را نگیرد. به خانه رسیدیم. پروین زودتر برایِ باز کردن در از ماشین خارج شد. قبل از پیاده شدن؛ حسام صدایم زد. به تصویر چشمانِ خیره به روبه رویش در آیینه نگاه کردم (مادرم کاری براشون پیش اومد نتونستن بیان، گفتن از طرفشون ازتون عذر خواهی کنم.) چند کتاب به سمتم گرفت (این چندتا کتابم آوردم که مطالعه بفرمایید. کتابای خوبین.. شاید به دردتون خورد.. هم حوصله تون سر نمیره هم اینکه شاید براتون جذاب بود.) اینجا هیچ همزبانی نداشتم و جز حسام کسی زبان آلمانی نمیدانست. در سکوت نگاهش کردم. وقتی متوجه مکث طولانی ام در گرفتن کتابها شد به عقب برگشت (حالتون خوب نیست؟ چیزی شده؟ بابت کتابها ناراحت شدین.) چرا باید بابت کتابها دلگیر میشدم؟ (دیگه قرآن برام نمیخوونید؟) ↩️ ... : زهرا اسعد بلند دوست ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 هر دل که شکست ره به جایی دارد هر اهل دلی قبله نمایی دارد با انکه بود قبله ما کعبه ولی ایوان نجف عجب صفایی دارد شرکت کننده: غریب طوس ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 لیلایی شنیدم یا علی گفت به مجنونی رسیدم یا علی گفت مگر این وادی دارالجنون است که هر دیوانه دیدم یا علی گفت نسیمی غنچه ای را باز میکرد به گوش غنچه آندم یا علی گفت خمیر خاک آدم چون سرشته چو بر میخاست آدم یا علی گفت مسیحا هم دم از اعجاز میزد ز بس بیچاره مریم یا علی گفت مگر خیبر ز جایش کنده میشد یقین آنجا علی هم یا علی گفت علی را ضربتی کاری نمیشد گمانم ابن ملجم یا علی گفت دلا باید که هردم یا علی گفت نه هر دم بل دمادم یا علی گفت که در روز ازل قالوا بلا را هر آنچه بود عالم یا علی گفت محمد در شب معراج بشنید ندایی آمد آن هم یا علی گفت پیمبر در عروج از آسمانها به قصد قرب اعظم یا علی گفت به هنگام فرو رفتن به طوفان نبی الله اکرم یا علی گفت به هنگام فکندن داخل نار خلیل الله اعظم یا علی گفت عصا در دست موسی اژدها شد کلیم آنجا مسلم یا علی گفت کجا مرده به آدم زنده میشد یقین عیسی بن مریم یا علی گفت علی در خم به دوش آن پیمبر قدم بنهاد و آندم یا علی گفت شرکت کننده: خانم حسینی ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 بسم ربی الاعلی من را زباغ حب علي در قفس نكش اي دل بدون حب علي يك نفس نكش روزي خدا نوشت كه شاه جهان شوي تو خواستي كه حاكم دلهايمان شوي بدبخت آن كسي كه به دنياست دشمنت چون كافر خداي تعالي است دشمنت من يا علي بگويم و يا قل هُوَ الاَحَد مولا گرفت دست مرا يا علي مدد شرکت کننده: یاطبیب القلوب ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 اگر کرونا خوردنی بود ما بچه هیئتی‌ها، بسیجی‌ها، راهیانِ نوری‌ها، خادم‌ها... حاضر بودیم بخوریم ولی یک خَش روی مردممون نیوفته.. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🔸سفیر سوریه: هدف جنگنده‌های آمریکایی به اشتباه انداختن پدافند سوریه بود سفیر سوریه در بیروت: مطابق با گزارش‌ رسانه‌ها، هدف جنگنده‌های آمریکا از ایجاد مزاحمت برای هواپیمای ایران فریب پدافند هوایی سوریه بوده است. این بازی نتوانست پدافند و رادارهای سوریه را به اشتباه بیندازد. این بازی کثیف و خطرناک برای دست‌اندرکاران آن، نتایج منفی به همراه داشت. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 چشم همه تشنه‌ی‌ آن روی توست شیعه خمارِ خم ابروی توست باد صبا چون که رسید از نجف آن چه مشامم برسد بوی توست فرستنده: خانم رجایی ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 」 تمـامِ لذّتِ عُمــرم همیـن است که مولایم امیرالمومنین است ♥️ فرستنده: مجنون الزینب(س) ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست... فرستنده: کیانی ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 از سازمان مجاهدین خلق، فقط یک اسم شنیده بودیم در کتاب تاریخ یک رجوی نامی بود که به جای اینکه در زمان جنگ، حامی کشورش باشد با صدام دست داده بود و گرای عملیات می داد تا تعداد بیشتری از جوان های هموطنش پرپر شوند... اما قصه مریم و مسعود رجوی به همین چیزها ختم نمیشد باید از ۱۷هزار نفری که به دست مافقین کشته شدند بپرسیم چرا خداوند در قرآن کریم، منافقین را بدتر از کفار نامیده است نه... بهتر است از مریم رجوی بپرسیم در ازای این خوش رقصی ها بعد از کشتن زنان و کودکان و پیران سرزمینش چه نازِشصتی از اربابانش دریافت میکرد؟ ماجرای نیمروز و رد خون گوشه کوچکی از جنایات این جلادان حق به جانب است هشیار باشیم! قدرت رسانه ها دست دشمن است فریب نخوریم! 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را فرستنده: امیرمحمد ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 سـرش مے رفـت نمـاز اول وقـتش را ترڪ نمے کرد همـیشہ مـیگفت: مـأموریتے مـهم تـر از نـماز نداریـم ... 💞 @aah3noghte💞
💔 پرناز خانوم اونجایی که شما رو بردن سربازی ایران نبوده چون تو ایران دخترا سربازی نمیرن چهره ای با اشک شوق گرچه این خبر کذبه ولی کاش یکی تو اون کمپ بهتون یاد میداد تو سپاه میگن سردار و تو ارتش میگن امیر 😂😂😂 چی تو مغز اونایی بوده که این توییت رو لایک کردن!؟ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 به احترام نام تو وضو گرفت کهکشان ز عرشیان گرفته تا زمین و اهل آسمان کنار واژه علی یکی نوشت بی نظیر یکی نوشت لافتی یکی نوشت قهرمان یکی تو را فرشته خواند و دیگری خدانوشت یکی نوشت صاعقه به پیش چشم دشمنان نوشت دیگری تو را تمام حکمت وادب یکی دگر تو را نوشت امیر خطبه و بیان فقیر آمد و یتیم، غریب آمد و نشست کنار نام نامی ات نوشت یار مهربان تو را علی به حدّ خودشناخت هر کسی ولی مقام تو نشد به کس به غیر مصطفی عیان هزار بوسه می زنم به نام عالی ات علی قلم به دست می شوم «علی امیر مؤمنان»! فرستنده: خانم آکردی ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 آقا جواد خیلی دوستت دارم خیلی اونقدر ک نام عشق نمیشه گذاشت من کمی بیشتر از عشق تو را میخواهم..❤ هوامو داشته باش رفیق.. ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 💞 🥀 بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که از آن به سویت توبه کردم و مجدّداً به سوی آن برگشتم🤲 🍃 و عهدی را که بین من و تو بود با گستاخی و جرأت نقض کردم؛ زیرا با کَرََم و عفو تو آشنا بودم😇 پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!🤲🌼 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 دݪم‌براۍ‌تو‌تنگ‌است‌...ای‌سرا‌پا‌خوب دݪم‌برای‌تو‌تنگ‌است‌....مثل‌تنگ‌غروب چه‌ݪحظه‌هاۍ‌غریبی‌که‌بی‌تو‌می‌گذرند چه‌روز‌گار‌عجیبےست‌! بی‌تو‌ ای‌محبــوب ... 💞 @aah3noghte💞
💔 مےگفت: به سال بی محرم فڪر کردی؟ به اینڪہ بی از دست میری!.... آری! ما روزها و شبهایمان به دوری از طی مےشد دلخوش همین هیئت رفتن بودیم اینکه مداح، دم بگیرد و ما محکم بر سینه بکوبیم و با هر ضربه، بیرون مےکردیم اغیار را از خانه دل که مبادا غیر از حسین علیه السلام کسی در قلب و روحمان ماوا گیرد... امروز دقیقا سیصد و پانزده روز از آخرین دیدارمان میگذرد ارباب از همان لحظات پر اشک که حرمتان در قاب چشمانم تار شد و زمزمه مےکردم: "وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ: و خدا زيارت شما آخرين زيارت از سوي من قرار ندهد" ... اگـر قرار فراق بر این بود که حتی از روضه هایتان، محـروم شویم ڪاش همانجا جان داده بودم... ڪاش دروغ بود اینکه شنیدم اربعین نمےتوانیم به پابوستان بیاییم... خدایا! از دست این زمانه فراق به تو شکایت میکنیم از غیبت ولیّ مان از دوری ها از بےقراری ها... خدایا! ما را با حسینت امتحان نکن، همه از دم رفوزه ایم😭😭 خدایا! دریاب ما را... 💔 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 رازِ خوشبختے ما داشتن عشق علیست ما که با عشق علے ڪسب‌ سعادٺ ڪردیم لحظاتے ڪه به لب زمزمه داریم علے به خدا ، طبقِ روایاٺ عبادٺ ڪردیم 💚 فرستنده: الصبر ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
شهید شو 🌷
💔 #سردار_بی_مرز خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی) #قسمت_چهاردهم بدنش پر از ترکش بود، بدنش همیشه دردمن
💔 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی) وقتی رسیدیم نقطه صفری مرزی، خم شد ونماز شکر خواند. می دانید قصدش چه بود؟ ما معمولا برای سرکشی به مناطق درگیری باهلی کوپتر رفت وآمد می کردیم‌. یکی از روزهایی که منطقه "حنف" در مرز عراق و سوریه از دست داعش آزاد شده بود، با حاج قاسم راهی آن منطقه شدیم برای بررسی اوضاع. قبلش آمریکا اعلام کرده بود: "کسی حق نداره به مدار۵۵ درجه منطقه نزدیک بشود." هلی کوپتر🚁 که بلند شد، سردار مشغول نوشتن مطلبی در دفترش شد. به چند دقیقه نکشیده، جنگنده 🛫های آمریکایی هم بلند شدند و تلاششان برای انحراف مسیر ما شروع شد. من مضطرب شدم و چند بار به سردار گفتم: حاجی جنگنده ها دارند به ما نزدیک می شوند. جوابی به من نداد، حتی سربلند نکرد تا جنگنده ها را نگاه کند. به نوشتن ادامه داد. جنگنده ها خودشان مغلوبانه برگشتند و ما باافتخار در منطقه صفر مرزی نشستیم. نماز شکر را آن جا خواندند. 🗯سرم را می اندازم پایین و می نویسم. _آمریکا تهدید به تحریم می کند، نه هسته ای را می بخشم و نه از موشکی کوتاه می آیم ! _آمریکا التیماتوم می دهد، نه پشت میز مذاکره می نشینم، نه نگاهش می کنم! _قطعنامه درسازمان ملل تصویب می کند. به همسایگان فشار... به... ✊🏻من مثل قاسم سلیمانی ام! ❌نه آمریکا می ترسم، نه از مبارزه ام کوتاه می آیم! نمی ترسم و راه ادامه می دهم....رسیدم به ، نمازشکرخواهم خواند. ... 📚حاج قاسم ... ... @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 هر دلشکسته ره به جایی دارد💝 هر اهل دلی قبله نمایی دارد🌸 با آنکه بود قبله ی ما کعبه ولی... ایوان نجف عجب صفایی دارد🌺 # عشق یعنی حیدر کرار❤️ فرستنده:گمنام زهرا (س) ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 برمخزن غیب ، باب مفتوح علیست گیتی همه کشتی ودر او نوح ، علےست 🌸 آن روح که مبدا حیات همه است در قالب آفرینش آن روح علےست 🌸 فرستنده: جهاد ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
Clip-Panahian-DindariAsoone-64k.mp3
2.51M
💔 🎵چرا آدم‌ها فکر می‌کنن دینداری سخته، ولی خدا گفته دینداری آسونه؟ 👈🏻واقعا دینداری آسونه؟ ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 شما محو خدا ما محو روی تو معطر گشته جنت گرد موی تو ز تو حاشا فلک بیند مهذب تر فلک حیران و سرگردان خوی تو شود حالم مبدل، احسن الاحوال چو با لبخند و بغض آیم بسوی تو پر از نور است این دنیا به لطف تو زمین سرشار عطر است از سبوی تو و چون شیعه بشد مومن به ذات حق شرف را برگرفت از آبروی تو من از دار جهان چیزی نمیخواهم بجز یک گوشه از صحن و سرای تو فرستنده: ح.برنا ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 خود مسئولین بهداشت هم دارن اعتراف میکنند که کرونا اصلا کشندگی زیادی نداره. اما خب منافع برخی ها اقتضا میکنه با کرونا هراسی به جنگ دین بروند... البته با تمسخر هم سعی میکنند هرکسی میخواد درمان ارائه کنه رو له کنند.. ... 💞 @aah3noghte💞