eitaa logo
شهید شو 🌷
4.5هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
72 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ پست های برجسته به قلم ادمینِ اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱@Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی بسم رب به تصویر بالا نگاه کنید... این منم و این اولین بار است که تصویرم را در شب
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 تا نشستم توی ماشین دیدم یک عالمه ماشین آمده برای عروس کشان... دل محسن به این کار رضا نمی داد وقتی دید خیلی جیغ جیغ می‌کنند و بوق می زنند گفت پایه ای همه شونو بپیچونیم؟ گفتم گناه دارن گفت نه باحاله. لای ماشین ها پیچید توی یک فرعی... تا اذان مغرب پخش شد کنار خیابان ایستاد که بیا برای هم دعا کنیم! زرنگی کرد گفت من دعا میکنم تو آمین بگو. همان اول آرزوی شهادت و رو سفید شدن کرد. توی اشهد ان علیا ولی الله طلب شهادت کرد... اشکم جاری شد دستمال از جیبش بیرون آورد و با شوخی گفت این همه پول آرایشگاه دادم تو داری همه رو خراب میکنی! گفتم ان شالله اون چیزی که می‌خوای برات رقم بخوره ولی شرط داره...گفت یعنی چی؟ ردیف کردم‌‌‌‌‌: اگه دعا کردم شهید بشی باید بیای ببینمت... باید بتونم حست کنم... باید دستام رو بگیری... سرش را خاراند و کمی فکر کرد: اگه شد چشم... بعد خیلی جدی نشستم و چشم انداختم توی چشمش: حوری موری ممنوع! نیام بهشت ببینم دورهم گرم گرفتین و بگو بخند راه انداختین!... غش غش می‌خندید... گفتم میخندی؟ دارم جدی میگم! صدایش را نازک کرد: دلم میخواد تو بهشت هم عروس خودم باشی. اونجام مال من باشی. 📘سربلند فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی تا نشستم توی ماشین دیدم یک عالمه ماشین آمده برای عروس کشان... دل محسن به این کار
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 ماجرای خداحافظی شهید همت با همسرش در آخرین دیدار آن شب، بریدن حاجی را دیدم. برخورد سرد او گویای همه چیز بود. به خودم لرزیدم، یک لحظه احساس کردم نکند آخرین شب دیدارمان باشد. حاجی گفته بود که صبح روز بعد ماشین جلوی منزل باشد. کمی زودتر بلند شد و خود را آماده کرد؛ اما ماشین نیامد. ساعت ۷ راننده بدون ماشین آمد و گفت: "ماشین دچار نقص فنی شده!" حاجی تا ساعت ۹ صبح در خانه ماند. دو ساعت تمام بی آنکه چیزی بگوید . قطرات پیوسته اشکی را که از گونه هایش جاری بود، دیدم. ماشین که از راه رسید حاجی آماده حرکت بود. وقت خداحافظی سرش را پایین انداخت و گفت: "خدا رو شکر ماشین دیر اومد و تونستم بیشتر پیش شما باشم! ... خب دیگه ما رفتیم. اگر ما رو ندیدی حلالمون کن." معنی حرفهای او را کاملا می‌دانستم. با این حال گفتم: امکان نداره که شهید بشی. پرسید: "چطور مگه؟" گفتم: "باور نمیکنم خداوند در یک لحظه همه چیز بنده اش را از او بگیرد... " وقتی صدای حرکت ماشین به گوشم رسید، احساس از دست دادن او در قلبم قوت گرفت. عملیات خیبر - جزیره مجنون شهادت ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ سردار مخلص کشور 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی ماجرای خداحافظی شهید همت با همسرش در آخرین دیدار آن شب، بریدن حاجی را دیدم. برخو
💔 "فَـهُــوَ حَـسـبُه"که می خوانم انگار کسی دستی به قلبم می کشد و من ، آرام می شوم... انگار کسی می گوید خیالت راحت من هستم و من تمام ِ دلشوره هایَم را می سپارم به باد... انگار همه برایم می شود تـــو و تو می شوی همه ی من.... عشق یعنی تپش این دل بارانی من لطف پیدای تو و گریه ی پنهانی من فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی "فَـهُــوَ حَـسـبُه"که می خوانم انگار کسی دستی به قلبم می کشد و من ، آرام می ش
💔 یک ماه بعد از عقد جور شد رفتیم حج عمره. سفرمان همزمان شد با ماه رمضان با کارهایی که محمدحسین انجام می‌داد باز مثل گاو پیشانی سفید دیده می‌شدیم. از بس برایم وسواس به خرج می‌داد. در طواف دست هایش را برایم سپر می کرد که به کسی نخورم. با آب و تاب دور و برم را خالی می کرد تا بتوانم حجرالاسود را ببوسم. کمک دست بقیه هم بود، خیلی به زوار سالمند کمک می‌کرد. یک بار وسط طواف مستحبی، شک کردم چرا همه دارند ما را نگاه می‌کنند. مگر ظاهر یا پوششمان اشکالی دارد؟ یکی از خانم های داخل کاروان بعد از غذا من را کشید کنار و گفت: صدقه بذار کنار. این جا بین خانما صحبت از تو و شوهرتِ که مثه پروانه دورت می‌چرخه... همسر فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی یک ماه بعد از عقد جور شد رفتیم حج عمره. سفرمان همزمان شد با ماه رمضان با کارها
💔 در ایّام ماه مبارک رمضان، به‌خاطر بارداری و شیردهی روزه نمی‌گرفتم؛ ولی چون می‌دونستم علیرضا بدون من سحری نمی‌خوره، بیدار می‌شدم و باهاش همراهی می‌کردم و خیالم راحت بود که بدون سحری روزه نگرفته. فصل پاییز و زمستان که روزه‌های قضا رو می‌گرفتم، با اینکه علیرضا حتی یک روزه‌ قضا هم نداشت ولی به‌خاطر من سحرها بیدار می‌شد و روزه‌ی مستحبّی می‌گرفت، می‌گفت: «می‌خوام تنها نباشی و سحریت رو بخوری! تو به‌خاطر من سحرهای ماه رمضان بیدار شدی و همراهی کردی، من هم باید جبران کنم.» 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی در ایّام ماه مبارک رمضان، به‌خاطر بارداری و شیردهی روزه نمی‌گرفتم؛ ولی چون می‌دو
💔 سالۍ‌ کہ نماز عید فطر رو پشت سر حضرت آقا خوندیم ؛! تو راه برگشت من از آقا مہدی فیلم گرفتم وقتی تموم شد، معترضانہ بهش گفتم: آقا مهدی تو همه فیلما خودت هستی ! بیا این گوشیو بگیر، یہ فیلم هم از خانمی بگیر...🙂 آقا‌مهدی‌گفت : خانم شما قراره این فیلمارو روایت کنۍ‌ دیگه ... شما قراره بعداز شهادت این فیلمارو توضیح بدی همسر‌ (شیرسامرا) فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی سالۍ‌ کہ نماز عید فطر رو پشت سر حضرت آقا خوندیم ؛! تو راه برگشت من از آقا مہدی
💔 اکنون که این وصیت نامه را می نویسم دلم تنگ است دلم تنگ خانواده مخصوصاً آبجی عزیزم زهرا جان،امیدوارم که در همه مراحل زندگی موید باشید حرف و حدیث خاصی به ذهنم نمی رسد فقط از پدر و مادرم تشکر می کنم بابت زحماتی که طی این همه سال برای بنده کشیدند دوستتان دارم خیلی دوست داشتم مرگم را خودم انتخاب کنم و چه مرگی بهتر و بالاتر از شهادت و جهاد در راه حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) ، از پدرم و مادرم عاجزانه می خواهم که مرا حلالم کنند و دعایم کنند. پدر و مادر و خانواده عزیزم ... اگر خبر شهادت من را شنیدید صبور باشید و بر من گریه نکنید و بر حسین(ع) و حضرت زینب(س) و اهل بیت و مصیبت هایشان گریه کنید ، بنده جان ناقابلی در راه اسلام داده ام ، اما حسین (ع) نه تنها جان خود بلکه تمام اهل بیتش را فدای دین و جهاد در راه خدا کرد دعا کنید و شاد باشید که خداوند پسرتان عمار را انتخاب کرده از برادرم یاسر می خواهم که قوی و محکم باشد و انشاءالله خداوند هم هوایش را دارد. خواهرم زهرا که زندگی ام بود و هست اصلاً ناراحت نباش عزیزم و صبور باش پدر و مادر عزیزم بوووووووووس یاسر و زهرا بووووووووووووس عاشقتانم سالروز شهادت فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی اکنون که این وصیت نامه را می نویسم دلم تنگ است دلم تنگ خانواده مخصوصاً آبجی عزیزم
💔 من دوست دارم زنم سیده باشد. می‌خواهم داماد حضرت زهرا(س) باشم. دامادِ حضرت که باشی، خانم خودش گیر و گرفتِ کارهایت را راه می‌اندازد و حواسش به دامادش هست که دستش را ول نکند! فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی من دوست دارم زنم سیده باشد. می‌خواهم داماد حضرت زهرا(س) باشم. دامادِ حضرت که با
💔 حتی یک‌بار هم به من، تو نگفت! چیزی که در بیست و نه سال زندگی مشترک‌مان دیدم ملایمت و صبر ایشان بود. در کارهای خانه به من کمک می‌کردند، در خرید لوازم مورد نیاز، رسیدگی به باغچه‌ها و بعضی وقت‌ها شستن ظروف آشپزخانه مشارکت داشت. مطلبی که هیچ گاه از یادم نمی‌رود احترام او نسبت به من بود و در مقابل من هم حرمت ایشان را رعایت می‌کردم، در سراسر زندگی حتی یک‌بار هم به من تو نگفت! راوی: همسر شهید بهشتی 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی حتی یک‌بار هم به من، تو نگفت! چیزی که در بیست و نه سال زندگی مشترک‌مان دیدم ملای
💔 روز ۱۳ اردیبهشت بعد از خواندن خطبه ی عقد من رو رسوند جایی من که از ماشین پیاده شدم گفت: الان اذانِ تا شما آماده بشید من میرم مسجد . مادر آقا مصطفی گفت: کلی مهمون داریم همه منتظر شما هستن. اصلا مهمون ها هیچی خانمت رو می‌ذاری بری مسجد؟ با لبخندی گفت: مامان جان مسجد که روز عقد و غیر عقد نداره نماز جماعت که جشن و دامادی و....نداره . من بعد نماز سریع میام دنبال شما بعدها تعریف میکرد که اون شب وقتی رفته بود مسجد خیلی ها بهش گفته بودن بابا شب عقد هم میای مسجد؟😁 فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی روز ۱۳ اردیبهشت بعد از خواندن خطبه ی عقد من رو رسوند جایی من که از ماشین پیاده ش
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 معلوم‌نیست... نمی دونم چرا با دیدن این کلیپ یاد همسران شهدا افتادم وقتی عشق بالاتری افتاد به قلب مَردشون🥀 دفاع از حریم عمه جان سادات.... فداییان عمه جان انسیه‌السادات‌هاشمی 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی معلوم‌نیست... نمی دونم چرا با دیدن این کلیپ یاد همسران شهدا افتادم وقتی عشق بالا
💔 مهر سال 1379 ازدواج کردیم. از همان دوران عقد به من می‌گفت: که شما دختر شهید هستید و ان‌شاءالله همسر شهید هم می‌شوی.🌹 آن زمان دانشجوی رشته پزشکی بودم و به وضوح همراهی ایشان و تشویق‌های گاه و بیگاه همسرم باعث شد تا در دوره تخصص وارد شده و تا گرفتن تخصص مغز و اعصاب و طی کردن مسیرهای علمی ثابت قدم بمانم. عشق به ولایت و مردم در رفتارش موج میزد و دائم می‌گفت که رهبرم سالم باشند و مردم در آرامش، برای من کافیست. در کارش خلبان شهید بابایی را الگو قرار میداد و رفتارش برگرفته از رفتار شهدا بود. راوی: همسر 💞 @shahiidsho💞