شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
7️⃣1️⃣ستارگان بصیرت
💠صبور مثل مادر
هر چه میدان خونین تر، عطش سنگین تر و نبرد داغ تر و شمشیرها نزدیک تر می شد، آرامش و صبوری و پایداریش بیشتر می شد. چگونه چنین نباشد که مادرش زینب، معلم شکیبایی و استقامت و ایمان است.
عون پس از محمد بی تاب شهادت است. می جنگد و تکبیر می گوید. او از میان کشتگان و انبوه شمشیرها و تیرهای افتاده بر میدان می گذرد. حلقه ی محاصره تنگ تر می شود. نزدیک تر می شوند. تیغها نازکای بدن را می شکافند. عبدالله بن قطنه نبهانی طائی با نیزه بر شانه اش می زند و دمی بعد شمشیر او گلبرگ شاخسار وجود زینب را بر خاک می افکند.
امام دو نوجوان رشید زینب را به خیمه ی شهیدان برد. زنان و کودکان سوگوار به تماشا بیرون آمده بودند و تنها زینب در خیمه تنها نشسته بود.
سلام بر رشادت و صبوری و پاکبازی عون که عظمتش را از زبان ستایشگر مهدی باید شنید که می گوید: السلام على عون بن عبدالله بن جعفر طیار في الجنان، حليف الايمان و منازع الاقران، الناصح للرحمن، التالي للمثانی و القرآن. سلام بر عون فرزند عبدالله بن جعفر طیار که هم پیمان ایمان، رزمنده ی میدان، یاور خدای رحمان و زمزمه کننده ی قرآن بود. لعنت و نفرین خدا بر قاتل او عبدالله بن قطنه ی طایر نبهانی باد.
▪️عون بن عبدالله بن جعفر
پدرش عبدالله بن جعفر طیار و مادرش حضرت زینب کبری است.
سن: حدود ۲۰ سال
ویژگیها و فضایل: پرورده ی دامان حضرت زینب، بخشنده و کریم، شجاع، خوش سیما، دوستدار اباعبدالله الحسین، دین شناس، آشنا به معارف قرآنی، بصیر و صبور، قاری قرآن و مروج فرهنگ قرآنی
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#همسرداری
#حجاب
🔰حجاب مردانه
📛نظافت و نشاط در مردان هم لازم است
🥀همان طور که مرد، زن خود را دوست دارد زیبا، پاکیزه، خوش لباس و معطر ببیند، زن هم از مرد خود همین توقع را دارد.
😇نظافت، پاکی، حمام، مسواک، سرشستن، شانه زدن، ناخن گرفتن، عطر زدن، لباس منظم پاکیزه پوشیدن و سایر زینتهای حلال بر اندام مرد، زن را خوش دل و راضی می کند ضمن اینکه به عفت و پاکدامنی او می افزاید؛ از چشم دوختن به دیگران و در خیال گرفتن غیر شوهر حفظ می کند.🍀
📚منبع: نظام خانواده در اسلام،حسین انصاریان،ص357
🆔 @ShamimeOfoq
داستان بسیار زیبا .pdf
1.42M
#بصیرت_عاشورایی
#محرم
#داستان
#ویژه_نامه_محرم
🏝ده داستان بسیار زیبا از زندگی امام حسین علیه السلام
🏜ده داستان زیبا از زندگانی وشهادت امام حسین علیه السلام مناسب دبستان دوره دوم و دبیرستان دوره اول🏴
🚩 این داستان ها فصل پنجم کتاب حیات پاکان «داستان هایی از زندگانی معصومان علیهم السلام » نوشته مهدی محدثی می باشد.
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#کربلا
#عاشورا
🥀أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ🖤
😭ألسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ
😭سلام بر آن دندانی که با چوب خیزران بر آن نواخته شد.💔
📖زیارت ناحیه مقدسه
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#سخاوت_امام_حسین (ع)
🍀سخاوت امام حسین علیه السلام
🥀امام حسین(علیه السلام) می فرمایند :
🍗روزی غلامی را دیدم که در حین غذا خوردنش، به سگی نیز غذا می داد.
⁉️علت این کار را پرسیدم.
🔰غلام گفت :
🔆«يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) إِنِّي مَغْمُومٌ أَطْلُبُ سُرُوراً بِسُرُورِهِ لِأَنَّ صَاحِبِي يَهُودِيٌّ أُرِيدُ أُفَارِقُهُ»
💚ای فرزند رسول خدا(ص) من دلم گرفته و ناراحتم، و می خواهم با مهربانی به این سگ و شادکردنش شاد شوم، چون صاحب من یهودی است و من نمیخواهم به او خدمت کنم.
🍁امام حسین(ع) به قصد خریداری غلام نزد صاحبش رفت و خواست او را به دویست دینار بخرد.
🙍♂️یهودی گفت :
☘️«اَلْغُلاَمُ فِدَاءٌ لِخُطَاكَ وَ هَذَا اَلْبُسْتَانُ لَهُ وَ رَدَدْتُ عَلَيْكَ اَلْمَالَ»
❤️این غلام فدای قدم شما و این باغ هم برای او؛ پولتان (دویست دینار) را هم به شما باز میگردانم.
🥀امام (ع) فرمود : من این پول را به تو می بخشم.
👤یهودی گفت: من نیز آن را به غلام بخشیدم.
🍀امام حسین(ع) غلام را آزاد کرد و همه اموال را نیز به او بخشید.
🌹زن آن یهودی گفت :
🌼«أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُ مَهْرِي لِزَوْجِي»
🌻من مسلمان شدم و مهر خود را به شوهرم بخشیدم.
🌱«أَنَا أَيْضاً أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُهَا هَذِهِ اَلدَّارَ»
🌴من نیز مسلمان شدم و این خانه را به زن بخشیدم.
📚منبع :
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۹۴
🆔 @ShamimeOfoq
عبرتهای عاشورا2.pdf
324.5K
#بصیرت_عاشورایی
#محرم
#کربلا
#عبرت
💯عبرت های عاشورا در کلام امام خامنه ای🌻
♻️قسمت دوم
🔰براى اينكه قدرى معلوم شود كه اين حادثه چقدر عظيم است، من سه دوره ى كوتاه را از دوره هاى زندگى حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام اجمالاً مطرح میکنم.🍃
⁉️شما ببينيد اين شخصيتى كه انسان در اين سه دوره
میشناسد، آيا میتوان حدس زد كه كارش به آنجا برسد كه در روز عاشورا يك عده از امّت جدّش او را محاصره كنند و با اين وضعيت فجيع، او و همه ى ياران و اصحاب و اهل بيتش را قتل عام كنند و زنانشان را اسير بگيرند؟🥀
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#محرم
#قمه_زنی
📚داستانی خواندنی از حجت الاسلام #قرائتی در مورد قمه زنی
✅(با استناد به آیه قرآن)
🔆حجت الاسلام قرائتی:
⁉️در یکی از شهرها با وجود توصیه های مبلغین بزرگوار مبنی بر پرهیز از قمهزنی، مردم به خاطر اعتقادات خود دست برنمی داشتند. به ما گفتند به آنجا برویم و آنها را از این کار باز داریم. ایام ماه محرم بود و چون اعلام کرده بودند فلانی می آید و مردم ما را در تلویزیون دیده بودند، در مسجد جمع شدند.
‼️وقتی وارد شدم گفتند: آقای قرائتی آمدهای برای قمهزنی بگویی.
❓گفتم: شغل من چیست؟
💥گفتند: تو معلم قرآن هستی.
⁉️گفتم: به عنوان معلم قرآن قبولم دارید؟
💯گفتند: بله قبولت داریم، ولی حرف قمه نزنی، فقط قرآن بگو.
🔰من روی تخته نوشتم: «بسم الله الرحمن الرحیم - یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» (سوره بقره آیه ۱۰۴)؛
🔆«ای کسانی که ایمان آورده اید! "راعنا" نگویید، بلکه بگویید: "انظرنا".»
♻️و بعد توضیح دادم که:
«یا ایها الذین آمنوا» یعنی: ای مؤمنین.
«لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» یعنی: راعنا نگویید بلکه انظرنا بگویید. راعنا نگویید یعنی چه؟ این قصهای دارد و قصه اش این است که: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در حال سخنرانی بود، یک نفر از پای سخنرانی گفت: راعنا، یعنی مراعات ما را هم بکن.
یعنی آرامتر صحبت کن یا به این طرف و آن طرف نگاه کن.✅
♨️این کلمه راعنا مثل کوکو است که هم می شود آن را با سیب زمینی درست کرد و هم با سبزی.
«راعنا» را هم می شود از ریشه «رعی» گرفت و هم از ریشه «رعن». اگر از «رعی» گرفته شود به معنای «مراعات ما را بکن» است، ولی اگر از ریشه «رعن» گرفته شود، رعونت به معنای خر کردن است! و «راعنا» یعنی «خرمان کن.»!
⚠️وقتی که مسلمانان می گفتند «راعنا» هدفشان مقدس بود و معنای «مراعاتمان کن» را اراده می کردند، ولی یهودیها از این کلمه استفاده کرده و گفتند:
‼️مسلمانها به پیغمبرشان میگویند خرمان کن. در اینجا آیه نازل شد که: «یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، "راعنا" نگویید بلکه "انظرنا" بگویید.»
⛔️یعنی کلمهای را که دشمن از آن سوء استفاده می کند به کار نبرید.
بعد از این که این آیه را تفسیر کردم، گفتم: شما که قمه می زنید هدفتان مقدس است و به عشق امام حسین علیه السلام این کار را می کنید، ولی تلویزیون کشورهای اروپایی این کار شما را دوازده مرتبه نشان داده و گفته است که شیعه ها دچار مرض خودآزاری هستند. دشمن از این کار شما چنین سوء استفاده می کند.
این کار امروز شما مثل همان «راعنا» گفتن مسلمانان صدر اسلام است که دشمن از آن سوء استفاده می کرد و قرآن کریم با آیه مورد بحث به مسلمانان آن روز و امروز هشدار می دهد که: از هر کاری که دشمن از آن سوء استفاده میکند پرهیز کنید.
🔰پس، چون امروز دشمنان از قمه زنی شما سوء استفاده می کنند، شما دیگر قمه نزنید.
✅گفتند: حالا فهمیدیم و دیگر قمه نمیزنیم.
✍️منبع: مجله مبلغان، شماره ۳۹
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
8️⃣1️⃣ستارگان بصیرت
💠شیفته شهادت
عون در مقابل برادرش حسین، ایستاد. السلام علیک یا مولای. سلام سلام رخصت بود؛ اجازه ی میدان رفتن و جان نثاری. امام قامت رشید و چهره ی آرام عون را مرور کرد. درنگی کرد و ناگهان بلند و بی شکیب گریست.
برادرم! تسلیم مرگ شده ای؟ عون بغض نهفته در گلو را فرصت شکفتن نداد و گفت: چگونه تسلیم مرگ نباشم در حالی که بی یار و یاورت می بینم؟
امام اجازه ی میدان داد. چند گامی بدرقه اش کرد. تیغ عون خارهای خدعه و خیانت را درو می کرد. علفهای هرز کربلا را نشانه می رفت. ذوالفقار زبانش هراس و مرگ بر قلبها می افشاند. غبار گرفته و عرق ریزان و تشنه کام. امام او را ستود و آفرین گفت و خواست تا دمی بیاساید. عون گفت: ای برادر، برای آسودن نیامده ام؛ شیفته ی شهادتم؛ اما خواستم بار دیگر ببینمت؛ جمال دلارایت را نظاره کنم؛ بگذار به میدان روم. تشنه ام تشنه؛ اما می دانم دمی دیگر از دست پدر جام خواهم گرفت. اجازه بده جان خویش را فدایت کنم.
عون پرشورتر قدم به میدان گذاشت. دشمن وحشت زده می نگریست. بر زبانها زمزمه افتاده بود که چه قدر شبیه پدرش علی، می جنگید. سیاه رویی سیاه دل به نام خالدبن طلحه کمین کرد و نیزه در پهلوی عون نشاند. عون از اسب فرو افتاد. باران نیزه بود و شمشیر، سنگ و چوب. عون در آخرین لحظه ها زمزمه می کرد: بسم الله و بالله و على ملّة رسول الله .
▪️عون بن علی بن ابی طالب
او فرزند اسماء بنت عمیس است
سن: حدود ۴۵ سال
ویژگی ها و فضایل: خوش سیرت و خوش صورت، شجاع، شیفته ی اباعبدالله، بصیر و صبور، عارف به دین، جسور و بی باک در نبرد، سوارکار ماهر و تیرانداز و نیزه انداز قوی بود.
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
9️⃣1️⃣ستارگان بصیرت
💠اشراق عشق
رزمگاه کربلا داغ و خون رنگ بود. آیه های ارغوانی بر خاک نازل شده بودند. شهید در کنار شهید خفته بود. عطر و عطش در دشت می وزید. امام در ساحل مواج خون یاران را نگریست. جز اندکی نمانده بود. چند تن نزدیک ترین یاران، آخرین اندوخته های حسین بودند.
***
نوبت به عبیدالله رسیده بود. به پیشگاه امام و مولایش رسید. اذن میدان طلبید و به سان ماهی در کام موج نیزه و تیغ و سنان فرو رفت. از کنار دو برادر شهید گذشت. سلامشان داد و شمشیر درخشان خود را چرخاند. در برگ ریز عصر عاشورا عبيد الله نیز پس از رزمی شجاعانه و کشتن جمعی از دشمنان در محاصره افتاد و سرانجام با تنی همه زخم قطره قطره بر خاک داغ عاشورا چکید. قاتل او را بشر بن حويط قانصی نوشته اند.
تا آخرین نفس شعار «یا محمد یا حسین» او در کربلا پیچیده بود و لبخند دلنشين آخرين، گواه وصال پرشکوهی بود که تنها شهیدان عارف و عاشق ادراک می کنند.
▪️عبیدالله بن عبدالله بن جعفر
فرزند عبدالله بن جعفر، نام مادرش را خوصا دختر حفصه نگاشته اند.
سن: ۲۰ سال
ویژگی ها و فضایل: شجاع، بصیرتمند در دین، قرآن شناس، شیفته ی اباعبدالله، صبور، جسور و بی پروا در نبرد، بخشنده و سخاوتمند بود.
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#حدیث
💠 امام صادق علیه السلام فرمودند:
🌿 «آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟ پس خداوند نور حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود: «با مهدی انتقام او را میگیرم»
📚 اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥
🆔 @ShamimeOfoq
مداحی ویژه .mp3
13.42M
#بصیرت_عاشورایی
#کربلا
#عاشورا
#مداحی
🎵مداحی ویژه عاشورا🏴
🎶الرحیل الرحیل🥀
🔘مداح: حاج #مهدی_رسولی☘️
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
0️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠گلبرگی در طوفان(1)
میدانی قاسم، عمو چه گفت و گویی با یاران دارد؟
پسر پیامبر چه می خواهد بگوید؟ ای مردم، ای گروه آمده به کربلا، فردا روز کشته شدن است. من کشته خواهم شد و هر کس با من است کشته خواهد شد و هیچ کس نخواهد ماند. عمو بی هیچ مقدمه در نهایت صراحت فردا را ترسیم کرد؛ تا هر کس می خواهد برود؛ تا هر کس از شب درون خویش هجرت نکرده است، شب را بهانه ی رفتن کند؛ تا هر کس سلامت و عافیت را بر خطر عاشقانه ترجیح می دهد، از مدار عشق بگریزد؛ از موج خیز جنون و خون به کناره های زیستنی زبون پناه ببرد. امام دیگربار تکرار می کند: فردا کشته شدن است.
هر کس بماند تیغ می بیند و تیر، زخم و خون و شمشیر. بروید. گریه ی یاران خیمه را پر می کند. زبان گریه این است که چگونه برویم، کجا برویم. بی تو زیستن همرنگ مرگ است و ذلت. نه، نمی رویم. پرسشی در تو می جوشد. می پرسی: عمو آیا من نیز کشته خواهم شد؟ شاید می خواهی از لبان امام تایید شهادت خویش بشنوی. اگر امام بگوید تو نیز شهید می شوی، هر چه بال و پر در عالم است به تو بخشیده اند؛ هر چه شادی در آدم به قلبت هدیه داده اند. امام قامت رشید و زیبایت را مرور می کند. اندوه را به لبخندی می آراید و می پرسد: فرزند عزیزم، مرگ در نگاه تو چگونه است؟ بی هیچ درنگی می گویی: مرگ و شهادت برای من از عسل شیرین تر و گواراتر است!
منتظر مانده ای که عمو چه بگوید. سیمایش روشن و متبسم است؛ اما آن سوی آن حزنی پیداست. آرام می گوید: عمویت فدایت، عبدالله کوچک من نیز شهید خواهد شد. میدانی وقتی به شیر خوار رحم نمی کنند، وقتی کودکی را که هنوز جز لبخندی و اشکی نمی شناسد، قساوتمندانه می کشند، با تو چه خواهند کرد؟
▪️قاسم بن حسن بن على بن ابی طالب
مادرش ام ولدی به نام رمله یا نفیله یا نجمه بوده که همراه قاسم در کربلا بوده است. قاسم در حدود سه سالگی پدرش امام حسن را از دست داد.
سن: حدود ۱۴ سال
ویژگی ها و فضایل: شیفته ی شهادت بود و جمله ى أحلى من العسل او مشهور است. وفادار به اباعبدالله، عارف بالله، شجاع و رشید، زیبا و جذاب، خوش سیرت، صبور و بصير و سربلند آزمون کربلا بود.
🆔 @ShamimeOfoq
پیوند اساس دین و حادثه کربلا.mp3
627.5K
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#سخنرانی_کوتاه
🌹 گزیده ای از سخنرانی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری درباره پیوند و ماندگاری اساس دین با حادثه عاشورا
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
1️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠گلبرگی در طوفان(2)
نه، نباید به میدان برود. مگر رسم همه ی یاران وداع و اذن و رخصت از حسین نیست؟
تازه این قاسم است؛ محبوب حسین؛ حسین که محبوب همه ی دلهاست خیمه شیون می کند. حتی سنگدلان سپاه دشمن رو بر می گردانند. هر دو بیهوش می شوند. حسین در آغوش قاسم و قاسم در آغوش عمو.
عزیز عمو، نور چشم و آرامش قلبم به میدان می روی؟ بعد از اکبر شاخسار زندگیم از تو تری و طراوت می گرفت. بعد از اکبر قوت قلبم تویی. روشنای چشمم تویی. عموجان، بگذار بروم. چگونه نروم که تو را بی یاور و تنها می بینم. می بینم همدل و همراهی نیست. می روم تا تنهایی و غربت تو را نبینم. بمیرد قاسم و نبیند که تو در محاصره ای روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسك الوفاء
جانم فدایت عمو ... همه مبهوت و حیرت زده می نگرند. رجز آغاز می شود. اگر مرا نمی شناسید، من فرزند حسن مجتبی هستم؛ نواده ی پیامبر برگزیده و امین پروردگار.
آذرخش شمشير قاسم جان های تار را خاکستر می کند. گردباد و تندر خشم نوجوان حسن سی و پنج ساقه ی سیاه را در هم می پیچد. روبهکان می گریزند و تیغ جان شکار در تعقیب آنان پیش می تازد. چهارده زخم بر قامتش نقش میبندد. عمرسعد فریاد می زند: محاصره اش کنید. حلقه ی شمشیرها تنگ تر می شود؛ ضربه ای بر سر، نیزه ی شيبة بن سعد بر پشت، نیزه ی سعید بن عمر بر سینه و نیزه ی یحیی بن وهب بر شانه.
صدایی شکسته تا ساحل میدان رسید.
يا عمّاه ادرک. یا عمّاه ادرکنی. عمو چون فرود عقابی از آسمان خود را به میدان رساند. عمو ماند و قاسم. گرد و غبار آهسته فرو می نشست. امام در آغوشش گرفت. دست و پا میزد. عمو بر سینه اش فشرد. پیشانی خونین را بوسید. صدای بلند گریه ی امام در میدان پیچید. می بوسید و می بویید. می بویید و می بوسید و می گفت: به خدا سوگند، بر عمویت سخت و ناگوار است که به یاری بخوانیش و نتواند پاسخت گوید، یا پاسخ دهد و نتواند یاریت کند؛ یا تو را یاری کند اما سودمند نباشد. از رحمت خدا دور باد گروهی که تو را کشتند. امام برخاست. قاسم را بر سینه گرفته بود. خطی از نعلین بند گسسته ی قاسم بر زمین مانده بود؛ خطی که به سمت خیمه ی شهیدان کشیده می شد.
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#کربلا
#بانوان
⚫️نقش بانوان در کربلا
🔆حضرت فاطمه بنت الحسین علیهمالسلام:
🥀بانویی که به حضرت زهرا سلاماللهعلیها شباهت داشت.
💯گفتاری از دكتر رجبی دوانی درباره زنان عاشورا:
🍀حضرت فاطمه بنت الحسین در کربلا حضور داشتند. همسر ایشان حسن مثنی - فرزند امام حسن مجتبی (ع) - است که در کربلا مجروح شد و دشمن میخواست او را بکشد اما خویشان مادری او که در سپاه عمر سعد بودند، دورش را گرفتند و او را نجات دادند.
♥️فاطمه (س) در این عرصههای سخت مثل عمه بزرگوارشان موارد مختلف را دیده است؛ منتها این بزرگواران تابع حضرت زینب (ع) بودند و حادثهای هم در دربار یزید دربارهی ایشان به وجود آمد که با برخورد کوبندهی حضرت زینب (ع) عملی نشد.💬
🌟در تاریخ هست که وقتی حسن مثنی به خواستگاری دختر امام آمد، امام فرمودند کدامیک از این دختران من را میخواهی؟ او شرم کرد و پاسخی نداد و امام فرمودند فاطمه را برای تو در نظر میگیرم که او به مادرم شباهت دارد.🥀😔
🆔 @ShamimeOfoq