eitaa logo
شمیم افق
1.2هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 تربیت غیرمستقیم ❣️ ‌(شهید بهشتی) اهمیت زیادی به نماز می‌داد. بسیار فروتن، حق پذیر، منظم و بردبار بود و دوست داشت فرزندانش هم این ویژگی‌‌ها را کسب کنند؛ اما ‌‌‌هیچ‌گاه مستقیما به آن‌‌ها در این امور امر و نهی‌ نمی‌کرد. حتی یک بار هم شنیده نشده بود در امر عبادت به بچه‌‌ها دستور بدهد، بلکه با رفتار خود به بچه‌‌ها درس می‌داد. مثلا ‌‌‌هیچ‌گاه‌ نمی‌گفت: پاشو برو نمازت را بخوان، بلکه رفتار خودش که همیشه اول وقت وضو می‌گرفت و نماز می‌خواند، برای همه افراد خانواده الگو شده بود. اگر گاهی هم می‌دید نمازشان را دیر می‌خوانند، تذکر می‌داد؛ ولی نه به صورت توبیخ و با لفظ «چرا نخواندی...». 📚 ‌(عباسی، ناگفته‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص89) 🆔 @ShamimeOfoq
💗 با کمال ادب و احترام رفتار می‌کرد ❣️ بابا ‌(شهید بهشتی) خیلی مهربان و مؤدب بود. حتی در صحبت با ما کمال ادب و احترام را رعایت می‌کرد. وقتی می‌خواست صدایمان کند، «آقا» یا «خانم» را اول اسم مان می‌آورد و ما را با الفاظ محبت آمیز «عزیزم»، «دخترم» و «پسرم» خطاب می‌کرد. رابطه ما با بابا، صرفا یک رابطه پدری و فرزندی نبود، بلکه فراتر از آن، رابطه دوستانه بود. 📚 ‌(عباسی، ناگفته‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص90) 🆔 @ShamimeOfoq
💗 نقش مدیریتی و آرامش بخشی پدر ❣️ پدر ‌(شهید بهشتی) نظم و قانونی را بر خانه حاکم کرده بود که همه با آن موافق بودند و پذیرفته بودند. هر کس طبق روال و نظم حاکم، برنامه‌‌‌‌های فردی و اجتماعی خود را انجام می‌داد. همه چیز سر جای خود قرار داشت. نقش پدر در مدیریت و ایجاد آرامش در خانه واقعا تعیین کننده بود. مثلا برای برادرهایم که می‌بایست برای مدرسه کاردستی می‌ساختند و نجاری می‌کردند، اتاقی در زیرزمین منزل آماده کرده بود که کارهایشان را آن جا انجام دهند. برادر کوچکم علاقه خاصی به قرائت قرآن داشت و صدای خوبی هم داشت. موقع تمرین قرآن، به این اتاق می‌رفت تا آزادانه تمرین کند و مزاحم کسی هم نباشد. 📚 ‌(عباسی، ناگفته‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص90) 🆔 @ShamimeOfoq
💗 مراعات سلیقه فرزندان ❣️ ‌(شهید بهشتی) به خواسته‌‌‌‌های همه افراد خانه اهمیت می‌داد و سلیقه‌‌‌‌های آن‌‌ها را در نظر داشت. وقتی می‌خواست مثلا هدیه‌ای برای روز تولد یکی از فرزندانش بخرد، قبلا با آن‌‌ها مشورت می‌کرد تا آن چه را که دوست دارند یا نیاز دارند، برایشان تهیه کند. می‌دانست شاید سلیقه او که از نسلی دیگر است با فرزندانش یکی نباشد. گاهی حتی آن‌‌ها را با خود به مغازه می‌برد و به انتخاب خودشان، برایشان هدیه می‌خرید. 📚 ‌(عباسی، ناگفته‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص90) 🆔 @ShamimeOfoq
💗 از پول توجیبی تا صندوق قرض الحسنه ❣️ پول توجیبی که پدر ‌(شهید بهشتی) به ما می‌داد، فقط بابت خرید خوردنی و ... نبود، بلکه به ما می‌گفت: «شما از همین پول، لوازم التحریر و دفتر مورد نیازتان را هم بخرید. اگر هم می‌خواهید برای کسی هدیه‌ای بخرید، مقداری از این پول را جمع کنید و هدیه بخرید.» با این روش، ما چگونگی خرج کردن پولمان و مدیریت اقتصادی را یاد می‌گرفتیم. اگر گاهی پولمان کفاف یک هدیه را‌ نمی‌داد، به ما پولی قرض می‌داد تا فرهنگ قرض الحسنه هم در خانه رعایت شود. به تشویق پدر، صندوق قرض الحسنه‌ای در منزل تهیه کرده بودیم و پول هایمان را روی هم می‌گذاشتیم تا در موقع نیاز به هم قرض دهیم. کارمان خیلی حساب و کتاب داشت. دفترچه‌‌‌‌های کوچکی برای پرداخت اقساط تهیه کرده بودیم. 📚 ‌(عباسی، ناگفته‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص91) 🆔 @ShamimeOfoq
💗 جمعه، روز خانواده ❣️ ‌(شهید بهشتی) جمعه‌‌‌‌‌هایش را اختصاص داده بود به خانواده. کار و مشغله‌‌‌‌های کاری را کنار می‌گذاشت و به امور خانه می‌پرداخت. با بچه‌‌ها بازی می‌کرد، صحبت می‌کرد و به حرف دلشان گوش می‌داد. به درس‌‌‌‌های بچه‌‌ها رسیدگی می‌کرد. در کارهای منزل به من هم کمک می‌کرد و ظرف‌‌ها را می‌شست. خرید خانه را انجام می‌داد و به گل‌‌‌‌های باغچه رسیدگی می‌کرد. علاوه بر آن، به تفریح بچه‌‌ها و نشاط خانواده هم اهمیت می‌داد. آن روز‌‌ها محیط شهر تهران برای گردش خانواده‌‌‌‌های مذهبی مناسب نبود. به همین دلیل، ما را سوار ماشین می‌کرد و به بیرون شهر، جاهای خلوت و خوش آب و هوا می‌برد. معمولا صبح‌‌‌‌های جمعه اطراف ولنجک می‌رفتیم. اصرار داشت من هم همراهش بروم. یکی دو ساعت در هوای تمیز و دور از هیاهوی شهر و درگیری‌‌‌‌های کار و زندگی در کنار هم قدم می‌زدیم و از کنار هم بودن لذت می‌بردیم. بعد پیاده روی، برایمان شیرینی و بستنی می‌خرید. 📚 ‌(عباسی، ناگفته‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از زندگی خانوادگی علما، ص87، به نقل از همسر ایشان) 🆔 @ShamimeOfoq