eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
7.4هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 مجموعه حکایت های داستانی امام حسین علیه السلام 🔸 همسفره فقیران 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 با کودکان و همسرانمان مهربان باشیم... ☘️ داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ 💠 امام صادق(ع) مى فرمايد: 🌿 گروهى نزد پيامبر خدا آمدند و او را به مرگ سعد بن معاذ خبر دادند، پيامبر با اصحاب براى تجهيز سعد حركت كردند، به غسل دادن بدن سعد فرمان دادند. 🕊هنگامى كه او را كفن كردند و بر تخته اى براى حمل به سوى بقيع قرار دادند، حضرت با پاى برهنه و بدون عبا دنبال جنازه حركت كردند، گاهى طرف راست جنازه را بر دوش مى گرفتند و گاهى طرف چپ را تا به قبر رسيدند. پيامبر وارد قبر شد و با دست مباركش لحد چيد و از اصحاب مى خواست كه سنگ و خاك به حضرت دهند تا روزنه هاى بين لحد را بگيرد؛ چون فارغ شدند و خاك روى لحد ريخته شد و قبر به طور كامل بسته شد 🌹فرمود: من مى دانم به زودى جنازه مى پوسد ولى خدا بنده اى را دوست دارد كه هرگاه كارى مى كند محكم و استوار انجام مى دهد، به اين خاطر در چينش لحد و بستن روزنه هاى آن با سنگ و خاك دقت كردم. 🧕در آن لحظه مادر داغديده ى سعد از گوشه اى فرياد برداشت: اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد 🌟ولى پيامبر فرمودند: اى مادر سعد! مطلبى را بر پروردگارت در مورد فرزندت اين گونه قاطع و يقين نسبت مده؛ زيرا فشار سختى به سعد وارد شد!!! چون پيامبر و مردم از دفن سعد برگشتند، گفتند: اى پيامبر خدا! كارى را از شما در مورد سعد ديديم كه بر كسى نديديم، با پاى برهنه و بدون عبا تشييع جنازه آمديد. فرمودند: در اين حالت به فرشتگانى كه به تشييع آمده بودند اقتدا كردم. 🥀گفتند: گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ جنازه را بر دوش گرفتيد. 💥فرمود: در تشييع جنازه دستم در دست جبرئيل بود، آنچه او انجام داد من انجام دادم. گفتند: شما براى غسلش اجازه دادى و بر او نماز گزاردى و لحدش را چيدى آن گاه فرمودین: فشارى سخت بر او وارد شد! فرمود: آرى، زيرا با خانواده اش بداخلاق بود! ولى اگر انسان از ايمانى متوسط يا حداقل، و عملى اندك برخوردار باشد ولى با سرمايه اى سرشار از مكارم اخلاقى زندگى كند، و با خانواده و اقوام و مردم در همه ى زمينه هاى اخلاقى خوش رفتار باشد در دنيا كمتر دچار مشكل مى شود و در آخرت مكارم اخلاقش رحمت و فيوضات بى نهايت حق را جذب مى كند. 📚برگرفته از کتاب زيبائى هاى اخلاق 🆔 @ShamimeOfoq
💖 داستان زائر امام حسین علیه السلام که مورد عنایت امام زمان علیه السلام واقع شد 🎙 بیانات حضرت آیت الله وحید خراسانی: 🔶 نعلبندی در اصفهان زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به کربلا؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از یزد رفیق راه شد. 🤒 رفیق بین راه مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب سیدالشهدا را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش. 🕌 وصیت کرد مرکب من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان. ⚰️ مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، اشک جاری شد. رو به قبر سید الشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. 👈 در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه آب زلال جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را غسل دادند، کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در وادی ایمن کربلا دفن کن. ‼️ جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. 🌃 شبی با اهل و عیالش در خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: ولی عصر صاحب الزمان تو را می‌خواهد. ❇️ همراه او رفت؛ دید قبله‌ی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای منبر نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا لب بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، حسین بن علی علیهماالسلام، چه نظری داریم. 🆔 @ShamimeOfoq
✿ روزی بهلول داشت از کوچه ای می‌گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می‌گوید: من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم. 1️⃣ یک اینکه می گوید خدا دیده نمی‌شود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. 2️⃣ دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. 3️⃣ سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. 〽️ بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. ⁉️ خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. ❗️ استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت. 🆔 @ShamimeOfoq
☘️🌷☘️آرزوی مرگ ممنوع عباس، عموی پیامبر(ص) بیمار شد. پیامبر(ص) به عیادتش رفت. عباس از شدت بیماری ناله می زد و آرزوی مرگ می کرد. حضرت محمد(ص) به او فرمود: آرزوی مرگ نکن زیرا اگر نیکوکار باشی و زنده بمانی بر نیکی هایت می افزایی و این برای تو بهتر است. اگر هم بدکار باشی و زنده بمانی از بدی هایت توبه می کنی و این هم برایت بهتر است. هیچ گاه آرزوی مرگ نکن. 📚تکه های طلا/نشرجامعه القرآن 🆔 @ShamimeOfoq
🌷🌷🌷برخیز ای صفوان!! مردی از اهل مکه نزد امام صادق (ع) آمد و گفت: می خواهم به شهرم برگردم ولی پولی ندارم تا کرایه را بپردازم لطفا کمکم کنید. امام به دوستش صفوان فرمود: برخیز و به این برادرت کمک کن. صفوان هم برخاست و مشکل آن مرد را حل کرد، سپس نزد امام بازگشت. حضرت پرسید: چه کردی؟ گفت: پدر و مادرم به فدایت مشکلش حل شد. امام فرمود: این کار تو نزد من از یک هفته طواف خانه خدا محبوب تر و دوست داشتنی تر است. 📚تکه های طلا/نشرجامعه القرآن 🆔 @ShamimeOfoq
😵😵چرا رهایش کردی؟ حضرت علی(ع) پیرمرد نابینایی را دید که گدایی می کرد. دلش به حال آن پیرمرد سوخت. به یارانش فرمود: چرا باید این پیرمرد گدایی کند؟ منظور امام این بود که چرا یارانش به آن پیرمرد فقیر کمک نکرده اند. آن ها گفتند: او مسیحی است. امام فرمود: در جوانی از او کار کشیده اید و در پیری رهایش کرده اید؟ از بیت المال به او پولی بپردازید. 📚تکه های طلا/نشرجامعه القرآن 🆔 @ShamimeOfoq
✅حکایت های شنیدنی 🌼شخصی بسیار بدهکار شده بود. به او گفتند فلان تاجر در بازار، بسیار بخشنده و خیّر است، نزد او برو شاید گره از کارت بگشاید. آن شخص نیز به نزد تاجر آمد و دید که او مشغول معامله است و بر سر ریالی چانه می زند. وقتی آن صحنه را دید پشیمان شد و با خود گفت این تاجر سر یک ریال چانه می زند معلوم است که درخواست از او فایده ای ندارد. به همین خاطر برگشت. تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که او برای کاری پیش او آمده است، به همین جهت به دنبال او رفت و او را صدا زد و گفت: حتما با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای آن چه آمده بودم بی فایده است. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خداست! 🔸امام حسین علیه السلام در این رابطه فرموده اند: "اگر کسی از شما درخواستی کرد این رحمت خداست که به سوی شما آمده است." 📙حکمت ها و حکایت های شنیدنی نوشته ابوالفضل سبزی 🆔 @ShamimeOfoq
🔰صحبت گنجشک با امام رضا علیه السلام 🍃راوی: سلیمان (یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام ) 🔹حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاه گاهی برای استراحت به باغ می رفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته می شد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش می رسید. انگار با جیک جیک خود، چیزی می گفت. 🔸امام علیه السلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند: « سلیمان! ... این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!... ☘️با شنیدن حرف امام در حالی که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله های لب ایوان برخوردکرد و چیزی نمانده بود که پرت شوم... 🍀با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه می گوید؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافی نیست؟!» 📚بحار الانوار ج۴۹ ص۸۸ ح۸ 🌺✨🌸✨ دهه وقف گرامی باد ✨🌸✨🌺 🆔 @ShamimeOfoq
🍀حكيمى در بیابان به چوپانی رسید و گفت: چرا به جای تحصیل علم، چوپانی میکنی؟ 🍀چوپان در جواب گفت: آنچه خلاصه دانش‌هاست یاد گرفته ام. حكيم گفت: خلاصه دانش‌ها چیست؟ چوپان گفت: پنج چیز است: - تا راست تمام نشده دروغ نگویم - تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم - تا از عیب و گناه خود پاک نگردم، عیب مردم نگویم. - تا روزی خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم. - تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم حكيم گفت: حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب علم و حکمت سیراب شده 🌺✨🌸✨ دهه وقف گرامی باد ✨🌸✨🌺 🆔 @ShamimeOfoq
▪️به مناسبت هشتم شوال، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام؛ جانسوزی از تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام👇 🆔@ShamimeOfoq
4_5938205295070155030.mp3
زمان: حجم: 4.63M
▪️به مناسبت هشتم شوال، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام؛ جانسوزی از تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام. 🆔 @ShamimeOfoq