#ضیافت_الهی_1400
#داستان_نماز
#نماز
🌼 خجالت از شهیدان 🌼
🌳 میگفت میخواهم چیزی بگویم فقط به فرمانده مان نگویید. بچه اصفهان و از سربازهای ارتش بود می گفت : «حس کنجکاوی هم باعث شد وارد میدان مین شوم وسط میدان یک جمجمه دیدم از وقتی آن جمجمه را دیدهام شبها خواب ندارم فکر میکنم از بچههای خودمان باشد و الان خانوادهاش منتظر هستند»
🌳 رفتیم تا کنار جمجمه رسیدیم پیکری همان جا افتاده بود که مقداری خاک روی آن نشسته بود را کنار زدیم و پیکر را روی برانکارد گذاشتیم.
🌳 قصد بازگشت داشتیم که با خود گفتم حالا که موقعیتی پیش آمده خوب است جستجو کنیم شاید پیکر دیگری هم پیدا شد شود.
🌳 جلوتر زیر یک درخت شهیدی افتاده بود با یک بیسیم و آن سوتر شهیدی دیگر و....
🌳 آن روز هفت شهید از شهدای ارتش پیدا شد همان سرباز مثل باران بهاری اشک میریخت. تاب نیاوردم به سمتش رفتم تا دلداریش بدم گفت: «آقا وقتی دیدم هر هفت شهید مهر و تسبیح داشتند از خودم خجالت کشیدم من خیلی وقتها در خواندن نماز کوتاهی می کنم از امروز دیگر همه نمازهایم را سر وقت می خوانم.»
📚 کتاب تفحص ، نوشته رضا مصطفوی ، صفحه ۵۶.
🆔 @ShamimeOfoq
3.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ضیافت_الهی_1400
#داستان_نماز
#داستان_نماز
#نماز
💠🔹 ماجرای نماز حاج قاسم سلیمانی در کاخ کرملین 🔹💠
🆔 @ShamimeOfoq
#ضیافت_الهی_1400
#داستان_نماز
#نماز
👈 اینطور دعا کن😍
❇️ روزی نبی مکرم اسلام صلیالله علیه وآله به عیادت بیماری مشرف شده و از حال ایشان سوال کرد.
❇️ بیمار گفت: در نماز مغرب سوره قارعه را خواندم (و تحت تاثیر قرار گرفتم) پس از خدا درخواست کردم اگر گناهی مرتکب شدهام که تو میخواهی در آخرت مرا به خاطر آن عذاب نمایی این عذاب را در دنیا به من برسان؛ بعد از این دعا اینگونه شدم.
❇️ پیامبر فرمود دعای بدی کردهای و چرا نگفتی :
🕯 «ربنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»
🕯 خدایا! در دنیا به ما حسنه عطا کن و در آخرت نیز حسنه عطا کن و ما را از عذاب آتش دور نما.
پس پیامبر برای او دعا کرد تا خوب شد.
📚 بحارالأنوار، ج 78، ص 17.
🆔 @ShamimeOfoq
#نشاط_معنوی_1400
#داستان_نماز
🌷 #شهید #مجيد_بقايی 🌷
🍀 مقيد بود به #نماز_اول_وقت. كنار جاده، زير آتشباران دشمن، توی کانالهای باریک و... فرقی نمیکرد، او بايد نمازش را میخواند.
🍀 همراه شهيد حسن باقری بود. برای شناسایی رفته بودند كه گلوله توپ مستقيم مهمان سنگر آنها میشود.
🍀 میگفتند مجيد یک دفترچه داشت كه مطالبی در آن مینوشت. دفترچه را بعد از شهادتش باز میکنند، میبینند كه اسم ۳۹ شهيد را در آن نوشته. چهلمیاش خودش بود: «دكتر مجيد بقایی».
📚 ماهنامه امتداد ، شماره ۳
🆔 @ShamimeOfoq
#نشاط_معنوی_1400
#داستان_نماز
🍇 نور نماز حضرت زهرا 🍇
🌕 تعجب کرده بودند.
هر روز صبح، وقتی هنوز توی رختخواب شان خوابیده بودند، نور درخشانی می آمد و در و دیوار خانه شان را سفید می کرد.
🌕 مانده بودند این دیگر چیست؟ رفتند پیش پیامبر صلی الله علیه و آله. فرستادشان در خانه فاطمه علیها سلام.
🌕 دیدند فاطمه نشسته بر سجاده ی نماز ، صورتش مثل خورشید می درخشد و همه جا را نورانی می کند.
تنها صبح نبود؛ ظهرها و عصرها هم.
📚 مهرالسادات معرک نژاد ، مادر آفتاب، ص ۶۷. (برگرفته از بحارالانوار ، ج ۴۳ ، ص ۱۱)
🆔 @ShamimeOfoq
#نشاط_معنوی_1400
#داستان_نماز
💧 «اَشهَد اَنّ علیّاً ولیّ اللّه»💧
🍏 روزهای اول اسارت که تازه نخستین اردوگاه، یعنی موصلِ یک تشکیل شده بود، می خواستند کاری کنند که ما نماز نخوانیم؛ ولی ما نماز را به جماعت می خواندیم.
🍏 آن ها پیشنماز را می بردند و شکنجه می کردند؛ یک نفر دیگر جلو می ایستاد. هر چه می گفتند: «این جا مسجد نیست، پادگان است» ، فایده ای نداشت.
🍎 در برنامه ی جلوگیری از نماز موفق نشدند. گفتند: «شما که اذان و اقامه می گویید، حق ندارید اشهد ان علیاً ولی الله بگویید!»
خیلی تهدید کردند و فشار آوردند. هر کس که در اذان به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام شهادت می داد، کتک می خورد.
🍎 می گفتند: «کجای قرآن نوشته، اشهد ان علیاً ولی الله؟ اگر در قرآن باشد، ما هم قبول داریم!» بچه های آزاده هم می گفتند: «کجای قرآن نوشته نماز صبح دو رکعت است؟ »
🍒 یک روز ساعت ده و نیم صبح همه را جمع کردند که با تهدید و تشر همین ممنوعیت را اعلام کنند. فرمانده ی عراقی به مترجم ایرانی گفت: «به این ها بگو هر کس از این به بعد در اذانش اشهد ان علیاً ولی الله بگوید، به شدت عقوبت می شود».
🍒 مترجم ایرانی به زبان عربی به افسر بعثی گفت: «من جرأت نمی کنم این را ترجمه کنم و به این ها بگویم. شهادت بر ولایت علی علیه السلام جزو اعتقادات این هاست.»
🍒 به مترجم گفت: «باید بگویی!» گفت: «نمی گویم».
سیلی محکمی به گوش مترجم زد و او به ناچار ترجمه کرد. سه نفر از بچه ها بلند شدند و با عراقی ها بحث کردند. آن ها آن سه نفر را جلوی درِ بزرگ اردوگاه، کنارِ مقرشان بردند که شکنجه شان کنند. به دیگران هم گفتند که به آسایشگاه هایشان بروند.
🍑 در همین لحظات بود که وقت اذان شد. ناگهان از آسایشگاه بانگ اذان در اردوگاه طنین افکند. آن سه نفر هم از همان جا اذان گفتند و با صدای بلند فریاد زدند: «اشهد ان علیاً ولی الله».
آن ها را به زندان بردند؛ اما باز وقت اذان، این فریاد بلندتر شنیده می شد.
🍑 بعثی ها هر چه کردند، موفق نشدند نام امام علی و شهادت بر ولایت و امامت او را از اذان اردوگاه حذف کنند. چند روز بعد خسته شدند و دست کشیدند.
📚 قصه ی نماز آزادگان، ص ۱۴۴، خاطره ی علی اکبر هاشمی
🌷✨عید✨🌷✨غدیر✨🌷✨مبارک✨🌷
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @ShamimeOfoq
#نشاط_معنوی_1400
#داستان_نماز
❤️ یکی از مسلمانان، در وضو گرفتن، وسوسه داشت، چندين با اعضاء وضو را می شست، ولی به دلش نمی چسبيد و آن را نادرست می خواند و تكرار می كرد.
🧡 عبدالله بن سنان می گوید: به حضور امام صادق علیه السلام رفتم و از او ياد كردم، گفتم: با اينكه او یک مرد عاقل است، در وضو وسواس دارد.
💙 امام صادق فرمود: اين چه عقلی است كه در او وجود دارد، با اينكه از شيطان پیروی می كند؟
گفتم: چگونه از شيطان پیروی می كند؟
💚 فرمود: از او بپرس، اين وسوسه کاری از كجا به او روی می آورد؟ خود او جواب خواهد داد كه: «از كار شيطان است»
چرا كه او می داند وسوسه و تزلزل درا اراده، از القائات شيطان است،
💛 زيرا خداوند [در قران در سوره ناس] می فرمايد: «من شر الوسواس الخناس * الذی يوسوس فی صدور الناس»
پناه می برم از شر وسوسه های شيطان مرموز، كه در سينه های انسانها وسوسه می كند.
📚 اصول كافی ، ج 1، كتاب العقل و الجهل، ص 12.
🌷✨عید✨🌷✨غدیر✨🌷✨مبارک✨🌷
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @ShamimeOfoq
#نشاط_معنوی_1400
#داستان_نماز
🍇 نور نماز حضرت زهرا 🍇
🌕 تعجب کرده بودند.
هر روز صبح، وقتی هنوز توی رختخواب شان خوابیده بودند، نور درخشانی می آمد و در و دیوار خانه شان را سفید می کرد.
🌕 مانده بودند این دیگر چیست؟ رفتند پیش پیامبر صلی الله علیه و آله. فرستادشان در خانه فاطمه علیها سلام.
🌕 دیدند فاطمه نشسته بر سجاده ی نماز ، صورتش مثل خورشید می درخشد و همه جا را نورانی می کند.
تنها صبح نبود؛ ظهرها و عصرها هم.
📚 مهرالسادات معرک نژاد ، مادر آفتاب، ص ۶۷. (برگرفته از بحارالانوار ، ج ۴۳ ، ص ۱۱)
🆔 @ShamimeOfoq
نماز_غذا_و_نمازی_که_به_کار_نیاید_حکایت_گلستان_سعدی.mp3
زمان:
حجم:
671.6K
#بصیرت_عاشورایی_1400
#داستان_نماز
#نماز
💥🌻غذا و نمازی که به کار نیاید 🌻💥
✍️ حکایت گلستان #سعدی
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی_1400
#نماز
#داستان_نماز
💥نماز شاخ دار! 💥
🌳 وقتی که قرآن میگوید: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ» وای بر نمازگزاران! [ماعون: ۴] معلوم میشود که علتش [نماز نیست، بلکه] خود نمازگزار است؛ چون نمی گوید: «فَوَیْلٌ لِلْصَلَوۀِ» وای بر نماز! بلکه میگوید: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ».
🌳 حضرت حق میگوید: من موادی را به تو دادهام که عبارت اند از: تکبیرۀ الاحرام، حمد، سوره، رکوع، سجود، تشهّد و تعداد رکعات، و تو باید این عناصر را با معرفت، با نیت خالص، با عشق به بندگی، تبدیل به یک صورت و یک سیرت کامل بکنی تا بشود این عمل را منِ خداوند به عنوان نماز بپذیرم.
🌳 ولی اگر مکلّف آلوده به شرک بود؛ آلوده به نفاق بود؛ آلوده به ریا بود؛ آلوده به اغراض شهوانی و مالی بود، دیگر قلمی ندارد که سیرت و صورت این نماز را کامل بکند و قابل عرضه به پیشگاه من کند؛ یعنی یک غیر نقاش آمده، نمازی را نقاشی کرده و به جای این که نقشی زیبا بسازد، یک هیولا ساخته است؛ دیو کشیده است و اسمش را نماز گذاشته.
🍁 در مشهد یک نفر [مورد اعتماد بنده] میگفت: شبی در عالم رؤیا، جوانی را دیدم که نسبتاً زیبا بود، امّا دو شاخ، مثل دو شاخ گاو، بر روی کله اش بود. خیلی من را بهت زده کرد.
🍁 این همه زیبایی و طراوات، و این تناسب اندام، چرا روی کلۀ این جوان، دو شاخ است؟ چون داشتن شاخ، متعلّق به حیوانات است.
🍁 به او گفتم، حیف از آن زیبایی، و این دو شاخ! جوان گفت: والله این شاخها متعلّق به من نیست، متعلّق به تو است که بر روی کلۀ من گذاشتی. من نماز تو هستم و امشب در نماز مغربت این عیبها را داشتی، و آن عیب ها، این شاخی است که با چشمت داری میبینی. فکر میکنی خدا من را با این دو شاخ چند بخرد؟ معلوم است، هیچی!!
🍁 [بنابراین ریا، نفاق و غرض شهوانی باطن نماز ما را زشت و بی ارزش می کند]
📚استاد انصاریان ، نماز الهی و شیطانی ، خلاصهای از صفحه ۱۱ تا ۱۳.
🆔 @ShamimeOfoq