eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
7.5هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳 اربعین، جام‌جهانی 🌿 روبروی تلویزیون نشسته‌ای‌ و بازی تیم ملی کشورت را نگاه می‌کنی. تخمه، پفک و چیپس هم مثل موسیقی متن در اطرافت جریان دارند و هر چند دقیقه یکبار میهمان می‌شوند به معده‌ات! اگر ایران این بازی را ببرد حتما به جام جهانی خواهد رفت. چند وقتی است بیشتر برنامه‌های تلویزیون اختصاص پیدا کرده به جام جهانی و همه جا حرف از جام جهانی است. هرچهار سال یکبار برگزار شدنش یکی از دلایلی است که مهمش کرده و دلیل دیگر هم شاید این باشد که مهمترین مسابقات فوتبال جهان است. ته دلت دوست داری به جام‌جهانی بروی و بازی‌ها و بازیکنان مشهور فوتبال را از نزدیک ببینی. خدا را چه دیدی شاید توانستی با یک یا چند نفر از آن‌ها عکس یادگاری هم بگیری. از همه نژادها و کشورها می‌آیند به این مسابقات. بیشتر شبکه‌های تلویزیونی دنیا بازی‌ها را پخش می‌کنند و سرخط خبرهای مهم‌جهان همین مسابقات و همین جام جهانی است. هتل‌های مختلفی هست. پروازهای مختلف. هرکسی به اندازه وسع و توان مالی‌اش به این مسابقات می‌آید و پولدارها در جایی ساکن می‌شود و آن‌ها که کمتر دارند نیز در جایی دیگر. مهم این است که همه می‌آیند و جام‌جهانی فوتبال جغرافیا ندارد. بازی تمام می‌شود و کانال تلویزیون را عوض می‌کنی. گزارشی نشان می‌دهد از یک اجتماع بیست میلیونی که از کشورهای مختلف دور هم جمع شده‌اند، بزرگترها دست بچه‌هایشان را گرفته‌اند و مادرها با کودکی در بغل در حرکتند. خبرنگار می‌رود سراغ یکی از آنها. بعد از اینکه دو سه سؤال می‌پرسد خودش گریه می‌افتد و نمی‌تواند اشک‌هایش را کنترل کند. آنقدر غرق در تصاویر تلویزیون هستی که چشمانت پلک زدن را فراموش می‌کنند. در دلت غوغایی پدید می‌آید و اشک‌هایت سرازیر می‌شوند. دلت می‌خواهد در کنار آن‌ها باشی و مانند قطره‌ای در این اقیانوس عاشقان غرق شوی. در بزرگترین اجتماع انسانی دنیا در طول تاریخ. در بزرگترین مانور دینی دنیا. در کربلا. همه آمده‌اند و می‌آیند از نژادها و رنگ‌ها و کشورهای مختلف با هرچه در توان دارند می‌آیند. عشق به حسین(ع) جغرافیا نمی‌شناسد. *** 📜 امام حسن عسکری (ع) می‌فرمایند: یکی از علامت‌های مؤمن زیارت اربعین است. وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۷۳. ♨️ @ShamimeOfoq
🔰 باران رحمت 🌿 صدای قطرات باران تو را به پشت پنجره می‌کشاند پنجره را که باز می‌کنی. آسمان آبی با آن وسعت بی‌نهایتش آرامش را به تو هدیه می‌دهد. نمی‌توانی خودت را کنترل کنی و پاهایت بی‌ اختیار تو را به سمت حیاط هدایت می‌کند. چقدر لذت بخش است در هوای بارانی قدم زدن. چقدر روح بخش است صورت رو به آسمان گرفتن و قطرات باران را چشیدن و چقدر آرام بخش است صدای باران را شنیدن و دعا برای آسمانی شدن. اصلا دلت نمی‌خواهد باران تمام شود چرا که میدانی این باران است که همه چیز را زنده می‌کند و آرامش خاصی را به روح وجانت می‌دهد. آسمان زندگی بعضی‌ها بارانی است آنهم بارانی از جنس خوشبختی و آرامش، که همه در حسرت داشتن آن هستند و در مقابل تصور می‌کنی آسمان زندگی بعضی‌های دیگر را که شب و روز برای بدست آوردن قطره‌ای آرامش تلاش و کوشش می‌کنند اما آن چیزی که برای آنها دست نیافتنی است، آرامش است و خوشبختی. می‌دانی که در زندگی‌ات باران‌های زیادی می‌بارد. باران بلا و امتحان، باران عذاب و بدبختی و باران رحمت و آرامش. عده‌ای هم هستند که باران پول و ثروت را همه آرزوی خود کرده‌اند و عده‌ای دیگر باران جاه و مقام وغرور و تکبّر را. همه این باران‌ها کم و بیش تو را خیس خواهد کرد اما مهم این است دلیل نزول این باران‌ها برای آن است تا عیار تو را محک بزنند و عکس العمل تو را بسنجند و ببینند که چند مرده حلاّجی! باید محکم باشی تا در باران بلا و امتحان طاقت بیاوری و قبول شوی، خیلی سخت است تا در باران پول و ثروت خودت را نبازی و فراموش نکنی کجا بودی و به کجا می‌روی؟ خیلی باید از خودت مواظبت کنی تا در سیلاب غرور و تکبّر غرق نشوی و بسلامت به مقصد برسی. اما... اما خیلی باید لیاقت داشته باشی تا در زیر باران رحمت و مغفرت خیس شوی و این همان چیزی است که خیلی‌ها آرزوی آن را دارند اما شاید هیچ وقت به آن نرسند. باید آنقدر جاذبه داشته باشی تا قطرات باران رحمت را به سمت خودت جذب کنی و آنقدر دلت بشکند که لایق باران رحمت الهی بشوی تا تو را مانند میلیون‌ها زائر اربعین امام حسین(ع) دعوتت کنند زیرا حسین بن علی(ع) مظهر رحمت خداوند است و چه بارانی بهتر از باران رحمت سیدالشهداء(ع). *** 🌿اهل كوفه بحضور حضرت امیر(ع) آمدند و از نیامدن باران به آن‏ بزرگوار شكایت كردند و گفتند: از خدا براى ما باران بخواه! حضرت امیر(ع) به امام حسین(ع) فرمود: برخیز از خدا براى ایشان باران بخواه! امام حسین(ع) برخاست و پس از اینكه حمد و ثناى خداى را بجاى آورد و درود بر پیغمبر خدا(ص) فرستاد و دعا کرد. هنوز آن حضرت از دعا فراغت حاصل نكرده بود كه فورا باران‏ رحمت‏ حضرت پروردگار فرو ریخت. *** 📜 ترجمه جلد 44 بحار الأنوار، ص 196-167 ♨️ @ShamimeOfoq
🔰 اربعین سالار 🌿 چند دقیقه‌ای تا اذان صبح مانده یک نگاهت به دیوار قبرستان وادی السلام است و نگاه دیگرت به سیل خروشانی که پیاده ‌روی خود را از حرم شاه نجف شروع کرده‌اند. انگار به دنبال کسی هستند، انگار سالهاست منتظر این لحظات هستند، شادی در صورت‌هایشان موج می‌زند، به لبهایشان ذکر و به دست‌هایشان تسبیح است. هر چقدر که بیشتر نگاهت را می‌چرخانی زائران بیشتری را می‌بینی که لحظه لحظه تعدادشان بیشتر می‌شود. در میان این همه جمعیت بعضی از صحنه‌ها توجّه تو را به خودش جلب می‌کند. مادری را می‌بینی که بچه‌ کوچکش را در سبدی گذاشته و با طنابی که به آن وصل کرده به دنبال خود می‌کشاند. پیرمردی که درکناری نشسته و منتظر است تا بعد از کمی استراحت به راه خود ادامه دهد. چشمانت پر می‌شود از این لحظات جالب و بیادماندنی و گوش‌هایت مملو صدای کسانی است که برای دعوت و پذیرایی از زائران با تمام توانشان پشت سرهم فریاد می‌زنند: هلا هلا بکم زوّار ابی‌السجاد. فراوان از این صحنه‌ها خواهی دید و فراوان‌تر از آن تعجبی است که در ذهنت شکل می‌گیرد و تو را فکر فرو می‌برد. با خودت می‌گویی کاش همسرم، مادر و پدرم هم اینجا بودند، کاش دوستانم اینجا بودند و این همه صحنه‌های زیبا را می‌دیدند. در همین فکرها خودت را گم کرده‌ای که بعد از چند دقیقه در مقابل درب حرم امیرالمؤمنین پیدا می‌کنی. السلام علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب علیه‌السلام... کنار ضریح ایستاده‌ و کمی گوش‌های خود را تیز می‌کنی تا حرف‌های بقیه زائران را بشنوی، عده‌ای حاجات خودشان را به حضرت می‌گویند و عده‌ای هم از اینکه توانسته‌اند به زیارت بیایند از ایشان تشکر می‌کنند، اما جالب تر همه، صدای جوانی است که در کنارت رو به ضریح ایستاده و از امیرالمؤمنین درخواست می‌کند تا اذن شروع پیاده روی و زیارت حرم فرزندش، امام حسین(ع) را بگیرد. *** 🌿امام صادق(ع) می‌فرمایند: کمترین اجر برای زائر امام حسین(ع) آن است که: خدای سبحان او و خانواده‌اش را حفظ می‌کند تا به وطن خویش بازگردد، و وقتی قیامت فرا‌ رسد؛ خداوند او را در پناه خویش حفظ خواهد کرد. *** 📜 بحارالانوار ج 101، ص 78 ♨️ @ShamimeOfoq
🔰 اربعین رستگاری 🌿 اهل خانه منتظر حبیب حبیب خدا هستند، مدتی بعد انتظار به ‌سر می‌آید و کوبه درب خانه نوید آمدن صاحب خانه را می‌دهد. خورشید مدینه وارد منزل می‌شود، نورانیّت صورت اباعبدالله آنقدر خیره کننده است که اهل خانه متوجه همراهان حضرت نشدند. جاریه حسین بن علی طاقت نیاورد و از سر کنجکاوی پرسید: آقاجان اتفاقی افتاده؟ مهمان داریم؟ یکی از مهمانان جلو آمد و گفت: ما از فقرای مدینه هستیم مولای ما، حسین بن علی از کنارمان عبور می‌کرد که ایشان را به جمع خومان دعوت کردیم ایشان نیز با کمال تواضع از اسب پایین آمدند و فرمودند: ان الله لا یحب المستکبرین. با ما همسفره شدند از همان نان خشکی که ما می‌خوردیم خوردند. بعد نیز فرمودند: حالا که من دعوت شما را اجابت کردم شما هم دعوت مرا اجابت کنید و بعد ما به‌همراه خود به منزل آوردند. جاریه هم در پذیرایی از مهمان‌ها سنگ تمام گذاشت با هرآنچه از خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها که در خانه داشت از آنها پذیرایی کرد. آری، تاریخ تکرار شدنی است. از حلّه سوار خودروی احمد می‌شوی. به احمد می‌گویی که اگه این مسیر را می‌شناسد کنار یکی موکب‌ها بایستید که هم نماز را بخوانید و هم اینکه چیزی بخورید. چند دقیقه بعد احمد به یکی از اقوامش زنگ می‌زند و حرفایی را می‌گوید که به جز یکی دو کلمه بقیه را متوجه نمی‌شوی. فقط از اینکه گفت: "جائعون تعبون" حدس زدی که منظورش شما باشید که احمد هم حدست را تایید می‌کند. احمد شما را به خانه عمویش می‌برد. به محض اینکه آماده وضو گرفتن شدید پسرعموی احمد همه جوراب‌ها را برداشت و برای شستشو برد. اصرار شما برای اینکه این کار را انجام ندهد راه به جایی نبرد و گفت که اعتقاد دارد خدمت به زائران امام حسین(ع) باعث برکت در زندگی می‌شود. بعد از نماز سفره‌ای پهن کردند بسیار مفصل، از همه نوع از همه رنگ. انواع غذاها و نوشینی‌ها و سادلادها... مرد می‌خواست که از پس همه آنها بربیایید. شام را خوردید و دوستت پیشنهاد داد که یک زیارت عاشورا به‌عنوان تشکر از مهمان نوازی گرم عموی احمد بخوانیم و آن‌را به امواتشان هدیه کنیم. زیارت عاشورا که تمام شد به اصرار زیاد احمد کمی استراحت کردید و خوابیدید. قبل از اذان صبح با صدای احمد و پسرعمویش از خواب بیدار می‌شوید و به راهتان ادامه می‌دهید و در این اندیشه‌ای که دنیا همان دنیاست و انسان‌ها همان انسان‌ها. گویی میهمان‌نوازی سید و سالار شهیدان در امتداد تاریخ مانده است و هدیه شده به شیعیانش. *** 🌿امام على(ع) مى‏فرماید: خداوند متعال ما را از میان بندگان خویش برگزید و براى ما پیروانى انتخاب نمود که همواره در شادى و غم ما شریک‏اند و با مال و جانشان به یارى ما مى‏شتابند، آنان از مایند و به سوى ما خواهند آمد. *** 📜 بحار الانوار، ج 44، ص 287 ♨️ @ShamimeOfoq
🔰 اربعین دیدار 🌿 گاهی اوقات راه کوتاه چقدر طولانی می‌شود و گاهی راه طولانی، کوتاه. یک ماه می‌شود که خانواده‌ات را ندیده‌ای، خیلی دلت برای پدر، مادر و خواهر کوچکت تنگ شده با اینکه آنها هر شب به تو زنگ می‌زنند بازهم بی‌صبرانه مشتاق دیدار آنها هستی. در این یک ماه که اعمال حجّ را بجا می‌آوری تمام سعی و تلاشت این است که از زمانی که در اختیارت قرار گرفته بهترین استفاده را بکنی حتی سعی می‌کنی به تمام حرف‌ها و سفارشات روحانی کاروان عمل کنی. اینکه می‌گفت حتما در طول سفر یک ختم قرآن داشته باشید و یا اینکه کلی سفارش می‌کرد که خیلی سراغ بازار و سوغاتی خریدن نروید و وقت خود را برای خرید تلف نکنید و از این حرف‌ها. بیست و نه جزء قرآن را خوانده‌ای و امروز که روز آخر سفر توست با خواندن جزء سی‌ام ختم قرآنت کامل می‌شود و نزدیک است که از خوشحالی بال در بیاوری چرا که این ختم قرآنت با همه قبلی‌ها فرق دارد. بیشترِ آن را در جایی خوانده‌ای که این آیات، در همان‌جا بر پیامبر(ص) نازل شده و همین باعث می‌شود تا موقع قرآن لذت بیشتری ببری. حج تمام می‌شود و خاطراتش برایت مرور. پاهایت تو را به جایی می‌برند که حتی یک بار رفتن به ‌آنجا کمتر از ثواب حج نیست. همان جایی که بعد از هر نماز دعا می‌کردی و از خدا می‌خواستی تا زیارتش را نصیبت کند. به اطرافت نگاه می‌کنی تیر برقی را شماره 1240روی آن نوشته شده تمام فضای چشمانت را پر می‌کند این شماره یعنی دیگر راهی نمانده تا حرم با صفای امام حسین(ع). کاسه صبرت لبریز شده دلت لک زده برای بوسه گرفتن از ضریح شش گوشه و انگار سفر حجّت نا تمام مانده و قرار است با زیارت کربلا تمام شود. با خودت فکر می‌کنی آن لحظه اوّلی که چشمانت به کعبه افتاد چقدر دلت هوایی شد و اشک‌هایت بی‌اختیار جاری شدند و نا‌خودآگاه سجده کردی و آنقدر سجده‌ات طولانی شد که دوستت زیر بغلت را گرفت و بلند کرد و کنار کعبه برد و همان جا از خدا خواستی که بعد از سفر حج، کربلا هم نصیبت شود. حالا در ازدحام جمعیت زائران اربعین پاهایت بی‌رمق شده و همین‌که می‌دانی اگر کمی دیگر صبر کنی به آرزویت خواهی رسید تو را قوّت می‌دهد. بالاخره انتظار به سر می‌آید و با فشار جمعیت وارد حرم می‌شوی اینجاست که بی‌اختیار بر زمین سجده شکر می‌کنی و روی پاهای بی رمقت می‌ایستی و می‌گویی: السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع) *** 🌿امام صادق (ع) می‌فرمایند: اگر يكى از شما تمام عمرش را احرام حج ببندد اما]در شرایطی که می‌تواند و توانایی‌اش را دارد[ امام حسين(ع) را زيارت نكند، حقى از حقوق رسول خدا(ص) را ترك كرده است چرا كه حق حسين(ع) فريضه الهى و بر هر مسلمانى واجب و لازم است. *** 📜 وسائل الشيعه، ج 10، ص 33 ♨️ @ShamimeOfoq