#سبک_زندگی
#راسخون
#سیره_اهل_بیت
#به_زلالی_آب
💖 اخلاص در سیره اهل بیت (علیهم السلام)
🔹 یکی از جلوههای بندگی اهلبیت (علیهم السلام) خلوص نیتی بوده که در همه کارها و رفتارهایشان ظهور و بروز داشته است.
🔸 نمونه قرآنی و بارز آن، ماجرای مریض شدن امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و نذر نمودن پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای سلامتی ایشان است که در سوره انسان به آن پرداخته شده است.
🔹 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نذر کردند که اگر بیماری فرزندانشان برطرف شود، همه با هم، سه روز روزه بگیرند. روز اول که روزه گرفتند، هنگام افطار، مسکینی در خانه حضرت علی (علیه السلام) را زد و درخواست کمک کرد.
🔸 اهلبیت (عليهم السلام) چند تکه نانی را که برای افطار و سحر آماده نموده بودند، به او دادند و با آب افطار و سحر نمودند. روز دوم هم یتیمی آمد و همین قضیه تکرار شد و روز سوم که اوضاع سختتر شده بود، اسیری غیرمسلمان آمد و درخواست کمک کرد که باز اهلبیت افطاری خود را به آن اسیر دادند و با آب افطار نمودند.
🔹 بعد از این قضیه سوره انسان نازل شد که در آن از قول اهلبیت (علیهم السلام) چنین نقل مینماید:
«إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً؛ ما شما را فقط به خاطر ذات خدا غذا مىدهيم، [و] هيچ پاداشى و سپاسگزارى از شما نمىخواهيم ».
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#راسخون
#سیره_اهل_بیت
#به_زلالی_آب
💖 از علی آموز اخلاص عمل
🔹 هنگامى كه حضرت على (علیه السلام) بر جنگجوی نامآور عرب، عمروبنعبدود پیروز شد، اول بر سینه او نشست تا او را بکشد، اما این کار را نکرد و بلند شد دور میدان قدم زد، بعد او را كشت. مسلمانان به انتقاد پرداختند و حذيفةبنيمان نيز اقدام امیرمؤمنان را خطا خواند.
پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «حذيفه، آرام باش. على علت اين كار را بيان خواهد كرد».
وقتى رسول خدا علت خوددارى على را در ابتداى امر جويا شد، حضرت پاسخ داد: «عمرو، به مادرم ناسزا گفت و بر صورتم آب دهان انداخت. ترسیدم مبادا او را به خاطر خودم بكشم. از اين رو رهايش كردم تا خشمم فرو نشست. سپس او را به خاطر رضاى خداوند كشتم».
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#راسخون
#سیره_اهل_بیت
#به_زلالی_آب
💖 کمک به فقرا در دل شب
یکی از جلوههای خلوص نیت اهلبیت (علیهم السلام)، کمکرسانی به فقرا و ایتام در تاریکی شب بوده است. در دل شب کیسههای غذا و درهم و دینار را به دوش مبارک مینهادند و خود شخصاً بدون اینکه خود را معرفی کنند، آرام و بیصدا در خانه نیازمندان میرفتند و هدایای خود را به ایشان میدادند. البته فقط مسلمانان از خوان کرامت آنان بهرهمند نمیشدند؛ بلکه غیرمسلمانان نیز مشمول عنایات آن بزرگواران میشدند. ائمه، پس از اینکه یک عمر این رفتار زیبا را انجام میدادند، جای کیسههایی که هر شب به دوش میکشیدند، بر بدن مبارکشان میماند؛ بهطوری که بعد از شهادتشان و هنگام غسل، آثاری که بر جسم مطهرشان باقی مانده بود، نظر همه را به خود جلب مینمود.
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#راسخون
#سیره_اهل_بیت
#کیش_مهر
🌺 رحم علوی
🌿 روزي اميرالمؤمنين (عليه السلام) پيرمرد نابينايي را ديد که گدايي مي کند. فرمود: اين پيرمرد کيست؟ گفتند: نصراني است. از کار افتاده، گدايي مي کند. فرمود: تا قدرت کارکردن داشت از او کار کشيديد و چون پير شد و از کار ماند، او را از خود رانديد؟! از بيت المال حقوق او را بپردازيد.
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_اسلامی
#کلام_رهبری
#سیره_اهل_بیت
🌹 پیامبر (ص) در راه مسجد درخواست بازی کودکان را قبول میکرد
💠 رهبر انقلاب:
🌸 در زندگى خانوادگى و به عنوان یک پدر، این انسان بزرگ و مبارز و زجرکشیدهى در میدانهاى مبارزه، آن قدر مهربان و دلرحم و پُرعاطفه بود که انسان نظیر او را در انسانهاى معمولى باعاطفه هم کم مشاهده می کند.
🌸 پیغمبر اکرم در بیابان، در خیابان، در راهى میرفت به طرف مسجد، بچّهها بازى میکردند، یکى از این بچّهها به پیغمبر گفت یا رسولالله! تو حسن و حسین را روى دوش میگیرى، ما را هم روى دوش بگیر؛ پیغمبر گفت مانعى ندارد. بچّهها را برداشت، یکى روى این دوش و یکى روى آن دوش، یک مقدارى در این کوچه راه رفت، بعد آنها را گذاشت زمین، دو نفر دیگر درخواست کردند که یا رسولالله! ما را هم باید دوش بگیرى! یکىیکى بچّهها را پیغمبر بنا کرد دوش گرفتن.
🌸 وقت نماز داشت دیر میشد، حالا یا رهگذرى از آنجا عبور میکرد یا از مسجد بعضىها آمدند که مثلاً بیایند دنبال پیغمبر، دیدند پیغمبر مشغول دوش کردن بچّهها است، آن وقت بچّهها را یک خردهاى تشر زدند و از دوش پیغمبر [پایین] کشیدند و پیغمبر آمدند مسجد. [این] رفتار پیغمبر با کودکان است. ۶۵/۸/۱۰
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#کودک_و_نوجوان
#سیره_اهل_بیت
🌷 پیامبر (ص) کنار دوستانش نشسته بود و خرما میخورد. دوستان پیامبر که خرما می خوردند هسته های آن را روی زمین میانداختند. اما پیامبر این کار را نمی کرد. او هسته ها را در دست چپ خود جمع می کرد. آنها فکر میکردند که پیامبر می خواهد آن ها را بکارد.
در آن اطراف، تعدادی گوسفند درحال چرا بودند. آنها از علف های که آن جا بود، می خوردند.
گوسفند از کنار پیامبر ردشد. پیامبر(ص) دستش را باز کرد و جلوی گوسفند گرفت.
وقتی پیامبر (ص) از خرما خوردن دست کشید. گوسفند هم رفت.
یاران پیامبر(ص)یاد گرفتند که حتی با چند دانه خرما نیز میشود یک آفریده خدا را خوشحال کرد.
🆔 @ShamimeOfoq