eitaa logo
شمیم افق
1.2هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
💖 موفقیت‌‌‌‌‌هایش را مدیون همسرش می‌دانست 💗 علامه در خانه خیلی مهربان و‌‌‌‌‌ بی‌اذیت و بدون دستور بودند و هر وقت به هر چیزی مثل چای و مانند آن نیاز داشتند، خودشان می‌رفتند و می‌آوردند و چه بسا هنگامی كه عیال و یا یكی از اولادشان وارد اطاق می‌شدند، ایشان در جلوی پای آن‌‌ها تمام قامت برمی‌خاست‌(ند). این قدر خلیق و مؤدب بود‌(ند). بارها اظهار می‌داشتند كه عمده‌‌‌‌‌‌ترین موفقیت‌‌هایشان را مدیون همسرش بوده است. 📚 ‌(مجله نور علم، ش9، ص 79، به نقل از عبدالباقی طباطبائی، فرزند بزرگ علامه طباطبائی) 🆔 @ShamimeOfoq
💖 واقعا مانند دو دوست بودند 💗 علامه طباطبائی -رحمة الله علیه- رفتارشان با مادرم بسیار احترام‌آمیز و دوستانه بود. همیشه طوری رفتار می‌کردند گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. ما هرگز بگو مگو و اختلافی بین آن دو ندیدیم. به قدری نسبت به هم مهربان و فداکار و باگذشت بودند که ما گمان می‌کردیم این‌‌ها هرگز با هم اختلافی ندارند. آن‌‌ها واقعاً مانند دو دوست با هم بودند. 📚 ‌(مجله زن روز، ش 892، به نقل از خانم نجم السادات طباطبائی، دختر علامه) 🆔 @ShamimeOfoq
💖 انجام امور علمی با فراغت خاطر 💗 پدرم ‌(علامه طباطبائی) صاحب اختیار خانه و امور آن را مادرم می‌دانستند. مادرم به کارهای درس ما و رفت و آمدهایمان رسیدگی می‌کرد و همه مسائل را کنترل می‌کرد و به قدری با درایت عمل می‌کرد که پدرم با فراغت خاطر تمام، به امور علمی خود می‌پرداختند. 📚 ‌(مجله زن روز، ش892، به نقل از خانم نجم السادات طباطبائی، دختر علامه) 🆔 @ShamimeOfoq
💖 همه خوبی‌‌ها را از همسرش می‌دانست 💗 مرحوم علامه طباطبائی -رحمة الله علیه- بارها از همسر خود به عنوان زنی صبور و شکیبا یاد کرده است و خود نیز در قدردانی از محبت‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که همسرش به وی نموده بود، کوتاهی‌ نمی‌کرد و در این خصوص از رفتار خوب خود، ذکری به میان‌ نمی‌آورد و همه خوبی‌‌ها را به همسرش نسبت می‌داد. 📚 ‌(مجله زن روز، ش892، به نقل از خانم نجم السادات طباطبائی، دختر علامه) 🆔 @ShamimeOfoq
💗 درک همسر ❣️ قمرسادات می‌دید كه شوهرش مثل روزهای اول نیست. خوشحال نیست. حتی چند ماه بعد، وقتی پسرشان دنیا آمد، باز هم محمدحسین خوشحال نبود. یعنی این طور نشان می‌داد كه خوش و خوب است، اما او می‌فهمید محمدحسین متأثر است. دلش می‌خواست برود نجف، اما خرج راه را نداشتند. قمرسادات گفت: «شما چرا این قدر ناراحت می‌كنید خودتان را؟ پول‌ نمی‌دهند، خب ندهند. بالاخره یك مقدار اثاثیه داریم. این‌‌ها را می‌فروشیم، خرج سفرمان درمی‌آید.» اثاثیه، همان جهاز قمرسادات بود: چینی‌‌‌‌های خوشگل لب طلایی، طلاهای ریز و درشت بیست و چهار عیار و... . حالا چند صد تومان پول داشتند كه می‌توانستند بدهند خرج كجاوه و كاروان و خورد و خوراك تا برسند به نجف. 📚 ‌(جعفریان، زندگی نامه سید محمدحسین طباطبائی رحمة الله علیه، ص 11 و 12) 🆔 @ShamimeOfoq
💗 قدردان زحمات همسر ❣️ اولین جلد «تفسیر المیزان» كه درآمد، علامه طباطبائی همسرش را صدا كرد. كتاب سبزرنگ را گذاشت زمین و گفت: «جلد اول تفسیر است.» او همان طور كه نشسته بود، كمی آمد جلو و دست كشید به كتاب، بعد به علامه نگاه كرد و گفت: «آن همه زحمات شما بالأخره نتیجه داد.» و علامه طباطبائی در جواب فرمود: «و آن همه زحمات شما.» 📚 ‌(جعفریان، زندگی نامه سیدمحمدحسین طباطبائی رحمة الله علیه، ص25) 🆔 @ShamimeOfoq
💖 درک شرایط همسر 💗 این زن ‌(همسر علامه طباطبائی)، خانه او خیلی سختی كشیده بود و هیچ وقت حرفی‌ نمی‌زد. همیشه به نجمه سادات می‌گفت: «مردها تحملشان كم است. اگر زن، زندگی را یك جوری اداره كند كه مرد فكرش آزاد باشد، آن وقت می‌تواند پیشرفت كند. كارش را بهتر انجام بدهد. الان نورالدین مریض است؛ نافش چرك كرده؛ هیزمشان برای اجاق تمام شده؛ بچه‌‌ها لباس زمستانی ندارند؛ اما آقاجون هیچ كدامِ این‌‌ها را‌ نمی‌داند. مادر‌ نمی‌گذارد بفهمد. می‌گوید: «حاج آقا روحش لطیف است. با تلنگری به هم می‌ریزد.» 📚 ‌(جعفریان، زندگی سید محمدحسین طباطبائی رحمة الله علیه، ص25) 🆔 @ShamimeOfoq
❣️ گریه من برای صفا و محبتهای خانم است 💗 علامه طباطبائی رحمة الله علیه پس از فوت همسرشان، علت آن همه تأثر قلبی را چنین بیان می‌فرمایند: «مرگ حق است. همه باید بمیریم. من برای مرگ همسرم گریه‌ نمی‌کنم. گریه من برای صفا و کدبانوگری و محبت‌‌‌‌های خانم است. ما زندگی پرفراز و نشیبی داشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایم. در نجف اشرف با سختی‌‌‌‌‌‌‌‌هایی مواجه می‌شدیم، من از حوائج زندگی و چگونگی اداره آن‌‌‌‌‌ بی‌اطلاع بودم. اداره زندگی به عهده خانم بود. در طول مدت زندگی ما ‌‌‌هیچ‌گاه نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را‌ نمی‌کرد، یا کاری را ترک کند که من بگویم کاش این عمل را انجام داده بود. در تمام دوران زندگی ما ‌‌‌هیچ‌گاه به من نگفت چرا فلان عمل را انجام دادی؟ یا چرا ترک کردی؟» 📚 ‌(علامه تهرانی، مهر تابان، ص 25) 🆔 @ShamimeOfoq
💖 هر دو در یکدیگر ذوب شده بودند 💗 وقتی در محله یخچال قاضی قم زندگی می‌کردیم، مادرم به من گفت: پس از فوت من، خانم فلانی را برای پدرتان خواستگاری کنید. آن خانم زنی معقول بود که با مادر من دوست بود و بچه و شوهر هم نداشت. من گفتم: مادر این حرف‌‌ها چیست که می‌زنید؟ مادرم گفت: همین که من می‌گویم. روابط فیمابین علامه طباطبائی و همسرش از نوع روابط عادی میان سایرین نبوده است، بلکه می‌توان اذعان داشت که هر دو در یکدیگر ذوب شده بودند و ایمانی که همسر علامه به وی داشت، ستودنی است. گفتم: شما از کجا می‌دانید که عمر چه کسی چه قدر است؟ او گفت: پسرجان! عمر من کمتر از پدرت است! گفتم: آخر شما از کجا این چنین حرفی را می‌زنید؟ مادرم گفت: خودش ‌(علامه) به من گفته است که من قبل از او خواهم رفت. حال شما بررسی کنید چه کسی جرأت می‌کند به کسی بگوید که عمر شما کمتر از من است. این شوخی نیست. همین طور هم شد و والده ما در سال 1344 فوت کرد. البته آن خانم قبل از فوت مادر ازدواج کرد. 📚 ‌(مصاحبه با عبدالباقی طباطبائی، آرشیو بنیاد شهید قدوسی رحمة الله علیه) 🆔 @ShamimeOfoq
💗 ایشان مرا به این جا رساند ❣️ پدرم پیوسته می‌فرمود: «این زن بود که مرا به این جا رساند. او شریک من بوده است و هرچه کتاب نوشته‌ام، نصفش مال این خانم است.» رفتارشان با مادرم بسیار احترام آمیز و دوستانه بود. همیشه طوری رفتار می‌کردند که گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. 📚 ‌(گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، ج2، ص872، به نقل از نجمه السادات طباطبائی، فرزند علامه طباطبائی) 🆔 @ShamimeOfoq
💖 رعایت حال خانواده 💗 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیت‌الله میرزا جواد آقا تهرانی در یکی از شب‌ها، دیر وقت به منزل می‌آیند. به در منزل که می‌رسند، متوجه می‌شوند کلید منزل همراهشان نیست. به خاطر رعایت حال خانواده که در خواب بودند، از در زدن خودداری می‌کنند و با این که هوا هم قدری سرد بوده است، در کوچه می‌مانند و تا اذان صبح، همان جا قدم می‌زنند. هنگام اذان که اهل خانه می‌باید برای نماز صبح بیدار شوند، آقا در می‌زنند و وارد خانه می‌شوند. وقتی فرزندان متوجه قضیه می‌شوند و از علت سؤال می‌کنند، ایشان خواب بودن خانواده را بیان می‌نمایند و اشاره می‌کنند که ممکن بوده زنگ زدن ایشان موجبات آزار و اذیتشان را فراهم کند. 📚 ‌(حسن زاده، گنجینه عرفان، ص 108) 🆔 @ShamimeOfoq
❣️ عشق به همسر 💖 همسرش ‌(همسر علامه طباطبائی) که بیمار شد، ۲۷ روز تمام کار و زندگی‌اش را رها کرد و به طور شبانه‌روزی به او می‌رسید. بعد از مرگ او به عشقش وفادار بود و تا چهار سال هر روز می‌رفت کنار مزارش. بعد از آن چهار سال هم که فرصت کمتری داشت، به طور مرتب دو روز در هفته (روزهای دوشنبه و پنج شنبه) سر مزار همسرش می‌رفت و امکان نداشت این برنامه را ترک کند. به شاگردش هم پولی داده بود تا به کسی بدهد و تا یک سال هر هفته در شب‌‌‌‌های جمعه در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به نیابت از همسر مرحومش زیارت‌نامه بخواند. می‌گفت: «بنده خدا باید حق‌شناس باشد. اگر آدم نتواند حق مردم را ادا کند، حق خدا را هم‌ نمی‌تواند ادا کند.» 📚 ‌(مجله مکتب اسلام، ش10، دی ماه 1360) 🆔 @ShamimeOfoq
💖 احترام به اهل خانه 💗 اهل کمک در خانه بود. با این که همسرش اجازه‌ نمی‌داد کوچک‌‌‌‌‌‌ترین کار خانه را انجام دهد و همیشه همه چیز را برای مطالعه، تحقیق و کتاب نوشتنش آماده می‌کرد؛ اما علامه ‌(طباطبائی) مردی نبود که اهل نشستن در اتاق و امر و نهی باشد. میهمان که می‌آمد، با هیجان می‌رفت کمک همسرش. همه کار می‌کرد؛ از مقدمات پذیرایی گرفته تا کارهای آشپزخانه. طوری کمک می‌کرد که خانم حتی یک لحظه از میهمان داری و پذیرایی احساس خستگی نکند. در خانه، مهربان بود و هر وقت به هر چیزی نیاز داشت خودش می‌رفت و می‌آورد. به اهل خانه خیلی احترام می‌گذاشت. خیلی وقت‌‌ها وقتی که خانم یا یکی از بچه‌‌ها وارد اتاق می‌شد، بلند می‌شد و به نشانه احترام، تمام قد می‌ایستاد. ✍️ ‌(http://www.valedein.ir) 🌷✨🌷 ۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد 🇮🇷✨🇮🇷 🆔 @ShamimeOfoq
💖 این‌‌ها امانت خدا هستند 💗 در مواقعی، غذایی طبخ می‌کردیم که اشکال داشت. پدرم (علامه طباطبائی) اصلاً به روی خودش‌ نمی‌آورد و خیلی هم تعریف می‌کرد. مادرم می‌گفت: به این ترتیب این دخترها در کدام خانه می‌توانند زندگی کنند؟ و پدرم می‌گفتند: «این‌‌ها امانت خدا هستند، هر چه آدم به این‌‌ها احترام بگذارد، خدا و پیغمبر خوشحال می‌شوند.» تربیت ما منحصراً در هنگام کودکی صورت نگرفت. من پس از ازدواج هم همیشه از رهنمودهای پدرم بهره مند می‌شدم؛ مثلاً اوایل ازدواج، هر وقت به خانه پدرم می‌رفتم، عوض این که بپرسند وضعیت چه طور است؟ فقط سفارش می‌کردند: «مبادا کاری کنی که موجبات ناراحتی مادر شوهرت را فراهم کنی که خدا از تو‌ نمی‌گذرد.» 📚 ‌(به نقل از نجمه سادات، دختر علامه) 🆔 @ShamimeOfoq
💖 تربیت قرآنی 💗 ایشان ‌(علامه طباطبائی) برای بچه، مخصوصا دخترها ارزش بسیاری قائل بودند. دخترها را نعمت خدا و تحفه ارزنده‌ای می‌دانستند. همیشه بچه‌‌ها را به راستگویی و آرامش دعوت می‌کردند. دوست داشتند آوای صوت قرآن در گوش بچه‌‌ها باشد. برای همین منظور، قرآن را بلند می‌خواندند و به مؤدب بودن بچه‌‌ها اهمیت می‌دادند و رفتار پدر و مادر را در بچه مؤثر می‌دانستند. 📚 ‌(گلشن ابرار، ج2، ص872 و 873، به نقل از دختر علامه) 🆔 @ShamimeOfoq
💗 محیط صمیمی خانواده ❣️ معمولاً شب ها، ساعت خاصی همه دور هم بودیم و ساعت بگو و بخند بود و تنوع و گفتگوهای خانوادگی و لذّت از محیط صمیمی خانه بود. پدرم ‌(علامه طباطبائی) سعی می‌کرد به گفتگوها جهت بدهد و معمولاً یک بحث دینی یا اخلاقی را پیش بکشد. گاهی مباحث قرآنی مطرح می‌شد و گاه حدیث یا حکایت یا داستان یا سفری را پدرم برای ما شرح و توضیح می‌دادند. در مناسبت‌‌‌‌های مختلف، پدرم سعی می‌کردند ما را با این گونه مسایل آشنا کنند؛ ولی اجباری در کار نبود. بعداً در منزل شهید قدوسی هم روال همین بود. ایشان هم هیچ وقت بچه‌‌ها را به کاری مجبور‌ نمی‌کردند، بلکه سعی می‌شد علاقه آن‌‌ها به مسایل دینی جلب شود و خودشان به این امور رو بیاورند. 📚 http://www.valedein.ir 📚 مجله «بشارت»، مصاحبه با خانم نجمه سادات طباطبائی، فرزند علامه 🆔 @ShamimeOfoq
📚آنچه در کتاب ‎ از اسرار این ماه پر برکت می‌خوانید برگرفته از بیانات است. اعمال و مراقباتی که برای روزهای مختلف ماه رجب قرار داده شده، در استاد بررسی معرفتی شده است. 💎ایشان از محضر اساتید برجسته‌ای همچون و بهره برده اند. 🌀آثاری تحت عنوان برای آشنا کردن عموم مردم با آداب استفاده از فرصت های معنوی در طی سال قمری از سخنان ایشان گردآوری شده که از آن درباره ماه‌های رجب، شعبان و رمضان است. 📝 این آثار ارزشمند که معمولا مشتمل بر ها و روایت‌های ظریف معنوی نیز هستند، توسط انتشارات روانه بازار نشر شده‌اند. 🆔 @ShamimeOfoq
چه کسی عالم می‌شود؟.mp3
421.7K
⁉️چه کسی عالم می‌شود؟ 🎤آیت الله خاطره ای جالب از (رحمه‌الله‌علیه) و مرحوم آیت الله سید محمدرضا 🆔 @ShamimeOfoq