eitaa logo
شمیم افق
1.2هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌿امروز در شهر ما باران آمد. بعد از باران، به حیاط خانه آمدم و دیدم باغچه، حسابی خیس شده بود و گلها و گیاهان باغچه، حسابی سیراب شده بودند. 🌿🌿🌿 امام زمان (علیه السلام) که بیاید، همه جا سرسبز و شاداب می‌شود. 🆔 @ShamimeOfoq
🌷🌷🌷امروز تصمیم گرفتم حفظ قرآن را با قرآن پدرم انجام دهم. وقتی قرآن می خواندم، ترجمه ی آن را هم مطالعه می کردم و با خود فکر می کردم که چه کسی از همه بیشتر معنای قرآن را می فهمد و به آن عمل می کند؟ 🌷🌷🌷 امام زمان (علیه السلام) که بیاید، همه جا کلاس قرآن برپا می کند. او معلم واقعی قرآن است. 🆔 @ShamimeOfoq
😊😊😊 زمستان شده و – خدا را شکر- خانه ی ما گرم است و مشکلی نداریم؛ اما موقعی که بیرون می روم و می بینم چقدر هوا سرد است با خودم می گویم: « خدایا! نکند الآن بچه هایی باشند که خانه گرمی ندارند. » 😊😊😊 امام زمان (علیه السلام) که بیاید، همه ی خانه ها در زمستان، گرم است و همه ی مردم در آسایش و راحتی هستند. 🆔 @ShamimeOfoq
🤗🤗🤗با مامان به خانه ی خاله رفته بودیم. خاله، مقدار زیادی سبزی در ایوان گذاشته بود و می خواست آش نذری بپزد. مامان و همسایه ها به کمک خاله آمدند و سبزی ها را پاک کردند. من هم به آنها کمک کردم. 🤗🤗🤗 امام زمان (علیه السلام) که بیاید، همه با هم مهربان می شوند و به یکدیگر کمک می‌کنند. 🆔 @ShamimeOfoq
🌻🌻🌻عید نوروز که می شود، من لباس و کفش های نو می پوشم و همراه خانواده برای دیدن فامیل به خانه ی آنها می رویم و شیرینی و میوه میخوریم. امیدوارم همه ی بچه های دنیا، لباس و کفش نو داشته باشند و عید به همه ی آنها خوش بگذرد. 🌻🌻🌻 امام زمان (علیه السلام) که بیاید، دیگر کسی فقیر نیست. 🆔 @ShamimeOfoq
🌈🌈🌈هفته ی قبل، یکی از دوستانم به قم رفته بود و از آن جا یک کتاب داستان برایم سوغات آورد که در مورد یک مرد مهربان و شجاع بود. کتاب را خواندم و لذت بردم و بعد، آن را به دوستم مجید هدیه دادم، تا او هم بخواند و از آن لذت ببرد. 🌈🌈🌈 امام زمان (علیه السلام) که بیاید، هدیه های زیادی از طرف خدا برای ما می‌آورد. 🆔 @ShamimeOfoq
🍊🍎🍏بعضی روزها صبح که از خواب بیدار می شوم، خیلی گرسنه ام و احساس می کنم شکمم خالی خالی است. برای صبحانه، نان و شیر را خیلی دوست دارم. امیدوارم همه ی بچه های دنیا هم برای صبحانه، نان و شیر داشته باشند. 🍏🍎🍊 امام زمان (علیه السلام) که بیاید، بچه های دنیا، برای صبحانه خوردن مشکلی ندارند. 🆔 @ShamimeOfoq
😍😍😍اولین باری که می خواستم کلمه ی «بابا» را بنویسم، خیلی خوشحال بودم و خیلی تلاش کردم که الفِ بابا را کج ننویسم. چقدر باسواد شدن و یاد گرفتن خوب است. ❤️❤️❤️ امام زمان (علیه السلام) که بیاید، خیلی چیزها به ما یاد می دهد و زندگی، بسیار زیبا می‌شود. 🆔 @ShamimeOfoq
😊😊ابوهارون خدمت امام صادق (ع)رسید. امام به او فرمود: «چند روزی است که نمی بینمت؟» گفت:« خداوند پسری به من عطا کرده است. چند وقتی سرگرم او بودم.» امام فرمود:«خدا مبارک کند! او را چه نامیده ای؟ ابو هارون گفت: «محمد نامیده‌ام» امام خیلی خوشحال شد. سه بار فریاد زد: «محمد، محمد،محمد» بعد هم فرمود:«جان من، جان فرزندانم، جان پدر مادرم و جان همه اهل زمین فدایی پیامبر(ص)! حالا که پسرت را محمد نامیده ای پس هرگز به او ناسزا نگو. او را نزن و به او بدی نکن.» 🆔 @ShamimeOfoq
❤️❤️پسر بچه ای وارد مسجد شد و به طرف پدرش رفت. پدر دستی بر سر کودکش کشید و او را روی زانوی خودش نشاند. اندکی بعد دختر کوچک آن مرد هم وارد مسجد شد و او هم به طرف پدر رفت. پدر دخترش را هم نوازش کرد، ولی او را روی زمین گذاشت و روی زانو دیگرش ننشاند. پیامبر(ص) به آن مرد اعتراض کرد و فرمود:« چرا دخترت را روی زانوی دیگرت ننشاندی؟» یعنی چرا بین دختر و پسرت فرق گذاشتی. آن مرد، اشتباهش را جبران کرد و دخترش را هم روی زانویش نشاند. پیامبر فرمود:« حالا عدالت را رعایت کردی!» ✍🏼تکه‌های طلا /غلامرضا حیدری ابهری /نشر جامعه القران الکریم 🆔 @ShamimeOfoq
🌷🌷عبدالرحمان، در راه مکه به مدینه با امام صادق(ص) همسفر شد. وسط راه عبدالرحمان به حضرت گفت:«سرورم! علامت امام چیست؟» در آن نزدیکی یک کوه بود. امام به آن کوه اشاره کرد و فرمود:«ای عبدالرحمان! علامت امام این است که اگر به این کوه بگوید حرکت کن، حرکت می‌کند!» پس از این سخن امام، کوه به حرکت در آمد. حضرت نگاهی به آن کوه انداخت و فرمود:«حالا از تو نخواستم که حرکت کنی !» و کوه از حرکت باز ایستاد. 🆔 @ShamimeOfoq
😢😢چرا می گریی؟ ابراهیم پسر حضرت محمد(ص) در کودکی از دنیا رفت. وقتی بدنش را در قبر گذاشتند پیامبر(ص) گریه کرد. از گریه پیامبر مسلمانان هم به گریه افتادند. بعضی ها با خودشان گفتند: خیلی عجیب است پیامبر همیشه از ما می خواست که صبر داشته باشیم. پس چرا خودش اکنون گریه می کند؟ پیامبر(ص) فرمود: چشمم می گرید و دلم غمگین است ولی حرفی نمی زنم که باعث خشم خداوند شود. 🆔 @ShamimeOfoq
🌼🌼یکی از پسرعموهای امام سجاد(ع) خیلی فقیر بود. امام در نیمه های شب به طور ناشناس در خانه او می رفت و با دادن چند سکه طلا کمکش می کرد. پسر عموی امام در تاریکی حضرت را نمی‌شناخت. به امام می‌گفت: «تو به ما کمک می کنی، ولی پسرعمویم سجاد به ما کمک نمی کند.» امام هم چیزی نمی‌گفت که من همان پسرعمویت هستم. بعد از شهادت امام، پسرعمویش فهمید که آن مرد نیکوکار حضرت سجاد بود. او سر قبر امام می رفت و اشک می ریخت و از امام عذرخواهی می‌کرد. 🆔 @ShamimeOfoq
🌼🌼به یاد حلیمه زنی از خویشاوندان حلیمه نزد پیامبر آمد و هدیه هایی را به پیامبر داد. حلیمه همان خانمی بود که در کودکی به پیامبر شیر داده بود. پیامبر هدیه خویشاوند حلیمه را پذیرفت و بعد سراغ حلیمه را گرفت. آن زن گفت: حلیمه از دنیا رفته است او مدت ها پیش از دنیا رفته است. وقتی پیامبر خبر درگذشت حلیمه را شنید چشم هایش پر از اشک شد پیامبر پس از آن همه سال نیز مهربانی های حلیمه را فراموش نکرده بود. 🆔 @ShamimeOfoq
یکی از یاران پیامبر(ص) کفش آن حضرت را یواشکی برداشت و آن را نزد خرمافروش برد و پیش او گرو گذاشت و مقداری خرما گرفت‌ مشغول خوردن خرما بود که پیامبر را دید و پرسید: «فلانی!چه می خوری؟» او هم به شوخی گفت:«کفش‌های پیامبر را» 🆔 @ShamimeOfoq
🌻🌻یکی از یاران پیامبر(ص) وارد جنگل شد و جوجه چکاوکی را از لانه اش برداشت چکاوک ها پرندگان کوچک و شبیه گنجشک ها هستند. مادر آن جوجه نزد پیامبر آمد و با چرخیدن دور سر پیامبر نشان داد که خیلی ناراحت است و با این کار از پیامبر کمک خواست. پیامبر به یارانش فرمود:«کدام یک از شما او را ناراحت کرده است؟» مردی که جوجه را برداشته بود گفت: «ای رسول خدا! من جوجه اش را برداشته ام.» پیامبر فرمود:«به او رحم کن و جوجه اش را برگردان.» 🆔 @ShamimeOfoq
😳😳😳یکی از یاران پیامبر(ص) در گوشه ای استراحت می کرد. بعضی ها برای شوخی تیرهای جنگی او را برداشتند و پنهان کردند. وقتی آن یار پیامبر بیدار شد. آنها را پیدا نکرد. خیلی نگران شد. کسانی که تیرهای او را برداشته بودند به او خندیدند . پیامبر پرسید: «چرا می‌خندید؟» آنان گفتند: «چیزی نیست، ما تیرهای این بنده خدا را برداشته ایم و او ترسیده است.» پیامبر ناراحت شد و به خاطر این شوخی ناپسند، آن افراد را سرزنش کرد. 🆔 @ShamimeOfoq
😳😳پاداش تو همین است در روز قیامت مردی وارد بهشت می شود و می بیند که برده اش مقام بالاتر و جایگاه بهتری دارد. به خدا می گوید: پروردگارا چرا به برده من مقام بالاتر و جایگاه بهتری داده ای؟ آیا درست است که ارباب او مقامش پایین تر و جایگاهش پست تر از او باشد؟ خداوند می فرماید: آری او را به خاطر کارهایش آن طور پاداش دادم و تو را هم به خاطر کارهایت این طور پاداش دادم. 🆔 @ShamimeOfoq
🐏🐏🐏دو گوسفند شاخدار با هم درگیر شده بودند. وسط مبارزه یکی از گوسفندان با شاخش ضربه محکمی به دیگری زد و او را فراری داد. پیامبر(ص) هم این صحنه را می دید و به یارانش فرمود: «در روز قیامت خدا حق آن گوسفند مظلوم را از این گوسفند ستمگر خواهد گرفت.» 🆔 @ShamimeOfoq
😋😋چه کسی به بهشت می رود؟ در روز قیامت آواز دهنده ای جار می‌زند: «کسانی که مزدشان با خداست برخیزند و به بهشت بروند.» مردم از او می پرسند:«چه کسانی مزدشان با خداست؟» او می گوید:«کسانی که در دنیا دیگران را می بخشیدند و از خطا و اشتباه آنان در می‌گذشتند.» در این هنگام اهل گذشت و بخشش بر می خیزند و با خوشحالی به سوی بهشت می روند. 🆔 @ShamimeOfoq
🌷🌷🌷پیامبر (ص) ظرف آبی در برابر خود قرار داده بود تا وضو بگیرد. در همان زمان گربه ای به حضرت نزدیک شد.از نگاه های گربه معلوم بود که خیلی تشنه است.رسول خدا دلش به حال گربه سوخت. ظرف آب را به گربه نزدیک کرد.گربه فهمید که می تواند جلوتر برود و آب بخورد.آهسته آهسته شروع به خوردن و سیراب کرد.تل او سیراب نشد پیامبر ظرف آب را بر نداشت. 🆔 @ShamimeOfoq
🟠🟡زن فقیری برای همسر پیامبر هدیه آورد. همسر پیامبر دلش به حال آن فقیر سوخت و هدیه اش را نپذیرفت. با خودش گفت او نیازمند است و بهتر است که چیزی از او نگیرم. پیامبر(ص) همسرش را به خاطر این کار سرزنش کرد و فرمود: « چرا هدیه اش را قبول نکردی؟ اینطوری خیال می کند تو او را بی ارزش شمرده ای. می توانستی هدیه اش را قبول کنی و در مقابل تو هم هدیه ای به او بدهی.» 🆔 @ShamimeOfoq
🥀🥀 شما نور چشم منید😳 وقتی اولین سکه های درهم و دینار ساخته شد شیطان خیلی خوشحال شد. نگاهی به آنها انداخت و کمی با آنها بازی کرد. سپس از شادی فریادی زد وسکه ها را در سینه اش فشار داد و گفت:«شما نور چشم من و میوه دل من هستید. اگر انسان ها شما را دوست بدارند دیگر برایم مهم نیست که بتی را بپرستند یا نپرستند. همین که آدم ها شما را دوست بدارند برای من بس است.» 🆔 @ShamimeOfoq
😊😊حضرت سلیمان(ع) و گروهی از مردم از شهر بیرون رفتند تا برای باریدن باران دعا کنند. سلیمان، در راه مورچه ای را دادید که دستانش را بالا برده بود و به خدا میگفت: «خدایا ما هم یکی از آفریده های تو هستیم! و به لطف و مهربانی تو نیاز داریم. به خاطر گناهان بندگانت ما را مجازات نکن. بارانی بفرست که با آن، درختان را سبز کنی و میوه های زیادی به ما بدهی.» سلیمان به همراهانش گفت:«برگردیم که به خاطر دعای این مورچه، خداوند بر شما هم باران خواهد فرستاد.» ✍🏼تکه های طلا/ غلامرضا حیدری ابهری /نشر جامعه القران الکریم 🆔 @ShamimeOfoq
🌼🌼 گاهی بنده به خداوند می گوید: خدایا مرا ببخش اما خدا او را نمی امرزد و از او روی برمیگرداند. بنده باز هم دعا می کند و می گوید: خدایا مرا ببخش. ولی خدا باز هم از او رو برمی گرداند. برای بار سوم باز بنده خدا را صدا می زند و می گوید: آیا دیدید که بنده من از من آمرزش خاست و من از او روی گرداندم و باز آمرزش خواست و از او روی گرداندم و اکنون نیز باز از من آمرزش می جوید؟ بنده ی من می داند که به جز من کسی نمی تواند گناهان او را بیامرزد. من شما را شاهد می گیرم که او را آمرزیده ام. 🆔 @ShamimeOfoq