🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
درس هشتم نهج البلاغه:حکمت ۱۶۷ دوری از خودپسندی 💖
وَ قَالَ عليهالسلام اَلْإِعْجَابُ يَمْنَعُ اَلاِزْدِيَادَ
و درود خدا بر او، فرمود: خود پسندى مانع فزونى (پیشرفت) است
دخترای قشنگم خودپسندى و غرور مانع رشد ادم میشه، يعنى كسى كه خودبين و خودپسنده در خودش عیب و نقصى نمیبینه تا اونو برطرف كنه و خودش رو فاقد صفات خوبی نمى دونه تا براى كسب اون تلاش کنه
پس هیچ وقت نباید به خودمون مغرور بشیم 💖
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
#فانوس_هشتم
#فانوس
@shamime_yas01
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
درس نهم نهج البلاغه:حکمت ۳۴۱ _ عاقبت ظلم و ظالم 💖
وَ قَالَ عليهالسلام يَوْمُ اَلْعَدْلِ عَلَى اَلظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ اَلْجَوْرِ عَلَى اَلْمَظْلُومِ
و درود خدا بر او، فرمود: روز انتقام گرفتن از ظالم سختتر از ستمكارى بر مظلوم است
دخترای قشنگم یادتون باشه همیشه باید در برابر دشمن شجاع و نترس بود چون خدا همیشه همراه مظلوماست و حقشونو از ظالما میگیره💖
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
#فانوس_نهم
#فانوس
@shamime_yas01
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
درس دهم نهج البلاغه: حکمت ۵۷_ ارزش قناعت💖
وَ قَالَ عليهالسلام اَلْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ يَنْفَدُ
و درود خدا بر او، فرمود: قناعت، ثروتى است پايان ناپذير
قال الرضي و قد روي هذا الكلام عن النبي صلىاللهعليهوآلهوسلم
(اين سخن از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيز نقل شده است)
دخترای قشنگم میدونین قناعت کردن ینی چی؟ قناعت ینی همون اکتفا کردن یا راضی بودن به اون چیزهایی که داریم .
مثلا شما میرین مدرسه میبینین دوستتون امروز ی جامدادی جدید خریده شماهم خوشتون میاد ولی چون شما دیگه قناعت کردنو یاد گرفتین دیگه به خانواده اصرار نمیکنین که شماهم جامدادی جدید میخواین چون میدونین شما جامدادی دارین و همونو میتونین استفاده کنین
پس اگر سعی کنیم قناعت کردنو یاد بگیریم هم خودمون دیگه اذیت نمیشم و هم الکی پولمونو اسراف نمیکنیم💖
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
#فانوس_دهم
#فانوس
@shamime_yas01
jashne-fereshteha128.mp3
2.95M
دستام بوی آسمون میده پر در آوردم
هی پر درآوردم
از مهمونی فرشته ها سر در آوردم
هی سر در آوردم
دلم آب شد ازین دلتنگی
دارم امروز یه چادر رنگی
همین الان من و قرآن
چه عکس قشنگی 📸 😍
چقدر خوبه دارم یه خبر خوبه
خدا هم داره صدام میزنه محبوبه
حالا که دیگه قله خیلی نزدیکه
منم اونکه پرچم و به قله میکوبه(۲)
غم رو از رو میبرم از سنم بزرگترم
پرچم دار کشورم من یه دخترم
تاج عشق رو سرم تنهایی یه لشگرم
پرچمدار کشورم من یه دخترم
تاج روی سر عالمه ایران هی
شبیه دخترای همه ایران هی
میگم تا کور بشه چشمای دشمن هی
حجابم یعنی همون پرچم ایران هی
چقدر خوبه دارم یه خبر خوبه
خدا هم داره صدام میزنه محبوبه
حالا که دیگه قله خیلی نزدیکه
منم اونکه پرچم و به قله میکوبه(۲)
تکلیف من از امروز روشنه
من با خدا باشم خدا با منه (۲)
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@shamime_yas01
Dast Dar Daste Royaha .mp3
6.83M
دست در دست رویاها✨😍
من رحمت خدام، نمیدونی بدون
مثل فرشته هام، نمیدونی بدون
نبض قلبمه، حضرت فاطمه هر چی دلش نمیخواد
نمیخوام نمیدونی بدون
وطنم ایرانه، کتاب من قرآنه
پدرش به ما میگه ریحانه
سبک زندگیمو، چادر و روسری مو
من به دنیا نمیدم ارث مادری مو
با این حجابم، تا کُره ی ماه میرم
دخترم اما شیرم
دستِ رویاهامو، توی دستم میگیرم (۲بار)
دل من آرومه، نمیدونی بدون
باورم معلومه، نمیدونی بدون
راهِ من اینه، عشقم همینه
پا بزارم تو مسیرِ حضرت معصومه،
نمیدونی بدون
در حال پروازم، دخترم و سربازم
فردا رو از الان میسازم
خوشبختی یه راهه، چادر پناهه
تا امام زمانیم، همه چی رو به راهه
با این حجابم تا کُره ی ماه میرم
دخترم اما شیرم
دستِ رویاهامو، توی دستم میگیرم(۲بار)
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_اول ✨
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام من فاطمه هستم، دختر پیامبراسلام، حضرت محمد صلاللهعلیه و آله.
میخواهم ماجرای یک روز که پدرم به دیدارم آمده بودند را تعریف کنم.
یک روز پدرم به خانه ما آمدند. با لبخند به من سلام کردند و من هم با خوشرویی و خوشحالی جواب سلام شان را دادم.
پدرم گفتند :«کمی احساس ضعف می کنم.» من هم گفتم : «خدا نکنه مریض بشید بابا جونم، خدا حفظتون کنه.»
پدرم گفتند: «فاطمه جونم، برام کسای یمانی (عبای یمانی) را بیار، لطفا روم بنداز کمی استراحت کنم.»
من هم سریع کسا (عبا) را آوردم و روی پدرم انداختم و همینطور به ایشان نگاه می کردم که صورتشان مثل ماه میدرخشید.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_دوم ✨
مدتی گذشت و فرزندم حسن وارد خانه شد.
گفت: «سلام مامان جون»
من هم گفتم: «سلام پسر خوبم، نور چشمم، میوهی دلم»
حسن گفت: «چه بوی خوبی میاد مامانی، انگار بوی عطر بابابزرگم پیامبر خداست.»
گفتم: «بله عزیزدلم، بابابزرگ زیر کسا هستند.»
حسن با خوشحالی به سمت پدربزرگش رفت و گفت:«سلام بابابزرگ عزیزم، پیامبر خوب خدا، اجازه هست من هم زیر کسا بیام؟»
پدرم گفتند: «سلام نوهی عزیزم، مهربونم و بخشنده ترینم، بله بفرما.»
حسن هم خودش را زیر عبا کنار پیامبر جا داد.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_سوم ✨
کمی بعد، پسر دیگرم حسین وارد خانه شد.
گفت: «سلام مامان جون»
گفتم: «سلام پسرخوبم، عزیزدلم، نورچشمم، میوهی دلم»
حسین گفت: «چه بوی خوبی میاد مامانی، انگار بوی عطر بابابزرگم پیامبر خداست.»
گفتم: «بله عزیزدلم، بابابزرگ و برادرت زیر کسا هستند.»
حسین با خوشحالی به سمت پدربزرگش رفت و گفت:«سلام بابابزرگ عزیزم، بهترین بندهی خوب خدا، اجازه هست منهم زیر کسا بیام؟»
پدرم فرمود: «سلام نوهی عزیزم، سلام بهترین کمک کننده و بهترین نجات دهنده مردمم، بله بفرما.»
حسین هم کنار پیامبر و برادرش زیر کسا رفت.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_چهارم ✨
.همسرم, علی ابن ابیطالب هم از راه رسید.
با خوشرویی گفت:« سلام عزیزدلم، دختر پیامبر خدا»
من هم گفتم:«سلام همسر خوبم، امیرالمومنین»
همسرم، علی علیهالسلام، گفت: «چه بوی خوبی! انگار بوی عطر برادرم و پسرعموم، پیامبر خداست!»
گفتم: «بله عزیزدلم، پدرم همراه دو پسرمون زیر کسا هستند.»
همسرم هم با خوشحالی به سمت آنها رفت و گفت: «سلام به همگی، سلام پیامبر خدا اجازه هست منهم با شما زیر کسا باشم؟»
پدرم گفتند:«سلام برادر عزیزم، تو جانشین من هستی، بله شما هم بفرما زیر کسا.»
همسرم علی علیهالسلام هم زیر کسا رفت
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_پنجم✨
من هم دوست داشتم همراه بقیه زیر کسا باشم، برای همین به سمت آنها رفتم.
گفتم: «سلام پدر عزیزم، پیامبر خوب خدا، من هم اجازه دارم با شما زیر کسا باشم؟»
پدرم گفتند: «سلام دختر عزیزم، جون دلم، تو همه وجودم هستی، بله بفرما زیر کسا کنار ما.»
من هم زیر کسا رفتم.
حالا که همه خانواده ۵ نفره مان زیر عبا جمع شدیم، پدرم دو طرف پارچهی کسا را دور ما گرفتند و دستشان را به سمت آسمان بلند کردند و گفتند: «خدای مهربون، این افرادی که زیر کسا باهم هستیم، اهل بیت من و افراد نزدیک و دوستداشتنی من هستند، اینها همهی جان و وجود من هستند، اگر چیزی اینها را ناراحت کند، من هم ناراحت میشوم، هرکسی اینها را دوست داشته باشه، دوست من هم هست و هرکسی دشمن شون باشه دشمن من هم هست. من و اینها یکی هستیم.
خدایا! درود و برکت و محبت و خوشنودیت را برای ما بفرست و من و اهل بیتم را از بدی ها پاک کن.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#قسمت_ششم✨
خدای عزیز و بزرگ فرمودند:«ای فرشته های من! این را بدانید که من همه چیز رو به خاطر عشق و محبت به این ۵ نفر که زیر کسا هستند، آفریده ام.
یعنی آسمان و زمین و ماه تابان و خورشید درخشان و دریاها و هرچیزی که در دریاها هستند، همه رو به خاطر دوستی اینها آفریدم.»
یکی از فرشته های خوب خدا به نام جبرئیل پرسید: «خدایا چه کسانی زیر کسا هستند؟»
خداوند عزیز و بزرگ فرمود: «آنها خانواده پیامبر و اهل بیت او هستند، یعنی فاطمه، پدرش، همسرش و دو پسرش»
جبرئیل گفت:«خدایا به من اجازه میدهید زیر کسا بروم؟»
خداوند فرمود: «بله اجازه داری.»
جبرئیل هم کنار کسا آمد و گفت: «سلام پیامبر خوب خدا، خدای بزرگ برای شما سلام فرستاد و فرمود:
من همه چیز را به خاطر محبت و دوستی شما آفریدم، یعنی آسمان و زمین و ماه تابان و خورشید درخشان و دریاها و هرچیزی که در دریاها هستند . همه چیز را به خاطر دوستی شما آفریدم.
و به من هم اجازه داد که زیر کسا بیایم.
آیا شما هم به من اجازه میدهی زیر کسا بیایم؟»
پدرم گفتند:«بله فرشتهی خوب خدا بفرمایید زیر کسا»
و جبرئیل هم پیش ما، زیر کسا آمد.
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01
#داستان حدیث کسا😇🦋
#ادامه_قسمت_ششم✨
جبرئیل یک پیام ویژهی قرآنی از خدا برای پدرم خواند.
جبرئیل به پدرم گفت: «خداوند بدی ها و زشتی ها را از شما و اهل بیتت دور کرد، شما و خانواده ات را کاملا پاک گرداند.»
علی علیهالسلام گفت: «ای پیامبر خدا، این نشستن ما زیر کسا چه اهمیتی دارد؟»
پدرم گفت: «به خدا قسم، اگر در جمعی از دوستان ما، این داستان حدیث کسا تعریف شود، خداوند رحمت و برکت را همراه فرشتهها برایشان می فرستد و اگر کسی در آن جمع ناراحت باشد، خدا ناراحتی او را برطرف میکند.»
همسرم، علی علیهالسلام، گفت: «به خدای کعبه قسم که با این حرف شما، یعنی ما و شیعیان و دوستان ما رستگار و خوشبخت هستیم.»
#پایان
#فاطمیه
#حدیث_کساء
#هیئت_نوگلان_شمیم_یاس
@Shamime_yas01