من بودم و دل بود و کناری و فراغی این عشق کجا بود که ناگه به میان جست •وحشی بافقی

•تکه کتاب نه! این انصاف نیست که دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم‌های تکراری را روزی هزار بار ببینی ... و در عین حال آنقدر بزرگ باشد که نتوانی آن کس را که دلت می‌خواهد، حتی یک بار هم، ببینی! 📚تنهایی پر هیاهو

آنجا که رفته ای خودمانیم هیچ کس آنچه دلم برای تو می کرد، می کند؟ •نجمه زارع

شب که بگذرد، چیزهایی بیشتری را فراموش خواهم کرد🤍

دلم یک ترانه ی غمگینِ خارجی می خواهد! با زبانی که نمی فهمم چیست... می خواهم به دردی که نمی دانم چیست زارزار گریه کنم ...

‌تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت ..♥️ •محمد علی بهمنی

خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید ‏آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم ‏•حضرت سعدی

وقتی انسان آموخت که چگونه با رنج‌هایش تنها بماند، چگونه بر اشتیاقش به گریز چیره شود، آن‌وقت چیز زیادی نمانده که یاد نگرفته باشد. •آلبر کامو

و گفت: طعم عشق چگونه است؟ گفتمش: عشق گواراست اما رنج دارد ... •عرقله الدمشقی

و تو آن شعر محالی که هنوز با دو صد دلهره در حسرت آغاز توام چشم بگشای و مرا باز صدا کن ای عشق که من از لهجه‌ی چشمان تو شاعر بشوم •حمید مصدق

یافتن تو، بزرگ‌ ترین پیروزی زندگی من بود؛ این را به تو تنها اعتراف نمی‌ کنم، بلکه با صدای بلند، با فریاد همه‌ جا گفته‌ام … •احمد شاملو