ای دل شباب رفت و نچیدی گلی زِ عیش
پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را ...!
#حافظ
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
✨
هر دو سرخیم ولی فاصلهی ما از هم
پردههایی ست که در قلب انار افتاده
#سعیدصاحب_علم
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
.
𝙄'𝙢 𝙨𝙤 𝙜𝙡𝙖𝙙 𝙩𝙤 𝙨𝙚𝙚 𝙮𝙤𝙪 𝙛𝙧𝙤𝙢 𝙖 𝙙𝙞𝙨𝙩𝙖𝙣𝙘𝙚 𝘾𝙧𝙖𝙨𝙝𝙞𝙣𝙜 𝙤𝙪𝙩 𝙢𝙮 𝙨𝙞𝙜𝙝 𝙗𝙪𝙧𝙣𝙨 𝙨𝙚𝙫𝙚𝙣 𝙨𝙚𝙖𝙨
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی، بسوزد هفت دریا را...
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
#سعدی
گشته خیالت همنشین با عاشقان
آتشین
غایب مبادا صورتت یک دم ز پیش چشم ما
#مولانا
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
شازده کوچولو به سیاره دوم رفت. آنجا فقط یک پادشاه تنها زندگی می کرد.
بعد از ملاقاتی کوتاه، شازده کوچولو خواست که سیاره را ترک کند.
اما فرمانروا که دلش میخواست او را نگه دارد گفت:
نرو، تو را وزیر دادگستری می کنیم.
شازده کوچولو گفت: اینجا کسی نیست که من او را محاکمه کنم.
فروانروا گفت:
خب، خودت را محاکمه کن!
این سخت ترین کار دنیاست! اینکه بتونی درباره خودت قضاوت درستی داشته باشی و عادلانه خودت رو محاکمه کنی...
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
#آنتوان_دوسنت_اگزوپری
#شازده_کوچولو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم مسجد و هم کعبه و هم قبله بهانه است
دقت بکنی نور خدا داخل خانه است
در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
اول تو ببین قلب کسی را نشکستی؟
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
❤️ دنبال نخود سیاه فرستادن
هر گاه می خواهند به بهانه ای کسی را از سر باز کنند و به جایی بفرستند که به این زودی ها بر نگردد از این ضرب المثل بهره می گیرند.
نخود از دانه های روغنی است که چند نوع از آن در ایران و به ترین آن در قزوین عمل می آید و دارای انواع گوناگونی است. این انواع عبارتند از: "نخود علوفه ای" که دانه های آن گرد و رنگ آن زرد یا سبز است، "نخود الوند" که دانه های آن گوشه دار و رنگ آن سبز یا قهوه ای است. "نخود فرنگی" که ریشه ی آن دوای ضد کرم است و سرانجام "نخود سیاه" که فقط برای تهیه ی "لپه" کاشته می شود. یعنی همه ی انواع نخود به همان صورتی که درو می شوند مورد استفاده فرار می گیرند و تغییر شکلی نمی دهند مگر نخود سیاه که هیچ گاه به همان صورت برای فروش به بازار نمی آید و چون به عمل آمد نخست آن را در آب می ریزند تا خیس بخورد و به صورت "لپه" دربیاید و سپس به عنوان لپه به بازار آورده و می فروشند.
از این رو در گذشته چون در هیچ دکان بقالی و فروشگاهی نخود سیاه پیدا نمی شد، هیچ کس هم دنبال نخود سیاه نمی رفت و در اصطلاح اگر کسی را به دنبال نخود سیاه می فرستادند، در واقع او را به دنبال چیزی فرستاده بودند که در هیچ دکان و فروشگاهی پیدا نمی شد و به همین دلیل از معنی مجازی آن این طور فهمیده می شد که می خواسته اند او را از سر خود باز کنند و از خود برانند تا از حقیقت موضوعی آگاه نشود.
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
آن که تو را بخواهد در کنارت می ماند. https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
📚نتیجه ی حکم به ناحق
دهقانی یک ظرف عسل برای فروش به شهر آورد. نگهبان دروازه ی شهر برای گرفتن راهداری جلوی او را گرفت و سر ظرف را باز کرد که ببیند چیست؛ ولی از شدت بد ذاتی آنقدر او را معطل کرد و سر ظرف را باز نگه داشت تا این که مگسهای زیادی از اطراف آمدند و روی عسل نشستند و عسل را از بین بردند، طوری که مشتری برای خریدن آن رغبت نمی کرد.
دهقان پیش قاضی رفت و شکایت کرد. قاضی گفت: تقصیر از راهداری نیست. بلکه تقصیر از مگسها است. هر کجا که مگسها را ببینی حق داری آنها را بکشی؟
دهقان از این قضاوت جاهلانه متعجب شد و گفت: این حکم را روی کاغذ بنویسید و به من بدهید. قاضی حکم قتل مگسها را نوشت و امضا کرد و به دهقان داد.
دهقان همین که نوشته را دریافت کرد و در جیب خود گذاشت، دید مگسی بر صورت قاضی نشسته است. فورأ یک سیلی محکم به صورت قاضی نواخت و مگس را کشت. قاضی با شدت غضب گفت: او را حبس کنید.
دهقان بی درنگ نوشته را از جیب خود در آورد و به قاضی نشان داد و گفت: حکمی است که خودتان امضا فرمودید.
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
📙هزار و یک حکایت خواندنی ۱ / ۱۹۸؛ به نقل از: هزار و یک حکایت
دوستان عیب کنندم
که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن
که چنین خوب چرایی؟
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
صبح است و صبا مشک فشان میگذرد
دریاب که از کوی فلان میگذرد
برخیز چه خسبی که جهان میگذرد
بوئی بستان که کاروان میگذرد
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
#مولانا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهرهی زيباى يارِ خويش شب ديدم بهخواب
صبحدم چون چشم واكردم برآمد آفتاب
اشتياقِ ديدن رويت جگرخون كرده است
اى به قربانت روم یکدم برونآ از نقاب
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
#ذهين_اورنگآبادى