eitaa logo
شعر و غزل
2.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
591 ویدیو
39 فایل
📕شعر و غزل های عاشقانه و عارفانه 📕معرفی انواع کتاب همراه با پی دی اف 📚حکایت و داستان
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح شروع عاشقانه های دنیاست https://eitaa.com/Sheeroghazal/2236 سلام بر طلوع شاعرانه
گفت: از جای‌ها کجا بهتر؟ گفت: جایگاه آن بهتر که آدمی را آنجا مونسی باشد! https://eitaa.com/Sheeroghazal/2240
(واقعی) در بیمارستان فیروز آبادی، دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان ‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید. به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر! بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر! بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر! تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته. لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می كرد... خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند. که داستانش را همه می دانند... عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند. شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم. پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: بچه پامنار بودم. گندم و جو می فروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم.. دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که از «مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو» اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم. https://eitaa.com/Sheeroghazal/2241
آن که رخسار تو را این همه زیبا می کرد کاش از روز ازل فکر دل ما می کرد https://eitaa.com/Sheeroghazal/2239
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صبح باش🌹 https://eitaa.com/Sheeroghazal/2243 بگذار لبخندت چراغ دلی شود.
به معشوقتون نگاه کنید و بهش بگید: «آرامِ دلی،دفعِ غمی،مرهمِ دردی» https://eitaa.com/Sheeroghazal/2244
زمین از دلبران خالی است یا من چشم و دل سیرم؟ که می‌گردم ولی زلف پریشانی نمی‌بینم https://eitaa.com/Sheeroghazal/2245
به خدا اعتماد کن شاید رویای تو یک ستاره ست ⭐️ ولی خدا برات یک ماه در نظر گرفته🌕 https://eitaa.com/Sheeroghazal/2246
روزی ماری وارد مغازه نجاری شد. در حالی که به گوشه‌ای می خزید، از روی اره ی عبور کرد و کمی زخمی شد! با عصبانیت برگشت و اره رو گاز گرفت اما آسیب بیشتری دید. مار که حسابی کلافه شده بود، تصمیم گرفت به هر قیمتی که شده اره رو از بین ببره. پس به دور اره پیچید و تمام قدرتش رو بکار گرفت تا اره رو خفه کنه ، تا اینکه در نهایت مار توسط اره کشته شد... گاهی اوقات در مقابل برخی رفتارها هیچ واکنشی نباید داشت چون نه تنها عکس العمل ما باعث بهتر شدن اوضاع نمی شود بلکه بیشتر به ما آسیب می زند… https://eitaa.com/Sheeroghazal/2247
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چون تو بیایی چه بگویم که غم از دل برود https://eitaa.com/Sheeroghazal/2248 اللهم عجل لولیک الفرج
دل به تُ سجده می کند قبله اگر چه نیستی https://eitaa.com/Sheeroghazal/2249
ضرب المثل «حساب به دینار بخشش به خروار» روزي فقيري به در خانه مردي ثروتمند مي‌رود تا پولي را به عنوان صدقه از او بخواهد. هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنيد که صاحب خانه با افراد خانواده خود بحث و درگيري دارد که چرا فلان چيز کم ارزش را دور ريختيد و مال من را اين طور هدر داديد؟! مرد فقير که اين را مي‌شنود قصد رفتن مي‌کند و با خود مي‌گويد وقتي صاحب‌خانه بر سر مال خود با اعضاي خانواده‌اش اين طور دعوا مي‌کند، چگونه ممکن است که از مالش به فقيري ببخشد؟! از قضا در همان زمان در خانه باز مي‌شود و مرد ثروتمند از خانه بيرون مي‌زند و فقير را جلوي خانه مي‌بيند. از او مي‌پرسد اينجا چه مي‌کند؟ مرد فقير هم مي‌گويد کمک مي‌خواسته اما ديگر نمي‌خواهد و شرح ماجرا مي‌کند. مرد غني با شنيدن حرف‌هاي او، لبخندي مي‌زند، دست در جيب مي‌کند مقداري پول به او مي‌بخشد، و مي گويد: حساب به دينار، بخشش به خروار از آن زمان اين ضرب المثل را در مورد افرادي به کار مي برند که حساب و کتاب زندگیشان دقیق است و در عین حال بخشنده و دست و دلباز هستند. https://eitaa.com/Sheeroghazal/2250