#شکرگزاری
روز بیست و ششم
شکر که وجودم از تمنای تو سرشار است ای مهربان پروردگار من
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدهام فالی و فریادرسی میآید
@Sheeroghazal
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرام باش
درست می شود
نه هیچ شبی و نه هیچ زمستانی دائمی نیست
آفتاب می تابد، شاخه ها جوانه می زنند
روزهای سخت رو به پایان است😊
#آرامش
@Sheeroghazal
می زنم عینک به چشمم، درس می خوانم ولی
پنج ساعت روی یک خط مانده ام در فکر تو...
#شعر_نو
@Sheeroghazal
شعر را صرف همین عشق پریشان کردی
همه ی زندگی ات را سپر آن کردی
دوستش داری و پیداست که پنهان کردی
دل من هر چه غلط بود فراوان کردی
#یاسر_قنبرلو
@Sheeroghazal
گنه از جانب ما نیست اگر مجنونیم
گوشه چشم تو نگذاشت که عاقل باشیم
#سیدعلی_صیدی
#یا_مهدی
@Sheeroghazal
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه
بماند بین ما این رازها بینی و بین الله
#ماه_شب_چهارده
#ماه_بنی_هاشم
@Sheeroghazal
#شکرگزاری
روز بیست و هفتم
خدایا شکرت
بابت شجاعت و اعتماد به نفسی که دارم.
@Sheeroghazal
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت
آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر شد
#شادی_صندوقی
@Sheeroghazal
گفتم فراموشم نکن گفتی تو در یادی مگر
گفتم که ویرانم مکن گفتی تو آبادی مگر
#شعر
@Sheeroghazal
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سال داره تموم میشه…
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
#حافظ_شیرازی
@Sheeroghazal
دلم یک دوست می خواهد که اوقاتی که دلتنگم
بگوید خانه را ول کن، بگو من کی کجا باشم؟
#دوست
@Sheeroghazal
#شکرگزاری
روز بیست و هشتم
خدایا شکرت که هر لحظه مرا در مسیر درست و راه راست هدایت می کنی.
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
خواهد آمد ای دل دیوانه ام، او که نامش با لبانم آشناست
من گل نرگس برایش چیده ام، خواهد آمد باورم کن باوفاست
اللهم عجل لولیک الفرج
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
ای دبستانی ترین احساس من...
بازگرد... این مشق ها را خط بزن
#محمدعلی_حریری
@Sheeroghazal
گمان کردم که عاشق گشته و در من نظر دارد
کجا آینه از چیزی که می بیند خبر دارد
#صادق_داوری
@Sheeroghazal
سحرگه به راهی یکی پیر دیدم
سوی خاک خم گشته از ناتوانی
بگفتم چه گم کردهای اندرین ره؟
بگفتا: جوانی، جوانی، جوانی
#ملک_الشعرای_بهار
#جوانی
@Sheeroghazal
#حکایت
گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود، به دنبال کسی می گشت که آن را در آورد تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد تا او را نجات دهد و در مقابل گرگ مزدی به لک لک بدهد. لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد. گرگ به او گفت همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی برات کافی است.
سعی کنید اطرافیانتان را بشناسید تا نادانسته ضربه نخورید.
#حکمت
@Sheeroghazal