شعر و ادب
باسمه تعالی پس از صدها سال خفقان و دیکتاتوری شاهنشاهی که مردم نمیدانستند سیاست را با کدام سین بنویس
چه کسی میخواهد
من و تو ما نشویم
خانهاش ویران باد!
من اگر ما نشوم تنهایم
تو اگر ما نشوی خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مُشتِ رسوایان را وا نکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی
پنجه در پنجهی هر دشمنِ دون آویزد؟
#حمید_مصدق
@SherAdab
هدایت شده از اللغة العربية (دبیران عربی دوره دوم - دبیرخانه کشوری عربی)
بیعت عبدالله بن عمر با پای حجاج، چون حاضر نشد با دست علی بیعت کند
تاریخ گاهی روی بدش را به ما نشان میدهد
👇👇👇👇👇👇👇👇
عبدالله بن عمر، کسی بود که در زمان خلافت حضرت امیر، از بیعت سرباز زد و گوشهنشینی برگزید.
سالها بعد، سنت الهی او را به جایی رساند که شبانه به دارالخلافه مراجعه کرد تا با حجاج بن یوسف بیعت کند.
در سمت مقابل هم حجاج او را بسیار تحقیر کرد و در پاسخ به درخواست بیعتش، پایش را دراز کرد تا عبدالله با پای حجاج بیعت کند.
آری.
سنت الهی چنان سهمگین است که اگر با احترام و عزت کامل، با دست علی بیعت نکنی، تو را به جایی میرساند که ذلتمندانه پای حجاج را ببوسی.
https://eitaa.com/joinchat/203882722C6c763e3009
#تطبیق
﴿أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْض﴾
(بقره/۸۵)
آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان میآورید، و به بعضی کفر میورزید؟
----------------------------------------
آسان و سختِ عشق، سوا كردنی نبود
ما نيز مِهر و قهر تو در هم خريدهايم
#محمد_مهدی_سیار
@SherAdab
تا بپیوندد به دریا، کوه را تنها گذاشت
رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت
هیچ وصلی بیجدایی نیست این را گفت و رود
دیده گلگون کرد و سر بر دامن صحرا گذاشت
هر که ویران کرد ویران شد در این آتش سرا
هیزم، اول پایهی سوزاندن خود را گذاشت
اعتبار سربلندی در فروتن بودن است
چشمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت
موج، راز سر به مُهری را به دنیا گفت و رفت
با صدفهایی که بین ساحل و دریا گذاشت
#فاضل_نظری
@SherAdab
از مِهر دوستانِ ریاکار خوشتر است
دشنامِ دشمنی که چو آیینه راستگوست
#پروین_اعتصامی
@SherAdab
به دست خود درختی مینشانم
به پایش جوی آبی میكشانم
كمی تخم چمن بر روی خاكش
برای یادگاری میفشانم
درختم كمكم آرَد برگ و باری
بسازد بر سر خود شاخساری
چمن رویَد درآنجا سبز و خرّم
شود زیر درختم سبزهزاری
به تابستان كه گرما رو نماید
درختم چتر خود را میگشاید
خنك میسازد آنجا را ز سایه
دل هر رهگذر را میرباید
به پایش خستهای بی حال و بی تاب
میان روز گرمی میرود خواب
شود بیدار و گوید: ای كه اینجا
درختی كاشتی، روح تو شاداب
#عباس_یمینی_شریف
🔖 ۱۵ اسفندماه، روز درختکاری، روز آموزش همگانی حفظ محیط زیست
@SherAdab
شعر و ادب
چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی #سعدی #انتظار مدتیاست ی
ای روز آفتابی!
ای مثل چشمهای خدا آبی!
ای روز آمدن!
ای مثل روز آمدنت روشن!
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
#قیصر_امینپور
#انتظار
@SherAdab