#امام_حسین علیهالسلام
#آغاز_محرم
#غزل
🔹اول محرم🔹
ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود
بساط گریه برای دلم فراهم بود...
برای عرض تبرّک به ساحت گریه
فرشته منتظر دستمال اشکم بود
کسی برای من و دیده چاوشی میخواند
اگر درست بگویم، صدای آدم بود
چگونه اشک نریزد نگاهمان وقتی
زمان خلقتمان اول محرم بود
چرا به آمدن مادرت یقین نکنم
در آن حسینیهای که خود خدا هم بود
📝 #علی_اکبر_لطیفیان
🌐 shereheyat.ir/node/4106
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#آغاز_محرم
#غزل
🔹همرنگ مُحَرّم🔹
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
نه فقط شاعر این شعر عزا پوشیدهست!
واژههایش همه، همرنگ مُحَرّم شده است
ظهر داغیست، عطشریزی روحم گویاست
از سرم سایۀ طوبانفسی کم شده است
«هر که دارد هوسش» نه! عطشش بسمالله
راهِ عشق است و به این قاعده مُلزَم شده است
سوگوارانِ شما، مرثیهخوانِ خویشاند
بیسبب نیست که عالم همه ماتم شده است
«من مَلک بودم و فردوس برین» میداند
این مَلک شورِ که را داشت که آدم شده است
من نه مَداحم و نه مرثیهسازم - امّا
سر فراز آنکه به توفانِ شما خم شده است
📝 #محمدعلی_بهمنی
🌐 shereheyat.ir/node/3759
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#آغاز_محرم
#غزل
🔹 آغاز حیات🔹
روز و شب در دل دریایى خود غم داریم
اشک، ارثىست که از حضرت آدم داریم
شادى هر دو جهان در دل ما پنهان است
تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم؟
گاه در هیأت رعدیم و پر از طوفانیم
گاه در خلوت خود بارش نمنم داریم
تازه آغاز حیات است شهید تو شدن
ما فقط غمزهٔ چشمان تو را کم داریم
عقل در دایرهٔ عشق تو سرگردان است
عقل و عشق است که در ذکر تو با هم داریم
در قیامت دل ما در پى قَد قامتِ توست
ما چه کارى به بهشت و به جهنم داریم....
از ازل شور حسین بن على در سر ماست
تا ابد در دل خود داغ محرم داریم
📝 #محمد_میرزایی_بازرگانی
🌐 shereheyat.ir/node/1591
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#آغاز_محرم
#غزل
🔹سلام من به محرم🔹
قسم به ساحتِ شعری که خورده است به نامم
قسم به عطر غریبی که میرسد به مشامم
قسم به تکتک این واژههای دست به سینه
که رنگ و بوی خدا را گرفته است سلامم
سلام من به دو تا ماهِ تا همیشه فروزان
سلام من به محرم، سلام من به امامم...
سلام من به کسی که فقط به خاطر اشکم
مرا رسانده به جایی که دوزخ است حرامم...
چه اسمهای بزرگی گرفته دور و برش را
به حیرتم که در این بین خویش را چه بنامم
چگونه پیش «حبیب» ادعا کنم که حبیبم؟
چگونه پیش «غلام» ادعا کنم که غلامم؟
پیام من غزل است و به لطف گوشۀ چشمش
رسیده است به گوش تمام خلق پیامم
بدون شک غزل من به لطف او شده گیرا
قسم به مطلعِ نابم، قسم به حُسن ختامم...
📝 #حسین_طاهری
🌐 shereheyat.ir/node/4228
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#آغاز_محرم
#غزل
🔹ای کاش...🔹
ای کاش غیر غصۀ تو غم نداشتیم
ماهی به غیر ماه محرم نداشتیم
این داغ سینهسوز تو میکشتمان اگر
قلبی به قدر وسعت عالم نداشتیم
گاهی اسیر غربت عباس میشدیم
چون داشتیم روضه و پرچم نداشتیم
شرمندهام برای تنت زیر آفتاب
در حد چند قطرۀ شبنم نداشتیم
گیرم که گریه مرهم زخم دلم شود
اما برای زخم تو مرهم نداشتیم...
📝 #هادی_جانفدا
🌐 shereheyat.ir/node/5641
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#آغاز_محرم
#مثنوی
🔹باز این چه شورش است🔹
حال و هوای کوچه، غمآلود و درهم است
پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است
میگرید آسمان و زمین، در محرّمت
طوفانی از حماسه به پا میکند غمت
ابلاغ میکنند به یاران، سلام تو
قد میکشند باز علمها، به نام تو
هرجا که نام توست، مکان فرشته است
بر هر کتیبهای که ببینی، نوشته است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم
باید در این مقام، شبی را سحر کنیم
با کاروان گریه، مسافر شدم تو را
امشب در این حسینیه زائر شدم تو را
تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست
نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست
دیدم که ابرهای جهان، گریه میکنند
در ماتمت زمین و زمان، گریه میکنند
دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است»
دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است»
رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم
چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم
خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود
تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود
ای تشنهکام! بود و نبود تو را چه شد؟
سقّایِ یاسهای کبودِ تو را چه شد؟
بر اوج نیزهها، کلمات تو جاری است
این قصّه، قصّهٔ تَبَر و استواری است
ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام
ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام
آیین من تویی، که تویی دین راستین
بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین
آن بحر پر خروش، دگر بیخروش بود
خورشید تکّه تکّهٔ زینب، خموش بود
📝 #عباس_شاهزیدی
🌐 shereheyat.ir/node/767
✅ @ShereHeyat
💠 «نقدی بر بهکار بردن تعبیر رفیق نسبت به امام حسین(علیهالسلام)»
🔹چه خوشایند است مورد عنایت بزرگان قرار گرفتن و چه خوشایندتر اگر آن بزرگ، خداوند متعال یا معصومین(علیهمالسلام) باشند. لطفی که از آن حرف میزنیم، توجه ویژهای است از سر ذرهپروری و بها دادن به انسان ناچیز، تا جایی که این بنده حقیر اجازه داشته باشد آنقدر با آن مقامات ملکوتی احساس صمیمت کند که ایشان را دوست و رفیق خود بداند. دوستی و رفاقت با خدا! با امام معصوم! مگر میشود؟ طبق ظاهر برخی ادعیه به ما تعلیم دادهاند تا خداوند متعال را اینگونه بخوانیم: «یا رفیق من لا رفیق له»(۱)، «سبحانک یا شفیق تعالیت یا رفیق»(۲)، «یا شفیق یا رفیق فُکِّنی من حلق المضیق»(۳). امام رئوف(علیهالسلام) نیز در نزدیک بودن احساسشان به شیعیان فرمودهاند: «الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ»(۴). اما آیا میتوان با ملاک قرار دادن ظاهر چند عبارت، جسارت به خرج داد و این مقامات ملکوتی را رفیق خطاب کرد؟ صمیمیتی که ممکن است خط قرمز احترام را زیر پا بگذارد. در این یادداشت در صدد آن هستیم که به این سؤال پاسخ دهیم.
🔸برای واضحتر شدن مطلب بهتر است ابتدا به این دو آیه شریفه دقت کنیم:
۱. مهربانی و رأفت پیامبر اکرم(صلواتاللهعلیهوآله) زمینهای ایجاد کرد تا بین او و مردم الفتی عمیق ایجاد شود و مردم با او احساس راحتی کنند. خداوند تبارک و تعالی نیز این خصلت را دلیل اقبال مردم به ایشان میداند و آن را میستاید اما اجازه نمیدهد این صمیمیت مرز احترام را خدشهدار کند و خطاب به مسلمین در آیه شصت و سوم سوره نور میفرماید: «لَا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاء بَعْضِکُم بَعْضاً؛ آنگونه که یکدیگر را صدا میزنید، رسولالله(صلواتاللهعلیهوآله) را صدا نزنید، بلکه او را محترمانه صدا کنید»؛ (مثلاً نگویند یا محمد! و یا ابنعبدالله!، بلکه بگویید یا رسولالله!).(۵) پیام آیه آنقدر شفاف بود که حتی جگرگوشه پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله)، حضرت زهرا(علیهاالسلام) تصمیم گرفتند که دیگر حضرت را به جای «پدر»، «رسولالله» خطاب کنند تا خدای ناکرده مشمول آیه نشوند و از جانب ایشان بیاحترامی نسبت به حضرت صورت نگیرد. گرچه بعد از این اتفاق رسول خدا(صلواتاللهعلیهوآله) به ایشان فرمودند که این آیه در مورد او و فرزندانش نازل نشده است.(۶)
۲. در آیه دوم سوره حجرات خداوند میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ؛ ای کسانی كه ايمان آوردهايد! صداى خود را از صداى پيامبر بالاتر نبريد، و در برابر او بلند سخن مگوييد [و او را بلند صدا نزنيد] آن گونه كه بعضى از شما بعضى دیگر را بلند صدا مىكنند، مبادا با این کار اعمال شما نابود گردد درحالىكه متوجه نیستید.» گفتهاند بعد از نزول آیه ثابتبنقیس دیگر در اطراف حضرت دیده نشد. رسولخدا(صلواتاللهعلیهوآله) ثابت را نزد خویش فرا خواند و از او دربارهی علّت ناپدید شدنش پرسید. او عرض کرد: «ای رسول خدا! این آیه نازل شد و من هم شخصی هستم که صدای بلندی دارم، میترسم که عملم نابود شود به همین خاطر در محضر شما حاضر نمیشوم». رسول خدا(صلواتاللهعلیهوآله) فرمودند: «تو مصداق این آیه نیستی، تو به خیر و نیکی زندگی خواهی کرد و به نیکی خواهی مُرد و از اهل بهشت خواهی بود».(۷)
🔹از دو آیه مذکور برداشت میشود استفاده از هر واژه یا به کاربردن هرگونه لحنی که بویی از بیاحترامی نسبت به رسول خدا(صلواتاللهعلیهوآله) دارد، نزد خداوند متعال پسندیده نیست و ممکن است باعث تباه شدن اعمال شود. خطاب قرار دادن امام نیز تفاوتی با خطاب قرار دادن پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) ندارد و این خاندان یک نور واحد هستند. در معرفی جایگاه امام نقل شده است: «أدنى معرفةُ الإمام أنَّه عِدلُ النّبي إلّا درجة النبوة؛ کمترین درجه شناخت نسبت به امام این است که بدانی او مانند نبی است مگر اینکه به درجه نبوت نرسیده است.»(۸) طبق حدیث مقام امامت همطراز با نبوت تعریف شده است، چگونه میتوان این جایگاه را در حد یک رفیق تنزل داد؟! به صِرف دیدن چند عبارت در ادعیه و روایت؟! لازم است بررسی شود «رفیق» در ادبیات عرب به چه معنایی است.
🔸چیزی که از لغتنامهها به دست میآید این است که رفیق به کسانی میگویند که در یک سفر و در تمام حالات آن با یکدیگر همراه و هماهنگاند.(۹) همچنین به کسی که اهل مدارا، ملاطفت و مهربانی باشد رفیق میگویند.(۱۰) برای همین است که به پزشک میگویند: «أنتَ رَفيق و الله طبيب؛تو با بیمار مهربانی اما طبیب اصلی خدا است.» (۱۱) از نبی مکرم اسلام(صلواتاللهعلیهوآله) نقل شده است: «[اللهم مَن] رَفَقَ بأُمَّتِي فارفُق بهِ؛ خدایا هرکس با امت من لطافت و مهربانی کرد با او مهربانی کن.»(۱۲) امام کاظم(علیهالسلام) نیز رفق و مدارا کردن با مردم را نیمی از معیشت انسان معرفی کرده و فرمودهاند:«الرِّفْقُ نِصْفُ الْعَیْشِ».(۱۳)
🔹بار معنایی کلمات هنگام انتقال از زبان عربی به فارسی تغییر میکند و این معانی از ماده «رِفق» با آنچه ما در فارسی به آن رفیق میگوییم، تفاوت دارد. رفیق در فارسی علاوه بر صمیمیت و مهربانی، جنبهای از «خودمانی بودن» و «عدم رعایت شئونات رسمی» را نیز به ذهن میرساند. چرا راه دور برویم در همین ادبیات فارسی خودمان، شعرا حتی بین دو واژه دوست و رفیق که به ظاهر مترادف هستند، تفاوت معنایی قائل شدهاند. به این ابیات دقت کنید:
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف خانه و گرمابه و گلستان باش
حافظ
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
حافظ
دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف
لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است
سعدی
🔸اما وقتی صحبت از دوست میشود ببینید ادب چقدر اعتلا پیدا میکند. گویا در معنای کلمه دوست نوعی احترام و تقدس یافتهاند و برای همین است که خداوند متعال را دوست خطاب کردهاند نه رفیق.
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست
حافظ
عارضش را به مَثَل ماه فلک نتوان گفت
نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
حافظ
با قدم خوف روم یا رجا
بار دگر گر به سر کوی دوست
سعدی
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
سعدی
🔹همانگونه که رفیق و دوست –با وجود ترادف در لغتنامه- بار معنایی یکسانی ندارند، بیشک بین رفیق در عربی و فارسی نیز تفاوت معنایی وجود دارد و به صرف دیدن آن در روایت نمیتوان آن را در شعر استفاده کرد. در ترجمه عبارات به دو صافی «ادب» و «ادبیّت» باید توجه کرد. هم باید ادب لحاظ شود تا جایگاه رفیع امامت، نازل جلوه نکند و هم اینکه ترجمه باید ادیبانه و مطابق با موازین شعری باشد. همانگونه که میدانید این تعبیر بیپشتوانه، توسط شعرای معاصر و نسبت به حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) به کار برده شده است، اگر بخواهیم عبارات عربی را بدون عبور دادن از دو صافی مذکور و با ترجمه ظاهری، در اشعار بیاوریم باید شاهد این باشیم که فردا روزی خدای ناکرده شاعری حضرت را «داداشم حسین» و امثال این عبارت خطاب کند! زیرا این تعبیر هم از روایت برداشت شده و حضرت در ادامه «الإمامُ الأَنيسُ الرفيقُ» میفرمایند: «و الاَخُ الشَّقيقُ» یعنی امام مانند برادری است که از پدر و مادر یکی باشد.(۱۴)
🔸چه زیبا است اگر از گفتن تعبیری مثل رفیق پرهیز کنیم، چرا که اگر حواسمان به سرچشمه نباشد و این برکه به همین مقدار هم گلآلود شود، ناشاعرانی جرأت میکنند حضرات را به بهانه صمیمی بودن با عبارات سخیفتری صدا بزنند که واژه «رفیق» پیش آن شرف دارد، همانگونه که متأسفانه در بعضی اشعار و نوحهها شاهد آن هستیم که قلم از نوشتن آن شرم دارد.
آنگاه داستان ما، داستان آن اعرابی میشود که بهخاطر احساس راحتی با پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) در محضر حضرت دراز میکشید و پایش را روی دیوار میگذاشت و در این حالت با شخص اول خلقت صحبت میکرد! اگر ادب در خطاب رعایت نشود، بین ما و این اعرابی چه فرقی است رفیق! پایمان را از گلیم خود درازتر نکنیم و در محضر امام معصوم مؤدب بنشینیم. در جایی که حضرت زهرا(علیهاالسلام) ترجیح میدهد پدر بزرگوارشان را رسولالله خطاب کنند، دیگر جایی برای این حرفها نمیماند.
✍🏻 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/5642
✅ @ShereHeyat
یک روز به هیئت سحر میآید
با سوز دل و دیدهٔ تر میآید
یکروز به انتقام هفتاد و دو شمس
با سیصد و سیزده قمر میآید
📝 #عباس_احمدی
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹صاحبعزا🔹
دیدم به خواب آن آشنا دارد میآید
دیدم كه بر دردم دوا، دارد میآید
دیدم كه با شال عزا و چشم گریان
مولایمان صاحبعزا دارد میآید
تو بانی این روضهای! دریاب ما را
آغوش خود بگشا! گدا دارد میآید
امشب نمیدانم چه سرّی هست كاینجا
بوی شهیدان خدا دارد میآید
در این دهه خط مقدّم هیأتِ ماست
از جبهه بوی كربلا دارد میآید
اینجا صدای گریه و عطر مناجات
از سنگر رزمندهها دارد میآید
آقا سؤالی داشتم، از سمت گودال
آوای «وا اُمّا» چرا دارد میآید؟
آتش به جان خیمهها افتاده از درد
پایان تلخ ماجرا دارد میآید
📝 #عباس_احمدی
🌐 shereheyat.ir/node/675
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹غروب محرم🔹
دنیای بی نگاه تو تاریک و مبهم است
بیتو تمام زندگی ما جهنم است!
ای آفتاب سیصد و چندین قمر! بگو
تا جنگ بدر دیگرتان چند تا کم است؟
نور تو خامُشیِ همه اعتراضهاست
این راز سجدههای ملائک به آدم است
با پنجههای ظلم به روی گلوی عدل
دیگر بهار آمدن تو مسلّم است
صبح طلوع جمعه دلم آفتابی است
اما غروب مثل غروبِ محرّم است!
📝 #میثم_مؤمنینژاد
🌐 shereheyat.ir/node/958
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹بوی اجابت🔹
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
دیگر دو بال آرزوی ما شکسته است
از انتظار پر شده حال و هوای ما
این هفته هم سهشنبه شب جمکران گذشت
پاسخ نداشت این همه آقا بیای ما...
دیگر به آخر خط دوری رسیدهایم
ای انتهای غیبت تو ابتدای ما
این پنج روزه نوبت ما، کاش با تو بود
بر روی ردّ پای تو میبود پای ما
یک جمعه گریههای تو را درک میکنیم
عجّل، امام منتقم کربلای ما
📝 #علی_ناظمی
🌐 shereheyat.ir/node/587
✅ @ShereHeyat