#شعر_پایداری
#انقلاب_اسلامی
#غزل_پیوسته
🔹چهل بهار🔹
بایست آنچنان که تا به حال ایستادهای
که در کمال شوکت و جلال ایستادهای
به استعاره تن نمیدهد صلابتت که تو
فقط شبیه خویش، بیمثال ایستادهای
چه با شکوه ایستادنیست ایستادنت!
که در هجوم زخم، بیملال ایستادهای!
ذلیل مردگان چه خوابهای نحس و شوم که...
برای تو... ولی تو لا یزال ایستادهای!
ز پا نشستنت خیال خام هر مُعَبّریست
چرا که تو فراتر از خیال ایستادهای
همیشه تکیه کردهای به تیغ غیرتت وطن!
که سالهای سال در جدال ایستادهای
و ایستادهای و استوار ایستادهایم
میان صحنهایم و پای کار ایستادهایم
وطن! اگر مقابلت جهان بایستد چه باک!
به خون خود قسم که جاننثار ایستادهایم
که هر چه میکشیم از کنار ایستادههاست
و گرنه ما که بر سر قرار ایستادهایم
گذاشتیم زیر پا غرور غرب و شرق را
که روی قلههای اقتدار ایستادهایم
شکوفهباریات دوانده ریشه در رگان ما
به کوری خزان، چهل بهار ایستادهایم
که صبح دولتت هنوز مانده جلوه کردنش
به شوق دیدنش به انتظار ایستادهایم
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/3547
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹بهشت چیست؟🔹
مگر چه کیسهای از نور داشت بر دوشش؟
که وقت دیدن او ماه بود مدهوشش
نیافتند یتیمان هنوز هم، وطنی
یتیمخانهتر از سرزمین آغوشش
هزار نکتۀ باریکتر ز مو پیداست
میان هر نخی از وصلههای تنپوشش
امیر زهد و قناعت به گوش این دنیا
چقدر خطبه که خواند و نرفت در گوشش
زمانه میبرد او را ز خاطرش؟ آری!
زمانهای که خدا میشود فراموشش
تمام هستیات ای دل، محبت مولاست
بهشت چیست؟ چنین کودکانه مفروشش!
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/3750
✅ @ShereHeyat
#امام_جواد علیهالسلام
#غزل
🔹حدیث اشک🔹
و جنس درد تو از جنس روضهٔ حسن است
غریب خانهٔ خود! غربت تو در وطن است
چگونه و به چه قیدی؟ چه نام باید داد؟
به ام فضل و به جعده اگر رباب زن است
زبان به شکوه گشودهست زهر و میداند
که این دو روح و دو تن نیست، بلکه یک بدن است...
اگر چه با حسن افتاده روی درد دلت
ولی حسین هم این بین با تو همسخن است
گریز روضه اگر ناگزیر از غم اوست
حدیث اشک و غم دیدهٔ اباالحسن است
شدند بر تن تو سایهبان کبوترها؟
هنوز روی زمین، آفتاب، بیکفن است
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/1543
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#وحدت_اسلامی
#چارپاره
🔹ندای وحدت🔹
از زبان ذوالفقار...
همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
گوش دنیا شنیده است مگر؟
چون غریو صدای من فریاد
هستی من زبان سرخ من است
از حقیقت هماره دم زدهام
بارها در میان معرکهها
ختم بیداد را رقم زدهام
بارها در میان معرکهها
لشکر کفر در کمینم بود
آنچه جان میستاند از دشمن
برق چشمان تیزبینم بود
چشم بگشا که در دل تاریخ!
آنچه پیداست رد پای من است!
گوش خود تیزتر کن و بشنو!
اندکی بغض در صدای من است
گرچه آشفته بودم و بیتاب
گاهِ صبر آمد و غلاف شدم
گرچه جانم سراسر آتش بود
آب سردی بر اختلاف شدم
کنج دیوار خانهٔ مولا
سر من بود اگر چه گرم قنوت
سالها در غلاف دم نزدم
وا نکردم دهان مگر به سکوت!
سالها در رکاب صاحب صبر!
خون دل خوردم و گزیدم لب!
من نبودم اگر میان نیام
که نمیماند نامی از مکتب!
تیغ بودم ولی رسالت من!
نه بریدن، که وصل کردن بود
دین حق را برادری کردن
مثل دِینی به روی گردن بود
اینک اما چرا؟ نمیدانم؟
عدهای بیقرارتر از من
آتش معرکه شدند و شدهست
تیغشان ذوالفقارتر از من!
در هیاهوی فتنهها باید
اقتدا کرد یکصدا به امام
فتنه را سربریدن آسان نیست
که خواصاند چشم و گوش عوام
بهتر از من مگر گواهی هست
من که دیدم امام اُمّت را
در هیاهوی فتنه نشنیدم
از لبش جز ندای وحدت را
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/4321
✅ @ShereHeyat
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#غزل
🔹احساس مادری🔹
روزی که پا به عرش معلا گذاشتی!
بر هر چه داشت نقش «تو» را، پا گذاشتی
در هیئت کنیزی اولاد فاطمه
اینگونه پا به خانهٔ مولا گذاشتی
میریخت از نگاه تو احساس مادری
مرهم به زخم زینب کبری گذاشتی
«مولا صدا بزن، نه برادر! حسین را...»
این جمله را تو بر لب سقا گذاشتی
در کربلا برای دل سنگ کوفیان
چار آینه به رسم تماشا گذاشتی
با تو بقیع داغ دلش تازه شد که تو
پا جای پای غربت زهرا گذاشتی
پیش از تو نوحه، شور حماسی نمیگرفت
رسم خوشیست آنچه که بر جا گذاشتی
از خوان نوحهخوانی تو آب میخورد
چشمان خیس ما که بر آن پا گذاشتی
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/1302
✅ @ShereHeyat
#امام_جواد علیهالسلام
#غزل
🔹حدیث اشک🔹
و جنس درد تو از جنس روضهٔ حسن است
غریب خانهٔ خود! غربت تو در وطن است
چگونه و به چه قیدی؟ چه نام باید داد؟
به ام فضل و به جعده اگر رباب زن است
زبان به شکوه گشودهست زهر و میداند
که این دو روح و دو تن نیست، بلکه یک بدن است...
اگر چه با حسن افتاده روی درد دلت
ولی حسین هم این بین با تو همسخن است
گریز روضه اگر ناگزیر از غم اوست
حدیث اشک و غم دیدهٔ اباالحسن است
شدند بر تن تو سایهبان کبوترها؟
هنوز روی زمین، آفتاب، بیکفن است
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/1543
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹اشک شوق🔹
بگو چه بود اگر خواب یا خیال نبود؟!
که روح سرکش من در زمان حال نبود
مگو که هیچ به دریا نمیشود پیوست
اگر که رود نبود و اگر زلال نبود
تمام قاعدهها را شکست در هم عشق!
بزرگ و کوچکی آنجا به سن و سال نبود
در آن شلوغی اگر گم شدن بلد بودی
خیال یافتن خویشتن محال نبود...
قسم به آبلۀ پا و اشک شوقِ سلام
که رنج راه، کم از لذت وصال نبود
در آن مسیر دلم بس که یاد زینب کرد
به چشم هر چه میآمد به جز جمال نبود
زمین چه داشت اگر این طریق و جاده نبود؟
زمان چه داشت اگر این زمانِ سال نبود؟
کسی نگفت چرا پاسخ سؤالم را
چه بود آن سفر آیا؟ اگر خیال نبود
نشد که شرح دهم حال بیمثالم را
که این دو خط غزل من، زبان حال نبود
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/3821
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹معزّ المؤمنین🔹
به روی شانۀ خاتم، که چون نقش نگین باشد
نشان مُهر او باید معزّ المؤمنین باشد
چه بر میآید، از آن آذرخشی که جمل را سوخت؟
که صلحش نیز صلحی فتنهسوز و آتشین باشد...
گذشت از جانماز زیر پایش هم کریمانه
مبادا لحظهای کوتاه زیر دِین دین باشد
به برق سکه خواهد داد لبخند امامش را
هر آن چشمی که کور از دیدن عین الیقین باشد
نمیلرزد به پای دار حتی! پای آن سردار
که مثل مالک و عمار، عزمش راستین باشد
دریغ از یار و از سردار و این دنیای غدّار و...
دریغ از روزگاری که ولی، تنهاترین باشد
چنان میراثدار لایقی از غربت مولاست
که باید چندسالی، چون علی خانهنشین باشد
نباید حرف را از خانه بیرون برد، اما آه
کدام آیینه آهش را و رازش را، امین باشد؟!
صدا زد زینب خود را و خواند آهسته در گوشش:
که ای خواهر، مرا در خانه دشمن در کمین باشد!
بیاور طشت را، اینک هلاهل هم ز پا افتاد
خیالش را نمیکرد این دل خون اینچنین باشد...
بخوان از چشمهایم باقی ناگفتههایم را
در آن حاشا اگر حرفی به غیر از حا و سین! باشد
نگین عرش را هم جای من یک بوسه مهمان کن
دمی که زینت دوش نبی روی زمین باشد
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/1040
✅ @ShereHeyat
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#غزل
🔹احساس مادری🔹
روزی که پا به عرش معلا گذاشتی!
بر هر چه داشت نقش «تو» را، پا گذاشتی
در هیئت کنیزی اولاد فاطمه
اینگونه پا به خانهٔ مولا گذاشتی
میریخت از نگاه تو احساس مادری
مرهم به زخم زینب کبری گذاشتی
«مولا صدا بزن، نه برادر! حسین را...»
این جمله را تو بر لب سقا گذاشتی
در کربلا برای دل سنگ کوفیان
چار آینه به رسم تماشا گذاشتی
با تو بقیع داغ دلش تازه شد که تو
پا جای پای غربت زهرا گذاشتی
پیش از تو نوحه، شور حماسی نمیگرفت
رسم خوشیست آنچه که بر جا گذاشتی
از خوان نوحهخوانی تو آب میخورد
چشمان خیس ما که بر آن پا گذاشتی
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/1302
✅ @ShereHeyat
بایست آنچنان که تا به حال ایستادهای
که در کمال شوکت و جلال ایستادهای
به استعاره تن نمیدهد صلابتت که تو
فقط شبیه خویش، بیمثال ایستادهای
چه با شکوه ایستادنیست ایستادنت!
که در هجوم زخم، بیملال ایستادهای!
ذلیل مردگان چه خوابهای نحس و شوم که...
برای تو... ولی تو لا یزال ایستادهای!
ز پا نشستنت خیال خام هر مُعَبّریست
چرا که تو فراتر از خیال ایستادهای
همیشه تکیه کردهای به تیغ غیرتت وطن!
که سالهای سال در جدال ایستادهای
و ایستادهای و استوار ایستادهایم
میان صحنهایم و پای کار ایستادهایم
وطن! اگر مقابلت جهان بایستد چه باک!
به خون خود قسم که جاننثار ایستادهایم
که هر چه میکشیم از کنار ایستادههاست
و گرنه ما که بر سر قرار ایستادهایم
گذاشتیم زیر پا غرور غرب و شرق را
که روی قلههای اقتدار ایستادهایم
شکوفه باریات دوانده ریشه در رگان ما
به کوری خزان، چهل بهار ایستادهایم
که صبح دولتت هنوز مانده جلوه کردنش
به شوق دیدنش به انتظار ایستادهایم
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/3547
✅ @ShereHeyat
#امام_جواد علیهالسلام
#غزل
🔹امام غریب🔹
شکستهاند قلمها و بستهاند دهانها
نشستهاند قدمها و خستهاند توانها
نبرده راه به جایی خیال از تو سرودن
چه ساکناند زمانها، چه الکناند زبانها
چه حاجتی به بیان است آنچه را که عیان است
که شرح عمر کمت نیست در توان بیانها
کم از شکوه تو گفتند راویان احادیث
نشسته داغ عظیمی میان سینۀ آنها
کسی که حرز تو را بسته است بر سر بازو
کشیده خط سیاهی به دور خط و نشانها
یکیست لطف و عتابت هر آن که دور شد از تو
چشیده است بلاها و دیده است زیانها
تویی که مرجع حلُالمسائل است نگاهت
به ما نگاه بینداز در هجوم گمانها
همیشه قصۀ تو میخورد گریز به گودال
درست لحظۀ آخر بریده است امانها
رضا شدهست علیاکبر و شدی تو حسینش
عوض شدهست فقط جای پیرها و جوانها
دوباره راهی مشهد شدیم و توشۀ ما شد
پر از عریضۀ حاجت شبیه نامهرسانها
غریبزاده! قریبِ به اتفاق سپردند
که حاجت از تو بخواهیم ای امام جوانها!
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/1542
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#کربلا
#غزل
🔹اشک شوق🔹
بگو چه بود اگر خواب یا خیال نبود؟!
که روح سرکش من در زمان حال نبود
مگو که هیچ به دریا نمیشود پیوست
اگر که رود نبود و اگر زلال نبود
تمام قاعدهها را شکست در هم عشق!
بزرگ و کوچکی آنجا به سن و سال نبود
در آن شلوغی اگر گم شدن بلد بودی
خیال یافتن خویشتن محال نبود..
قسم به آبلۀ پا و اشک شوقِ سلام
که رنج راه، کم از لذت وصال نبود
در آن مسیر دلم بس که یاد زینب کرد
به چشم هر چه میآمد به جز جمال نبود
زمین چه داشت اگر این طریق و جاده نبود؟
زمان چه داشت اگر این زمانِ سال نبود؟
کسی نگفت چرا پاسخ سؤالم را
چه بود آن سفر آیا؟ اگر خیال نبود
نشد که شرح دهم حال بیمثالم را
که این دو خط غزل من، زبان حال نبود
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/3821
✅ @ShereHeyat