eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
6 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
منِ گذشته‌ی خود را به یاد داری که؟ به اصلِ رجعت مرد اعتقاد داری که..؟ منم به پای تو افتاده‌ام،نگاهم کن به چشمهای خودت اعتماد داری که..؟ اگرنه مثل لبت در حصار کن آن را ظریف و ناب و زنانه،مداد داری که.؟! غزل غزل قلمم اعتراف کرد به‌عشق خودت بخوان غزلم را،سواد داری که.؟! هنوز حلقه در انگشتم‌است،از تو کجاست؟ نگو که نیست! که دادی به باد! داری که.؟! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
قهوه را بردار و یک قاشق شکر.‌..سم بیشتر پیش رویم هم بزن آن را دمادم بیشتر... قهوه قاجاری‌ام همرنگ چشمانت شده‌ست می‌شوم هر آن به‌نوشیدن مصمّم بیشتر... صندلی بگذار و بنشین رو به‌رویم، وقت نیست حرف‌ها داریم،صدها راز مبهم،بیشتر... راستش من مرد رویایت نبودم هیچ‌وقت هرچه شادی دیدی از این زندگی،غم بیشتر... ما دو‌ مرغ عشق اما تا همیشه در قفس ما جدا از هم غم انگیزیم،با هم ‌بیشتر... عمق فنجان هر چه کمتر می‌شود حس می‌کنم عرض میز بینمان انگار کم کم بیشتر... خاطرت باشد،کسی را خواستی مجنون کنی زخم،قدری بر دلش بگذار،مرهم بیشتر... حیف باید شاعری خوشنام بودم در بهشت مادرم حوّا مقصّر بود،آدم بیشتر... سوخت نصف حرفهایم در گلو...اما تو را هر چه می‌سوزد گلویم دوست دارم بیشتر... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
32.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میهمان داشتم شبی که گذشت نمک سفره‌مان محبت بود تا سحر بحث و گفت‌وگو کردیم بحث درباره ولایت بود... ✍🏻 🏷 🌸
تا به دست باد می‌ریزند گیسوها به‌هم می‌خورند از لرزش بسیار، زانوها به‌هم نیست در دنیا پلی از این شگفت‌انگیزتر می‌رسد با یک نخ باریک، ابروها به‌هم چشم‌ها دریا و ابروها دو تا قوی سیاه اخم کن نزدیک‌تر باشند این قوها به‌هم با خیالش در بغل دارد تو را دیوانه‌ای هر کجا دیدی گره خورده‌ست بازوها به‌هم می‌رسد روزی که ما هم‌سنگ یکدیگر شویم می‌خورد یک روز قانون ترازوها به‌هم عاشقیم اما چرا از هم خجالت می‌کشیم؟ کاش اصلا دل نمی‌بستند کم‌روها به‌هم
عاقلان را با هم این دیوانه دشمن کرده است از همان روزی که فکر با تو بودن کرده است گول این زنجیرهای دور تختش را مخور مرزهای سرزمینش را معین کرده است شک نکن وقتی کنار پنجره می‌ایستد با خودش یک عمر تمرین پریدن کرده است سرنخ دنیای خود را عاقلان گم کرده‌اند سرنخی که بارها دیوانه سوزن کرده است مشکل دیوانه تنها یک بغل آرامش است از همین رو پیرهن، بر عکس بر تن کرده است خانه‌ای که سوخت هرگز کار یک دیوانه نیست یک نفر اینجا به یادت شمع روشن کرده است 🌱
گرد و خاکی کردی و بنشین که طوفان را ببینی وقت آن شد قدرت خون شهیدان را ببینی می رود تابوت روی دست مردم، چشم وا کن تا که با چشم خودت فرش سلیمان را ببینی پاشو از پای قمارت! روی دور باخت هستی پاشو! باید آخرین اخبار تهران را ببینی گوش کن! این بار حرف از مرگ شیطان بزرگ است رو به خود آیینه ای بگذار شیطان را ببینی خواب را دیگر حرام خود کن از امشب که باید باز هم کابوس موشک های ایران را ببینی رازها در ذکر بسم الله الرحمن الرحیم است وعده ها داده خدا، باید که قرآن را ببینی قول دادیم انتقامی سخت می گیریم، بنشین تا که فرق قول کافر با مسلمان را ببینی!
این سیاهه به نامِ فاطمه است فاطمه... داغِ بر دلِ تاریخ... وقتِ نصبش پدر به ما می‌گفت: نکند این کتیبه را با میخ... 🏴